virastaran.net/a/10483

از نظر شما، ویراستاری یعنی چه؟ | سخنی دربارهٔ تعریف ویرایش

آموزش, چیستی ویرایش, دربارهٔ ویرایش, گونه‌های ویرایش, مبانی ویرایش, ویرایش و درست‌نویسی

چرا ویرایش را تعریف نکردیم؟

در کارگاه‌های آموزشی خود، هیچ‌گاه ویرایش را تعریف نکرده‌ایم! تفاوت دیدگاه‌ها و نظری‌بودن این بحث ما را از این کار بازمی‌داشت. اکنون، شما در یکی‌دو جمله، «ویرایش» را تعریف کنید. یا تعریف دیگران از ویرایش را با بیان نشانی کامل منبع، نقل کنید یا اینکه تعریف و حس‌وحال خود را از این وادی گسترده و پرشاخ‌وبرگ مطرح سازید.


پاسخِ زینب زنگنه

به‌نظر من ویرایش یعنی آراستن و پیراستن متن و رساندن متن به جایی که برای مخاطب خود درک‌کردنی و زیبا باشد. در عین حال استفاده از کلماتی که با فرهنگ و تاریخ هر جامعه‌ای هماهنگ و همخوانی داشته باشد.


پاسخِ راضیه حقیقت

برای تعریف‌کردن هر موضوعی، ابتدا باید اجزای آن موضوع را بررسی کرد. اجزای هر موضوعی شامل دو بخش است:
۱. وجه اشتراک آن موضوع با غیرش؛
۲. وجه تمایز موضوع با غیرش.

برای تعریف ویرایش نیز ابتدا باید ببینیم ویرایش علم است یا فن. استادان ویرایش از آن به‌ علم تعبیر کرده‌اند که همین، وجه اشتراک ویرایش با علوم دیگر است. سپس وجه تمایز آن را آراستن و ویراستن بیان کرده‌اند. پس تعریف اصولی ماهیتِ ویرایش، خارج از محدودهٔ این دو جزء نیست و بقیهٔ تعاریف، گونه‌های دیگر تعریف هستند که توضیح آن در چند جمله نمی‌گنجد.

اما ویرایش زیباترین پدیده‌ای است که ما با دستان خود در عالَم کلمات خلق می‌کنیم و از خود باقی می‌گذاریم؛ اگرچه ناشناخته بمانیم.


دربارۀ تعریف ویرایش، این فرسته را حتماً ببینید:

تعریف ویرایش چیست؟

 


پاسخِ سوسن پورشهرام

در اواخر دههٔ چهل بود که واژهٔ نوظهور «ویراستار» در محافل فرهنگستان دوم و از مصدر مردهٔ «ویراستن» پیدا شد. البته مدت‌ها پس از پیدایش این واژه، ما خود را ادیتور می‌دانستیم نه ویراستار. عده‌ای نیز می‌گفتند این واژه ساخت درستی ندارد و بهتر است آن را «ویرایشگر» بنامیم. به‌ هر حال، واژه‌های «ویرایش» و «ویراستار» وارد میدان شدند و کلمات «ادیت» و «ادیتور» را از میدان خارج کردند.

سال‌های متمادی، در ایران ویرایش به‌معنی اصلاح جمله بود. هنوز هم البته چنین تصوری وجود دارد… . البته پیش از این مرحله، ویرایش مرحله‌ای کاملاً ابتدایی را از سر گذراند که در آن، تلقی عمومی این بود که ویرایش یعنی یکدست‌کردن رسم‌الخط اثر.

اما به‌راستی کسانی که بر قلهٔ پروژهٔ دائره‌المعارف‌هایی نظیر آمریکانا یا بریتانیکا نشسته‌اند، به‌احتمال قوی، به‌اندازهٔ ما «می‌باشد» را به «است» تبدیل نکرده‌اند؛ بلکه کارهای دیگری انجام داده‌اند: حدودوثغور پروژه را تعیین کرده‌اند، آدم‌های دست‌به‌قلم و دانشمندان رشته‌های گوناگون را مشخص کرده‌اند، راه ارتباط‌گیری با آن‌ها را یافته‌اند، روزها و هفته‌ها با آن‌ها نشسته‌اند و دربارهٔ پروژه حرف زده‌اند، اندازه و سطح علمی و سطح زبانی نگارش مقالات را تعیین کرده‌اند و کارهایی از این دست. با اینکه این کارها هیچ شباهتی به کار امثال ما ویراستارها نداشت، پی بردیم که آن‌ها ویراستاران کبیری هستند که به آن‌ها Chief editor  یا Editor in chief گفته می‌شود و ما روی الگوی آن، «ویراستار ارشد» را ساختیم. شادروان دکتر غلامحسین مصاحب یکی از این‌ها بود؛ اما هیچ‌کس او را به‌عنوان ویراستار نمی‌شناخت.

گاه ناشری به این فکر می‌افتاد که «مجموعه‌ای» منتشر کند. فردی که اجرای این پروژه را به‌عهده می‌گیرد، می‌داند چه‌کسانی در ایران می‌توانند در این زمینه چیز بنویسند. آن‌ها را پیدا می‌کند، دربارهٔ پروژه با آن‌ها صحبت می‌کند، اندازه‌های حجمی و علمی و زبانی کار را توضیح می‌دهد، زمان شروع و خاتمهٔ کار را اعلام می‌کند، دربارهٔ مسائل مالی کار گفت‌وگو می‌کند و پس از کسب موافقت، کار آغاز می‌شود. چنین آدمی یک ویراستار تمام‌عیار است.

بارها پیش آمده کسی تصمیم گرفته مجموعه‌ای از مقالات در زمینه‌ای خاص منتشر کند. این کار از دو راه ممکن است انجام شود: شخص مزبور می‌تواند به جست‌وجو بپردازد، مقالاتی در زمینهٔ موردنظر پیدا کند، با نویسندگان آن‌ها تماس بگیرد، موافقت آن‌ها را برای گنجاندن مقاله‌شان در مجموعهٔ موردنظر کسب کند، سپس بدون اینکه نثر آن‌ها را دست‌کاری کند، پانوشت‌های لازم را بنویسد، آنگاه ترتیب مقالات را تعیین کند و دست‌آخر، مقدمه‌ای جامع در لزوم نشر این مجموعه بنویسد. چنین آدمی، در کشورهای دیگر، ویراستار نام دارد؛ اما در ایران او را ویراستار نمی‌دانند.

گاه کسی مجموعه‌ای از شعرهای یک یا چند شاعر را انتخاب می‌کند، آن‌ها را بر اساس مضمون یا شکل یا دوره‌های تاریخی طبقه‌بندی می‌کند، نکته‌های پیچیدهٔ آن‌ را در پانوشت توضیح می‌دهد و سرانجام، مقدمهٔ مفصلی برای آن می‌نویسد که خواننده را به آن شعرها جلب می‌کند و سبب می‌شود نگاهی نو به آن پیدا کند. چنین آدمی را نیز ما ویراستار نمی‌دانیم؛ حال آنکه نمونهٔ بارز ویراستار به‌معنای غربی کلمه است. هیچ‌کس محمد حقوقی را  ویراستار نمی‌شناسد؛ در حالی‌ که او در شعر نو از آغاز تا امروز دقیقاً همین کار را کرده و در واقع یکی از اولین ویراستاران ایران به‌معنای اروپایی کلمه است؛ اما روی جلد  کتاب آمده است: شعر نو از آغاز تا امروز (انتخاب و مقدمه و تفسیر از محمد حقوقی).

یکی دیگر از بارزترین نمونه‌های ویرایش به‌معنای بنیادی کلمه، تصحیح نسخهٔ خطی است. در حقیقت، تصحیح نسخهٔ خطی یک کار ویرایشی تمام‌عیار است. در محافل ویرایشی ایران، تلقی عمومی این است که ویرایش در اوایل دههٔ چهل شمسی در فرانکلین تکوین یافت. چنین نگاهی ویراستار کبیر، محمد قزوینی، را بیرون از حوزهٔ ویرایش نگه می‌دارد که درست نیست. قزوینی، دهخدا، نفیسی، همایی و امثال آن‌ها نسل اول ویراستاران اصیل ایران بوده‌اند که ویرایش را نه به‌معنای محدود ویرایش زبانی، بلکه به‌معنای اصیل آن یعنی بررسی انتقادی و تصحیح و شرح کامل اثر، در نظر داشتند.

کسی که مقالات مجله‌ای را می‌خواند، آن‌ها را رد می‌کند یا می‌پذیرد، سپس چنانچه آن‌ها را پذیرفته باشد، حک و اصلاح می‌کند، نزد غربی‌ها ویراستار است؛ اما ما او را ویراستار نمی‌دانیم؛ بلکه او را سردبیر می‌نامیم. همچنین کسی که معمولاً در دفتر مجله حضور دارد، مقالات را از نویسندگان تحویل می‌گیرد یا رسیدن آن را به دفتر مجله به فرستنده اعلام می‌کند، پیش از خواندن سردبیر نگاهی اجمالی به آن‌ها می‌کند. نظر خود را به سردبیر می‌دهد و پس از ویرایش به‌قلم سردبیر، دوباره آن را می‌خواند و گاه پس از حروف‌چینی آن‌ها را نمونه‌خوانی می‌کند، خلاصه رابط میان سردبیر و نویسنده و اپراتور و گرافیست است، نزد غربی‌ها Executive editor یا  Managing editor نام دارد؛ اما ما نه او را ویراستار بلکه «مدیر داخلی» می‌نامیم.

اصولاً وقتی کار یا پدیده‌ای نام مشخصی دارد، هویت مشخص‌تری دارد، تا کار یا پدیده‌ای که نام مشخصی ندارد. ما به کسی که برای مجله تصویری تصویر یا عکس انتخاب کند، نام خاص نمی‌دهیم و او را یکی از یاری‌رسان‌ها یا خدمهٔ مجله می‌دانیم؛ حال آنکه در غرب نام مشخص Art editor (ویراستار هنری) دارد. چنین است ادیتور لباس، ادیتور عکس، ادیتور ورزش و غیره در فیلم‌ها و نوشته‌ها بر حسب مورد.

منظور من از این نوشته آن است که بگویم ویرایش در ایران به‌معنای اصلاح زبانی مطرح بوده است که در واقع، عرصهٔ کوچکی از کل این فعالیت است. حتی ویراستار معروفی مانند احمد سمیعی، با اینکه در حوزه‌های دیگر نیز کار کرده است (سرپرستی مجموعهٔ سخن پارسی)، بیشتر به‌عنوان ویراستار زبانی شهرت دارد. نکتهٔ مهم این است که ما به برخی از فعالیت‌هایی زیر عنوان ویرایش عمل کرده‌ایم؛ اما نه با نام ویرایش. برخی از «به‌کوشش»ها، «به‌همت»ها، «گردآوری»ها، «گزینش»ها و احتمالاً عنوان‌های دیگر را می‌توان ویرایش به‌شمار آورد. عبدالحسین آذرنگ، در یکی از مقالات خود برای انواع این فعالیت‌ها که در زبان انگلیسی با نام «ادیتور» و همراه با پیشوند یا پسوند موردنظر نامیده می‌شوند، نام‌های فارسی همراه با ذکر واژهٔ ویراستار آورده است. قراردادن این فعالیت‌ها زیر عنوان واحد «ویرایش»، وسعت حوزهٔ این فعالیت را بهتر نشان می‌دهد و مسیر حرکت آیندهٔ آن را بهتر تعیین می‌کند.

علی صلح‌جو، نکته‌های ویرایش.


پاسخِ عزیز عدالت‌پور

«ویرایش» از مصدر فارسی «ویراستن» است. پیشوند Vi به‌معنای دور از هم و جدا و razis به‌معنای نظم‌ و ترتیب و دربرگیرندهٔ معانی دو مصدر «پیراستن» و «آراستن» است. معادل انگلیسی و عربی آن «Edit» و «تحریر» است.

حسن ذوالفقاری، راهنمای ویراستاری و درست‌نویسی، چ۳، تهران: علم، ۱۳۹۲، ص۱۳.

ویرایش یا ویراستاری عبارت است از پیراستن نوشته از نارسایی‌ها و خطاهای علمی یا زبانی و تنظیم مباحث آن برحسب مبانی منطقی و اصلاح خطاهای واژگانی و دستوری بر اساس معیارهای زبان در تشخیص درست از نادرست؛ به‌طوری‌ که نوشته پس از ویرایش، هیچ‌گونه خطای علمی یا زبانی و هیچ‌گونه بی‌نظمی و آشفتگی و نارسایی نداشته باشد و هیچ‌ نکته‌ای که خلاف معیارهای پذیرفته‌شدهٔ آن زبان است، در آن مشاهده نشود.

غلام‌رضا ارژنگ، ویرایش زبانی، تهران: قطره، ۱۳۸۹، ص۱۳ و ۱۴.


از مباحث تالار گفت‌وگوی «ویراستاران». محتوای این تالار را به وبگاه جدید انتقال داده‌ایم.
شما هم اگر نظری دارید، در پایین همین صفحه درج کنید.

مقالات پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد