virastaran.net/a/20511

چرا نه؟ چرا که نه؟

آموزش, گرته‌برداری‌ستیزی, ویرایش زبانی, ویرایش و درست‌نویسی

دو تعبیر «چرا نه؟» و «چرا که نه؟» گرته‌برداری ناروایی است که از زبان فرانسوی و انگلیسی به فارسی راه یافته است. ابوالحسن نجفی در غلط ننویسیم دراین‌باره توضیحاتی آورده و آن‌ها را ناصحیح قلمداد کرده است؛ اما آن توضیحات چنان‌که باید، کامل نیست و به‌درستی معلوم نمی‌کند این دو تعبیر در چه جاهایی غلط است.

معادل این تعبیر در فرانسوی و انگلیسی حاوی معنیِ تأیید و پذیرفتن است و همین معنی است که در فارسی غلط محسوب می‌شود؛ مثلاً:

ـ امشب بیا به مهمانی برویم.

ـ باشد. چرا نه؟ (چرا که نه؟)

و مثلاً «چرا نه؟» در نمونۀ زیر کاملاً طبیعی و بی‌اشکال است:

ـ دوست داری با من بیایی سر کلاس؟

ـ نه.

ـ چرا نه؟

درواقع، فارسی‌زبان به‌طور طبیعی «چرا نه؟» را در جواب جمله‌ای می‌گوید که حاوی نفیِ چیزی باشد؛ درست همان‌گونه که در نمونۀ بالا از چراییِ پاسخِ منفی پرسش می‌شود. به‌سخن دیگر، پاسخِ «نه» داده شده و پرسنده در پی این است که بداند چرا جواب «نه» داده شده است. این در حالی است که در کاربرد گرته‌برداری‌شدۀ این عبارت ابداً چنین معنایی مدنظر نیست؛ بلکه معنیِ تأیید و موافقت از آن برداشت می‌شود.

«چرا که نه؟» گذشته از ایراد معنایی ذکرشده، ازنظر دستوری نیز صحیح نیست؛ زیرا «چرا» ادات پرسش است و در جمله‌های پرسشی‌ای که با «چرا» آغاز می‌شود، پس از «چرا» هیچ‌وقت «که» نمی‌آید؛ مثلاً:

ـ چرا اذیتم می‌کنی؟

ـ چرا درس نمی‌خوانی؟

ـ چرا از چشمت افتادم؟

هنگامی هم که پس از «چرا»، «که» می‌آید، اساساً بافتِ جمله پرسشی نیست؛ بلکه خبری است و «چراکه» برروی‌هم یک حرف ربط مرکب می‌سازد:

ـ موقعیت اقتضا می‌کند بیش از این اصرار نکنید؛ «چراکه» مسئولان مخالف‌اند.

درنتیجه، «چرا که نه؟» در جملۀ پرسشی همیشه غلط است و «چرا نه؟» در مواقعی که در معنی تأیید و موافقت به کار می‌رود. در چنین جایگاهی، بسته به موقعیت کلام، می‌توان از واژه‌ها و جمله‌های رنگ‌به‌رنگی برای نشان‌دادن موافقت استفاده کرد؛ مانند «باشد»، «حتماً»، «با کمال میل»، «باعث افتخار است»، «پایه‌ام».

مقالات پیشنهاد شده

6 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

  • مصطفا الف
    8مرداد 1398، 13:34

    دست‌کم حافظ با نویسنده‌ی این مطلب موافق نیست:

    «چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
    چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم

    غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم
    به شهر خود روم و شهریار خود باشم»

    پاسخ
    • محمد یوسفی‌شیرازی
      8دی 1399، 16:37

      چندی پیش در همین‌جا به این پیام پاسخ نسبتاً مفصلی دادم. نمی‌دانم چرا نیامده یا چرا حذف شده. درهرصورت، مشروح پاسخم را که در کانال تلگرامی‌ام، «ویرِ ویرایش»، نیز منتشر کرده‌ام، دوباره در اینجا می‌گذارم.

      قبلاً در یادداشتی (https://t.me/virevirayesh/90) دربارۀ دو تعبیر گرته‌بردارانۀ «چرا که نه؟» و «چرا نه؟» در فارسی نوشته بودم و گفته بودم «چرا که نه؟» همه‌جا نادرست است و «چرا نه؟» در مواقعی که به‌معنی تأیید و موافقت به کار می‌رود. در پاسخ به آن فرسته، دوستی یکی از شعرهای حافظ را نمونه آورد که در آن «چرا نه؟» آمده بود و او با استناد به این بیت، «چرا نه؟» را بی‌اشکال قلمداد کرده بود:

      چرا نه در پی عزم دیار خود باشم؟
      چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم؟

      کسانی دیگر هم در بازخوردشان گفتند که «چرا نه؟» با همین حالت پرسشی، باری تأکیدی دارد و معادل‌هایی نظیر «حتماً» که خبری است، آن تأکید را نمی‌رساند. این بازخوردها مرا به نکته‌هایی ناگفته و مغفول‌مانده دربارۀ «چرا نه؟» آگاه کرد که می‌کوشم در این یادداشت به آن بپردازم.

      به‌طور کلی، تعبیر «چرا نه؟» وقتی در فارسی غیرطبیعی و ناجور است که «نه» در آن بدون قرینه‌ای لفظی آمده باشد؛ مثلاً:

      ـ می‌آیی برویم؟
      ـ بله. چرا نه؟

      به‌بیان روشن‌تر، «نه»ای گفته نشده که دربارۀ چرایی آن پرسش کنند. ولی وقتی گفت‌وگویی دربگیرد و یکی از دو طرفِ گفت‌وگو «نه»ای بگوید و آن‌گاه طرف دیگر بپرسد «چرا نه؟»، این کاربرد درست و طبیعی است؛ درست مانند این مثال:

      ـ دوست داری با من بیایی سر کلاس؟
      ـ نه.
      ـ چرا نه؟

      بااین‌همه، نکتۀ ظریفی در این میان هست. از آنچه درخصوص «چرا نه؟» گفته‌ام، نباید تصور کرد که دادنِ پاسخِ تأییدآمیز با جملۀ پرسشیِ منفی در فارسی یکسره نادرست است. درواقع، پیشنهاد یا درخواستی را که طرف مقابل در گفت‌وگو مطرح می‌کند، می‌توان با پرسشِ منفی تأیید کرد و و پذیرفت و این کار کاملاً موجه و طبیعی است. نکته این است که برای تأیید و پذیرفتنِ پیشنهاد یا درخواست، آوردن «نه» بدون قرینه صحیح نیست و سخن را ترجمه‌ای و گرته‌بردارانه می‌کند؛ ولی اگر در چنین جایگاهی، خودِ فعل منفی را بیاوریم، سخنمان طبیعی و درست است:

      نمونۀ صحیح:
      ـ می‌آیی برویم؟
      ـ بله. چرا نیایم؟

      نمونۀ ناصحیح:
      ـ می‌آیی برویم؟
      ـ بله. چرا نه؟

      بنابراین، اگر احساس می‌کنیم «حتماً» و مترادف‌هایش تأکید مدنظرمان را نمی‌رساند، فعل منفی را کامل بیاوریم و جمله را به همان صورت پرسشی حفظ کنیم. به‌این‌ترتیب، هم صورت‌بندی جمله فارسی و طبیعی می‌شود و هم تأکید دلخواهمان از میان نمی‌رود.

      اما «چرا نه» در بیت یادشده از حافظ اصلاً مصداق این نکته نیست و در آن، «نه» در اصل پیشوند منفی‌سازِ فعل است که از آن دور افتاده است. به‌سخن گویاتر، «چرا نه در پی عزم دیار خود باشم؟» یعنی «چرا در پی عزم دیار خود نباشم؟» و «چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم؟» یعنی «چرا خاک سر کوی یار خود نباشم؟».

      از همین دست است «چرا نه» در نمونه‌های زیر:

      ـ دریغ پای که بر خاک می‌نهد معشوق/ چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد؟ (سعدی)
      ـ به نقدِ وقت چو فردوس حاصل است امروز/ چرا نه عیش کنم در بهشت با حورا؟ (حکیم نزاری)
      ـ چرا نه با ایشان سخن گفتی و سخن بشنیدی تا حاصل آن بر تو روشن گشتی و پیدا شدی؟ (رشیدالدین میبدی)

  • زبان فارسی عشقه
    2مهر 1398، 07:31

    چه قدر قشنگ بود. دستتون درد نکنه ، کیف کردیم.

    پاسخ
  • شقایق مَستعلی‌پور
    4دی 1399، 21:54

    اینجا هم چرا نه علت منفی بودن رو می‌پرسه
    چرا در پی عزم دیار خود نباشم؟
    و این ساختار برای شعر و به فراخور زمان انتخاب شده و منافاتی با متن مقاله نداره

    پاسخ
  • یاسمن ایزدی‌خواه
    30مهر 1401، 02:01

    با سپاس فراوان.
    واژه درست به گمانم گرده‌برداری باشد (رجوع شود به مقاله گرده‌برداری یا گرته‌برداری به‌قلم فرهاد قربان‌زاده و ریشه‌شناسی واژهٔ گرده و گرده‌برداری، مثلاً در فرهنگ روز سخن)
    در گفتار امروز «چرا نه» و « چرا که نه» کاملاً استفاده می‌شوند و بافت گفتاری و نوشتاری ابهام‌زداست.
    به‌طور مثال:
    – میای خونمون؟
    – باشه، چرا که نه! (یعنی چرا نیام یا از خدامه و …)

    در گفتاری‌نویسی (یا گفتار یک شخصیت داستانی و … ) نیز به‌دلیل کاربرد متنوع نیز کاملاً رایج و البته درست است.

    با تمام احترامی که برای شخص استاد نجفی قائل‌ام، تمام گفتار و مدارک ایشان صحیح نیست و جای بسی تأمل دارد.
    به‌طور کلی، گرده‌برداری غلط نیست و یکی از شیوه‌های متنوع گسترش واژگانی تمام زبان‌هاست (رجوع شود به مقاله گرده‌برداری در واژه‌سازی به‌قلم علاءالدین طباطبایی)
    در‌صورتی‌که واژگانی در یک بخش از زبان رایج شود، مردم از آن استفاده کنند، مسئله‌ای را برایشان حل کند و خالی از ابهام باشد، می‌توان آن را درست شمرد و جزئی از زبان امروز است.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد