در زبان انگلیسی برای اشاره به خانمها سه تعبیرِ مختلف وجود دارد: Miss و Mrs و Ms. انگلیسیزبانها در خطابکردن خانم مجرد و خانم متأهل و خانمی که مشخص نیست مجرد است یا متأهل، بهترتیب پیشنامهای Miss و Mrs و Ms را به کار میبرند.
در فارسی برای این هر سه واژه معادلی وجود ندارد و در این کاربرد، غالباً از واژهٔ «خانم» استفاده میکنند. البته در پارهای از متنهای ترجمهشده مشاهده میشود که برای Miss از معادل «دوشیزه» بهره میبرند. اما آیا این نوع ترجمه درست است؟ آیا ساخت زبان فارسی چنین امکانی را در اختیار کاربران این زبان قرار میدهد؟ آیا «دوشیزهٔ» فارسی عیناً همان معنایی را به مخاطب فارسیزبان القا میکند که Miss انگلیسی؟
نویسندهٔ کتاب گفتمان و ترجمه ضمن پرداختن به این موضوع، به تجربهٔ شخصی خویش اشاره میکند از ترجمهٔ کتابی عام در حوزهٔ مطالعه و کتابخوانی. وی راهکار خود را در ترجمهٔ این واژه چنین توضیح میدهد:
در […] کتاب فن مطالعه صحبت از آموزگاری بهمیان میآید که در تشویق نوجوانان به مطالعه بسیار ماهر است. نام او Miss Star است که من در سراسر کتاب همهجا آن را «خانم استار» ترجمه کردهام.
در حقیقت، ترجمهٔ من دقیق نیست؛ زیرا باید مینوشتم «دوشیزه استار». اما من اِعمال این درجه از دقت را در کتاب مذکور نهتنها لازم ندیدهام، بلکه تا حدودی مخل حس کردهام؛ زیرا فکر میکنم برای فارسیزبان قدری غیرطبیعی است که مرتب بشنود یا بخواند «دوشیزه استار». زبان فارسی فقط «آقا» و «خانم» را از یکدیگر تفکیک میکند. افراد برای ما یا «آقا» هستند یا «خانم» یا بدون هریک از این القاب. مقولهای بهنام «دوشیزه» در ذهن فارسیزبان بهعنوان پیشنام وجود ندارد.
علاوه بر این، شوهرداشتن یا نداشتن این خانم برای خوانندهٔ کتاب فن مطالعه هیچ محلی از اعراب ندارد؛ کما اینکه زیبایی یا زشتی، خوشاخلاقی یا بداخلاقی او از نامش برنمیآید. بنابراین به یک معنا این اطلاعی غیرلازم برای خوانندهٔ فارسیزبان است که تا حدودی از انسجام متن میکاهد؛ زیرا در دستگاه خطاب زبان فارسی چنین عنصری وجود ندارد. […]
معادل Miss Star در زبان فارسی «خانم استار» است؛ مگر در جایی که «دوشیزگی» ذیمدخل باشد که در آن صورت نیز یک بار در جای مناسبی از متن به آن اشاره میشود و در بقیهٔ متن بازهم با کلمهٔ «خانم» از او یاد میشود؛ کما اینکه ما به همهٔ دخترانی که به مدرسه یا دبیرستان میروند، در حالت خطاب «خانم» میگوییم، نه «دوشیزه» (صلحجو، ۱۳۹۴: ۸۱ تا۸۲).
صلحجو بر مسئلهٔ بسیار مهمی انگشت نهاده و بهخوبی آن را شکافته است. با اینهمه، به این توضیحات باید نکتهٔ معنایی ظریفی افزود: کسانی که در ترجمهشان در برابر Miss «دوشیزه» میآورند، درست است که از جنبهای معنی را دقیقتر میرسانند، اما معنیِ ناخواستهای را هم خودبهخود به ترجمهٔ فارسی بار میکنند که در زبان مبدأ اثری از آن نیست. «دوشیزه» در فارسی افزون بر اینکه نسبتاً با Miss برابری میکند، حاوی معنایی جنسی هم هست و بهطور خاص «باکرهبودن» را برجسته میکند. این در حالی است که در انگلیسی، دستکم انگلیسیِ امروز، مسئلهٔ باکرهبودن دختر تقریباً هیچ اهمیتی ندارد و عنوانهای یادشده صرفاً نشاندهندهٔ این است که فرد مذکور مجرد است یا متأهل؛ هرچند چنانکه از این دو تعریف دانسته میشود، معنایی احترامآمیز نیز دارد:
- Used as a title prefixed to the name of an unmarried woman or girl. (https://www.merriam-webster.com/dictionary/miss)
- Used in front of the family name of a woman who is not married to address her politely, to write to her, or to talk about her. (https://www.ldoceonline.com/dictionary/miss#miss__26)
در واقع، در میان انگلیسیزبانهای غرب، دخترهای ازدواجنکردهٔ فراوانی یافت میشوند که باکره نیستند و Miss خوانده میشوند؛ چراکه باکرهبودن در آنجا به ازدواجکردن چندان ربطی ندارد. اما «دوشیزهٔ» فارسی، هرچند دربرگیرندهٔ آن معنیِ احترامآمیز است، هنوز با مسئلهٔ بکارت ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ زیرا در فرهنگ کاربران این زبان، این موضوع بااهمیت است. ازاینرو وقتی مترجمی در مقابل miss از واژهٔ «دوشیزه» استفاده میکند، خواهناخواه در زبان مقصد قضیه را جنسی میکند؛ در صورتی که در زبان مبدأ چنین نبوده است.
کتابنامه
علی صلحجو، گفتمان و ترجمه، چ۷، تهران: مرکز، ۱۳۹۴.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
این جملهی «در فارسی برای این هر سه واژه معادلی وجود ندارد» تداعی کنندهی نوع سخن دشمنان زبان فارسی است.
واقعیت این است که در هیچ زبانی لزوما واژهها معادل واژههای زبانهای دیگر نیستند. حتی در یک زبان واژههای یک روستایی با واژههای یک شهری متفاوت است. یا واژههای مشاغل مختلف که فقط خودشان آن را دارند و بکار میبرند.
خردمندانه اینست که بگوییم « در فارسی چنین واژههایی کاربرد ندارند » همانطور که در زبانهای اروپایی -تحت تاثیر فرهنگ مسیحیت- بین خاله، عمه، زندایی، زنعمو تفکیکی وجود ندارد و ۴ نسبت را با یک واژه میگویند و شنونده باید دوباره بپرسد دقیقا کدامیک منظور است؟!