برخی معتقدند «طلیعه» در متون ادبی فارسی بهندرت به کار رفته است و «طلایه» فارسیشدهٔ «طلیعه» یا «طلایع» است و به همان معنی به کار میرود؛ اما «طلیعه» در متون ادبی فارسی بسامد زیادی داشته است و «طلایه» نیز فارسیشدۀ «طلائع» است، نه «طلیعة».
برخی معتقدند
برخی معتقدند در عربی «طلیعه» (در جمع: طلایع) به «آن قسمت از لشکر که پیشاپیش فرستاده میشود تا اخبار دشمن را معلوم کند یا پیرامون لشکر را زیرنظر داشته باشد» اطلاق میشود و مجازاً بهمعنای «هرچیزی است که پیشاپیش بیاید و از ورود کسی یا وقوع پدیدهای خبر دهد». این کلمه در متون ادبی فارسی بهندرت به کار رفته است؛ اما «طلایه» فارسیشدهٔ «طلیعه» یا «طلایع» است و به همان معانی به کار میرود.
پاسخ
۱. در فارسی بست چاکنایی پایانیِ «طلائع»، یعنی «ع»، حذف شده و در آن «ئ» نیز به «ی» بدل شده است (بسنجید با فرستههای «نعنا»، «ری (کردن)» و «قی»). روشن است که پس از حذف «ع» در این واژه، برای نشان دادن واکهٔ پایانیِ e، «ها»ی بیان حرکت به آن افزوده میشود؛ یعنی طلائع > طلایه.
۲. «طلایه» صورت فارسیشدهٔ «طلائع» است، نه صورت فارسیشدهٔ «طلیعة».
۳. «طلائع» در عربی جمعِ «طلیعة» است؛ ولی گونهٔ فارسیشدهٔ آن، یعنی «طلایه»، در فارسی بیشتر در معنی مفرد به کار رفتهاست:
قرن ۴: بدانست رستم کز ایران سپاه / به شب گیو باشد طلایه به راه (فردوسی، شاهنامه، ج۲، ص۱۵۶).
۴. با استناد به پیکرهٔ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در فارسی امروز «طلایع» تقریباً کاربردی ندارد؛ هرچند که دستکم ۸۵ بار در متنهای کهن فارسی به کار رفته است.
۵. افزون بر «طلایه» و «طلایع»، واژهٔ «طلیعه» نیز دستکم از سدهٔ پنجم با بسامد بالا در متنهای معتبر فارسی به کار رفته است:
قرن ۵: میخواهیم تا ما را بر مقدمهٔ خویش بر سبیل طلیعه بفرستید تا دیده آید که ما چه کنیم و چه اثر نماییم (بیهقی، تاریخ بیهقی، ص۷۵۶).
قرن ۶: مرکبها بدوانید و به مقدمهٔ لشکر و طلیعه بیرون روید (میبدی، کشف الاسرار، ج۱، ص۶۸۳).
قرن ۷: سلطان یمینالدوله… چون سهفرسنگی قنوج رسید، فرود آمد و طلیعه برگماشت (فخر مدبر، آداب الحرب، ص۴۷۴).
نتیجه
کوتاه آنکه «طلیعه» در متون ادبی فارسی بسامد زیادی داشته است و «طلایه» نیز فارسیشدهٔ «طلائع» است، نه «طلیعة».
پیکرهٔ زبانی استفادهشده در این پژوهش:
پیکرهٔ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهسرپرستی دکتر علیاشرف صادقی