گاه ویراستار تغییراتی در جمله میدهد که در مقیاس جمله موجه نمینماید؛ اما با معیارهای گفتمانی موجه است. من یک بار جملۀ «لیر پیرمردی است» را به «لیر مردی پیر است» تغییر دادم. بهظاهر، تغییر بیفایدهای است؛ اما بهنظر من در آنجا لازم بود.
جملۀ مزبور اولین جملۀ مقالهای بود دربارۀ نمایشنامۀ شاه لیر، اثر ویلیام شکسپیر که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده بود. دو عامل مرا به این کار واداشت: اول اینکه جملۀ مذکور اولین جملۀ مقاله بود و دیگر اینکه جملهای کوتاه بود. بهنظر من، جملۀ دوم را بهتر میتوان بهعنوان یک جملۀ مستقل و آغازکننده پذیرفت؛ در حالی که جملۀ اول اینطور نیست. به نظر میرسد که جملۀ اول باید ادامه داشته باشد؛ مثلاً چیزی نظیر: «لیر پیرمردی است با سه دختر.»
بدون رعایت ضوابط گفتمانی نمیتوان نوشتهٔ خوب عرضه کرد. این ضوابط، چه در تألیف و چه در ترجمه، باید در نظر گرفته شود. گفتمان فرایندی است که اگر ضوابط آن رعایت شود، به متن منتهی خواهد شد. با اینکه این فرایند بیشتر ناظر بر شکلگیری متن تألیفی است، چراکه متن اصلیِ ترجمه قبلاً شکل گرفته است، در ترجمه نیز گاه مهم است. مترجمِ آشنا با مسائل گفتمانی بهخوبی میداند که کجا متنی را باید کلمهبهکلمه، کجا عبارتبهعبارت، کجا جملهبهجمله و بالاخره کجا قطعهبهقطعه ترجمه کند. با درنظرگرفتن گفتمان پی میبریم که واحد ترجمه در واقع واحدی شناور و سیال است و این سیالیت ناشی از فشار گفتمان است.
یک نمونۀ بارز و در عین حال ساده برای نشاندادن این امر، شیوۀ نوشتن آدرس در زبان فارسی و انگلیسی است. انگلیسیها آدرس را از جزء (شمارۀ پلاک خانه) شروع میکنند و با کل (نام کشور) تمام میکنند. ما درست برعکس عمل میکنیم. اکنون موقعیت مترجمی را در نظر بگیرید که در ترجمهٔ متنی از انگلیسی به فارسی، با آدرسی روبهرو شود. چنانچه ملاحظات گفتمانی زبان مقصد (فارسی) را در نظر بگیریم، قطعۀ فوق باید وارونه ترجمه شود و این یعنی بهشمارآوردن کل قطعه در حکم یک واحد ترجمهای.
ویراستار نیز باید با مسائل گفتمان آشنا باشد تا بتواند نقصهای احتمالی متن را برطرف کند. البته هنگامی که گفتمانها در زبانهای گوناگون به یکدیگر نزدیک شوند، وضع فرق میکند؛ همان طور که برخی از ما نیز این روزها آدرس را بهشیوۀ غربیها مینویسیم.
منبع: علی صلحجو، نکتههای ویرایش، چ۴، تهران: مرکز، ۱۳۸۹، ص۱۳۵ و ۱۳۶.