بیشک، یکی از اقشار ویرایشلازمِ ویراستارملازم مترجمان هستند. بسیارند مترجمانی که درستنویسی نمیدانند و اهمیتی هم نمیدهند و همین امر در تولید ترجمههای پرغلط بیتأثیر نیست.
در این نوشته، ترجمانکطور، نگاهی به ویرایش ترجمه انداختهام و در واقع چند نوشتهام دراینباره را یککاسه کردهام. اول سخنی از استادم دکتر علی خزاعیفر دربارهٔ انواع ترجمه میخوانید. این قسمت گزارشی است از «ششمین نشست دانشافزایی و هماندیشی نقد ترجمه». سپس یک تکه از مصاحبهای با ایشان دراینباره را آوردهام. بعدش هم که دو فرستهٔ ترجمانکم را تقدیم کردهام: «مترجم و ویراستار یا مترجمویراستار؟» و «در ضرورت ویرایش ترجمه». آخر هم که میبینید دستخالی شدهام ویراستار ترجمه!
پای درس دکتر علی خزاعیفر
انواع ترجمه در ایران چهار دسته است:
نوع اول: ترجمهٔ خلاق
دو ویژگی مهم ترجمهٔ خلاق اینچنین است:
- متن تألیفی است؛
- بر وفق زبان فارسی تعدیل شده است.
هدف از آموزش ترجمه، نمیتواند ترجمهٔ نوع اول باشد؛ زیرا این نوع ترجمه، ترجمهٔ حداکثری است.
نوع دوم: ترجمهٔ مقبول
این نوع ترجمه بیشتر دربارهٔ متون غیرادبی و متون اطلاعاتی صدق میکند. از ویژگیهای آن عبارت است از:
- زبانی روشن و خالی از ابهام دارد؛
- ترجمهبودن آن آشکار نیست و غیرفارسیبودن آن، حواس خواننده را پرت نمیکند؛
- انتخاب و ترکیب واژگان، مطابق نثر تألیفی است و ژانر آشنا را منتقل میکند؛
- مترجم هر استراتژیای را که میداند، در راستای سلاست و صراحت و روشنیِ متن به کار میگیرد.
بهتر است ترجمهٔ نوع دوم، هدف آموزش ترجمه باشد؛ برنامهای واقعگرایانه و در عین حال خلاق، بهشرط آنکه اقتضائات آن شناخته شود.
نوع سوم: ترجمهٔ التقاطی
این نوع مهمترین نوع ترجمه است. در تعریف این نوع ترجمه میتوان گفت که گرچه جملات فارسی است، ساختار آن شبیه انگلیسی است. از جمله ویژگیهایی ترجمهٔ التقاطی میتوان به اینها اشاره کرد:
- ترجمه التقاطی، تقریبا همیشه، از نظر دستوری صحیح است.
- در جاهایی میتواند با خواننده ارتباط برقرار کند، اما در کل از برقراری ارتباط با خواننده، عاجز است.
- جملات آن، شبیه متن اصلی است. از نظر ساختار و ترتیب جملات، به متن اصلی شباهت دارد.
- ترجمه بودن متن، گاهی بسیار آشکار است.
- هویت ژانری متن، مخدوش شده است.
نوع چهارم: ترجمهٔ ناپذیرفتنی
این نوع ترجمه از نظر انسجام متنی، زبانی، طول جملات و ترکیبات و ساختارها و مواردی از این دست، فاقد صلاحیت است.
مترجم باید بتواند صرفنظر از اینکه ساختار متن مبدأ چیست، متنی مستقل بنویسد و چنین ترجمهای، ترجمهٔ «خوب و تمدنساز» خواهد بود.
رابطهٔ ما با سنت ترجمه
سنت ترجمه عبارت است از:
- تلقی پیشینیان از ترجمه؛
- نسبت ترجمه با تألیف؛
- روش ترجمهٔ پیشینیان؛
- پاسخهایی که پیشینیان برای مشکلات ترجمهای پیدا کردهاند.
نحوهٔ روبهروشدن پیشینیان با پیشنهادهای زبانی جدید که از زبانهای دیگر آمده است، بعدها به هنجارهای ترجمه منجر شده است.
مترجمان سه دستهاند:
- پیشگامان سنت ترجمه یعنی کسانی که سنت ترجمه را در ایران آغاز کردند. کسانی که متون کهن فارسی همچون گلستان سعدی و تاریخ بیهقی را بسیار مطالعه میکردند و خوشبختانه تصورشان از ترجمه این بود که نباید به زبان فرنگی باج بدهند. محمد طاهر میرزا از جملهٔ افرادی است که در این گروه قرار دارند.
- ادامهدهندگان سنت ترجمه: اینان نسبت به گروه پیشین، تسلط کمتری به زبان فارسی داشتند. آنها در این مرحله کمکم آموختند که میتوان ساختار متن ترجمهشده را نیز همانند ساختار متن اصلی نوشت. استفاده از علایم نگارشی فرنگی، مانند ویرگول و پرانتز، از این مرحله آغاز شد. در این مرحله همچنین، گرتهبرداریها افزایش یافت. البته این گرتهبرداریها همواره منفی نبودند. مثلاً عبدالله توکل که از مترجمان متعلق به این دوره است، در آثار خود گرتهبرداریهای مثبت زیاد دارد.
- آغازگر مسیر نو و انحرافی: این مترجمان بر زبان مادری خود تسلط کافی ندارند و از تواناییهای آن بیاطلاعاند. آنها همچنین بهسبب ناآگاهی از راهکارهای مترجمان پیش از خود، مشکلات خود را بهتنهایی حل میکنند و چهبسا ناکام میمانند. این افراد به متن اصلی پناه میبرند و ساختارهای متن اصلی را در زبان فارسی بازسازی میکنند.
ناتوانی مترجم در تولید ژانری شبیه به متن اصلی، مترجم را به تولید متن ترجمهٔ التقاطی پیش میبرد.
منبع: گزارش این نشست را ابتدا اینجا نوشتهام.
ویرایش در ترجمه ضرورت دارد
– ویرایش چه نقشی در بهبود ترجمه دارد؟ و اصولاً کار ویرایش را در بهبود وضعیت نشر در ایران چگونه میبینید؟
چنانکه میدانید، ویرایشِ ترجمه بهشکلی که در ایران متداول است، در غرب وجود ندارد. در اینجا متن ترجمهشده را معمولاً با متن اصلی مقابله و آن را از جهت محتوا و درستی زبانِ ترجمه، ویرایش میکنند. اگر ویرایش در ایران چنین روندی پیدا کرده، علت آن بهطور قطع بیارتباط با وضعیت ترجمه نیست؛ یعنی ترجمه در ایران بهشکلی انجام میشده و میشود که این شکلِ ویرایش ضرورت پیدا میکند.
درمورد سؤال شما باید بگویم که اگرچه در وضعیت مطلوب، ویرایش نباید ویرایش محتوایی و زبانی باشد، ولی در حال حاضر امری ضروری است و اگر ترجمهای بدون ویرایش یا با ویرایش حداقل به چاپ برسد، جای نگرانی دارد.
– چرا میگویید ویرایش نباید ویرایش محتوایی یا زبانی باشد؟ مگر در غرب روال ویرایش ترجمه چگونه است؟
ببینید، اگر مترجم صلاحیت ترجمهٔ متنی را دارد، باید به او اعتماد کرد و کار او را با همان ویژگیهای فردی یا سبکیاش پذیرفت و به چاپ رساند. میماند بعضی خطاها و سهوها و جاافتادگیها که اگر کسی دیگر ترجمه را بخواند، احتمالاً بهتر متوجه آنها میشود. این چشم دوم، همان ویراستار است که اصلاحات پیشنهادی او به حداقل میرسد. ظاهراً این همان شیوهای است که در غرب متداول است.
اگر مترجم صلاحیت ترجمهٔ متنی را ندارد، نباید به او اعتماد کرد؛ زیرا یک ترجمهٔ غیرقابلاعتماد را نمیتوان با ویرایش زبانی و ادبی به متنی یکدست تبدیل کرد؛ مگر اینکه ویراستار، تکتکِ جملات را دوباره بنویسد. بنابراین در ترجمههایی که ویراستار زیاد دست میبرَد، یکدستی سبکی به هم میخورَد. در ایران، بهجای اینکه سطح کارِ مترجمان را بالا ببریم، به تربیت ویراستار پرداختهایم. البته گفتم که تا سطح کار مترجمان بالا نرود، تربیت ویراستار و ویرایش ترجمه امری ضروری است؛ وگرنه وضع از این که هست هم بدتر میشود.
منبع: بخشی از مصاحبهٔ استاد محمدحسین حیدریان با استاد علی خزاعیفر، گاهنامهٔ دربارهٔ ترجمه، تابستان۱۳۸۶.
مترجم و ویراستار یا مترجمویراستار؟
با ویرایش چندان میانهٔ خوبی نداشتم و فکر میکردم ویراستار میشود آقابالاسرِ متن ترجمهشدهام تا با پتکی چکشی چیزی، منت بگذارد سر متنی که واژهواژهاش را با خون دل و سوی چشم پروردهام. حالا یک نفر بیاید خیلی راحت، این یکی را خط بزند و آن یکی را جانشین کند و دیگری را جابهجا؟!
صرفاً ویراستاری موجب بهبود و اعتلای متنِ ترجمهشده میشود که از مترجم بر متن مسلطتر باشد.
مدتی با همین ذهنیت گذشت تا روزی که استادی نکتهٔ مهمی در کار کرد و آن این بود که صرفاً ویراستاری موجب بهبود و اعتلای متنِ ترجمهشده میشود که از مترجم بر متن مسلطتر باشد. اینجا بود که شستم خبردار شد آنها که من دیدهام، شاید اصلاً ویراستار نبودهاند؛ چراکه بهقول رضا شکراللهی در کتاب مزخرفات فارسی، در این مملکت شغلی داریم بهنام «و ویراستار»! اینقدر که ویراستاری مظلوم است، کم نیستند کسانی که ویراستارِ واقعی نیستند و در کنار چند کار و سِمت، ویراستار هم میشوند، حالا که کسی به کسی نیست. و اتفاقاً این و ویراستارها را در میان مترجمان بیشتر میتوان یافت. این میشود که فرق بسیار است بین «مترجم و ویراستار» و «مترجمویراستار» و اکثرشان نمیدانند!
پند آن استاد را آویزهٔ گوشم کردم و تصمیم گرفتم ویرایشگریز نباشم. پیاش را گرفتم و اندکی آموختم. و امروز خوشحالم که میدانم درست و ویراستهنوشتن، بخشی از وظیفهٔ مترجم است.
بعضی از متنها هست که ترجیح میدهم هم خودم ترجمه کنم و هم خودم عهدهدار ویرایشش باشم و به برخی دیگر که میرسم، از اینکه ویراستارانی کارشناس و کاربلد میشناسم که متن ترجمهشدهام را به آنها خواهم سپرد، خوشحالم.
همان طور که هر مترجمی از عهدهٔ همهجور متنی برنمیآید، هر متنی هم ویراستار کاردان خودش را میطلبد.
اگر این سؤال برایتان پیش میآید که مگر ویراستار با ویراستار هم فرق میکند، یا اگر با خودتان میگویید ویراستار ویراستار است دیگر، چقدر سخت میگیری تو هم، باید عرض کنم همان طور که هر مترجمی از عهدهٔ همهجور متنی برنمیآید و اگر انتظار داشته باشیم که فردی بهصرف مترجمبودن از عهدهٔ هر متنی بربیاید به خطا رفتهایم، هر متنی هم ویراستار کاردان میطلبد. مثلاً ترجمهٔ کارهای کودک و نوجوان را به هر ویراستاری نمیشود سپرد. باید در این زمینه دانش و تجربه داشته باشد، زبان کودکی بگشاید و بتواند شیوهٔ بیانِ درست را به مترجمِ تازهکار یا ناآگاه بنمایاند.
در ضرورت ویرایش ترجمه
اگرچه ویرایش مبحثی کمسابقه نیست، بسیارند کسانی که هنوز آشنایی کافی با آن ندارند. اگر از من بپرسید، هرکس اهل نگارش است، باید آشنایی نسبی با ویرایش هم داشته باشد. هر قلمبهدستی بهتر است تلاش کند که پاکیزه بنویسد و از شلختهنویسی بپرهیزد. اگر هم خودش حالوحوصلهٔ رعایت اصول را ندارد، به ویراستاران کاربلد اعتماد کند.
بیشک، یکی از اقشار ویرایشلازمِ ویراستارملازم مترجمان هستند.
هر قلمبهدستی بهتر است تلاش کند که پاکیزه بنویسد و از شلختهنویسی بپرهیزد.
حتی امروزه که ویرایش برای خودش اسمورسمی به هم زده و یکیدو تا انجمن فعال در کشور در این حوزه فعالیت میکنند و این، سوای مؤسسات و اشخاصی است که بهحق یا ناحق بر طبل آموزش ویرایش میکوبند، هنوز هم بسیارند مترجمانی که یا اسم ویرایش به گوششان نخورده یا اگر هم دورادور نامی از این فنّ شریف شنیدهاند، درک درستی از ماهیت ویرایش ندارند. برای چنین ناآگاهانی، ویرایش محدود میشود به ویرگولگذاری یا کمی فراتر، حذفِ «میباشد».
تأملی در مفهوم «چالش» | واژهٔ «چالش» در ادبیات اجتماعیفرهنگی ایران
بسیاری از افراد را میشناسم که عضو گروههای مرتبط با ترجمه در تلگرام هستند؛ اما درک درستی از ویرایش ندارند و ویراستاری را چنان ساده و پیشپاافتاده میانگارند که خود را ویراستار میپندارند! حالا از همین جماعت بپرسید نیمفاصله چیست یا مثلاً «سپاسگزار» را با کدام «ز» مینویسند، نمیدانند. ازاینرو بسیارند افرادی که در واکنش به تذکرها یا دلسوزیهایم میگویند باید معلم املا میشدی!
بسیارند مترجمانی که درستنویسی نمیدانند و اهمیتی هم نمیدهند و همین امر در تولید ترجمههای پرغلط که چهبسا به چندین نوع غلط هم دچار باشد، بیتأثیر نیست.
اینهمه نوشتم تا بگویم چنین وضعیتی بیش از هرچیز مؤید ضرورت ویرایش ترجمه است.
اولین ویرایش ترجمهٔ دستخالی!
اولین بار است که ویرایش ترجمه بدون دردستداشتن متن اصلی را تجربه میکنم. هنوز هم خودم به خودم میگویم: «مگه داریم؟ مگه میشه؟»
دوستداشتنیترین لحظاتش آن وقت است که چشمهای تیزبین و ذهنِ ترجمهشناست، گرتهبرداریهای نابجا را تشخیص میدهد. متن جلوی چشمانت فارسی است؛ اما وقتی میخوانیاش، انگار جملهٔ انگلیسی اصلی در گوشت نجوا میشود.
متن پر است از موردهای بیمورد، قابلهای ناقابل، نسبتبههای بلانسبت، تجربهکردنهای ناشیانه، بهعنوانهای بیعنوان، استمرارهای در حالِ… . گاهی هم میشوی هستکنِ وجودداردهای بیوجود!
اینها همه نشانههایی است از تأثیرپذیری از نحو متن اصلی و گرتهبرداری در ترجمه و گوشهای از روایت ترجمهویرایی.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
خیلی عالی هستید، موفق باشید ?
متاسفانه مترجمها با کمترین دستمزد کار میکنند. تا دستمزدشان متناسب با زحمتشان افزایش نیابد، نباید انتظار داشت متنی زیبا و دلنشین بیافرینند. منتقدانِ دلسوز باید توجه کنند در حال حاضر برخی مترجمها با کلمهای 10 تومان یا 20 تومان یا 30 تومان دارند کار میکنند. با این وضعیت، انگیزه و توان و منابع مالی کافی برای آنها وجود ندارد تا تلاش کنند ترجمههای ویراسته و خوشخوان ارائه دهند.