برخی معتقدند این دو کلمه را نباید بهجای هم به کار برد. کاندید واژهای فرانسوی (candide) بهمعنای «سادهدل» و «معصوم» است. کاندیدا نیز واژهای فرانسوی (candidat)، اما بهمعنای «داوطلب» یا «نامزد» برای اجرای کاری یا احراز مقامی است. بنابراین بهجای «آقای فلان کاندید نمایندگی است» باید گفت: «آقای فلان کاندیدای نمایندگی است» و اساساً بهجای آن بهتر است که واژهٔ فارسی نامزد یا داوطلب را به کار ببریم.
پاسخ
١. کاندید در فارسی فقط یک معنی دارد و آن هم «نامزد» است:
رأی من این است کاندید ازبرای انتخاب / اندر این دوره مناسبتر کس از شداد نیست (کلیات عشقی، ص ٣٤٢)
خیانتی که در این دوره بهدست وکلای دروغی یا وکلای کاندیدهای سفارت انگلیس یا اشراف … به این مملکت شده … در هیچ دورهای نشدهاست (دیوان عارف قزوینی، ص ٦٥).
بهنام هرکس که ازطرف دولت کاندید شده بود، آرا در صندوق انتخابات میریختند (بزرگ علوی، گیلهمرد، ص ١٨١)
اگه از این چاله دراومدم، میتونم کاندید نمایندگی کنگره بشم (نجف دریابندری، بیلیباتگیت، ص ١٧٧).
٢. گاه سخنگویان یک زبان برخی واژههای بسیطِ معمولاً قرضی را متشکل از یک ریشه و یک وندِ زبان بومی خود میپندارند و سپس آن بهاصطلاح وند را از آغاز یا پایان واژه حذف میکنند. در زبانشناسی، به این قاعده «پسسازی»، «پسینسازی»، «اشتقاق معکوس» یا «اشتقاق پسین» (back formation) میگوییم.
در فارسی، کاندیدا را جمع انگاشتهایم؛ یعنی صورتِ گفتاریِ کاندیدها. سپس با حذفِ «ا» از پایانِ آن، کاندید را ساختهایم. این فرایند در فارسی مثالهای بسیاری دارد؛ ازجمله:
کالباس از کالباسای روسی؛
واکس از واکسای روسی؛
لنت از لنتای روسی؛
دوجین از دیوژینای روسی (مثالها از: علیاشرف صادقی، «کلمات روسی در زبان فارسی و تاریخچهٔ ورود آنها»، مجلهٔ زبانشناسی، شمارهٔ ۴۰، ۱۳۸۴)؛
رتیل از رتَیلاء عربی؛
قلع از قلعیِ عربی.
این فرایند در دیگر زبانها نیز روی میدهد؛ چنانکه در انگلیسی، واژهٔ بسیطِ editor را بهاشتباه مشتق از edit و پسوند or- انگاشتهاند و از آن فعلِ edit را ساختهاند.
٣. در فرهنگ بزرگ سخن نیز کاندیدا را به واژهٔ فارسیشدهٔ کاندید ارجاع دادهاند.
نتیجه
در فارسی، کاندید و کاندیدا گونههایی از یک واژهاند و با یکدیگر مترادفاند. هردو نیز درست هستند.
10 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
مفید است اما سوال اینجاست که استفاده از یک واژه توسط بزرگانی چون دریابندری و علوی و عشقی ؛ میتواند مبنای یک حکم زبانشناسی قرار گرفته و دلیلی بر درستی آن واژه باشد . آیا شیوع طاعون میتواند به مبنایی برای پذیرش یا استقبال از آن مبدل شود .
سفسطه یا اظهار نظر !
سلام.
1. در نوشتۀ من استفاده از واژۀ «کاندید» توسط بزرگانی چون دریابندری و علوی و عشقی مبنای یک حکم زبانشناسی قرار نگرفته، بلکه توضیح دادهام فرایندی به نام «پسسازی» در زبانها وجود دارد و واژۀ فارسیشدۀ «کاندید» یکی از مصداقهای این فرایند است. هفت مثال دیگر از این فرایند را نیز ذکر کردهام. عجیب است که همچنان استدلالهای مرا نپذیرفتهاید.
2. سه شاهد یادشده برای اثبات کاربرد واژۀ «کاندید» در معنی «نامزد» در زبان فارسی است. دهها و صدها شاهد دیگر از این واژه در دسترسم قرار دارد که طبیعتاً نمیتوان همۀ آنها را در مقاله ذکر کرد.
3. اگر راهنمایی و توضیح بیشتری خواستید، ازطریق رایانامه در خدمتتان هستم.
ممنونم از مطلبتون اما لطفا یک لغت اشتباه رو که اشباع شده به زور در ادبیات ایران نگنجونید واقعا افراد بیسواد به کاندیدا میگن کاندید و نباید این را ادامه بدهیم مثل ایشاالله که ان شاالله است و معنی ایشاالله میشه ما خدا رو به خاک سپردیم?♀️
سلام و سپاس.
١. بنده فقط علت تغییر واژۀ «کاندیدا» به «کاندید» را در «زبان» (و نه «ادبیات») فارسی توصیف کردهام. چنانکه در شاهدها نیز میبینید، واژۀ «کاندید» پیش از من و شما و از بیش از صد سال پیش در فارسی سابقه داشتهاست و من آن را در «ادبیات» فارسی نگنجاندهام.
٢. فرمودهاید «افراد بیسواد به كاندیدا میگن کاندید». به نظرتان، میرزادۀ عشقی، عارف قزوینی، بزرگ علوی، نجف دریابندری و دهها ادیب برجستهٔ دیگر، كه واژۀ «كاندید» را بهکار بردهاند، بیسوادند؟
٣. برای غلط دانستن هر واژهای باید «دلیل» داشت. بازگویی سخن سلیقهای دیگران، بیآنکه دلیل متقنی به آن بیفزایید، گزارهای علمی پدید نمیآورد.
با سلام
جناب قربان زاده ، از فرهیخته ای چون شما که در فرهنگستان خدمت میکنید، بعید است. چرا به جای جدال بر سر یک واژه فرانسوی ، واژه های زیبا و پارسی ، نامزد یا داوطلب را پیشنهاد نمی کنید؟!
سلام.
۱. بنده جدالی نکردهام. فقط چگونگی تغییر واژۀ «کاندیدا» را توصیف کردهام.
2. پژوهش برروی وامواژهها نیز بهمانند پژوهش برروی واژههای بومی اهمیت دارد.
3. پژوهش برروی وامواژهها به معنی نفی بهکار بردن واژههای بومی نیست. پیشنهاد میکنم مسائل را با هم خَلط نکنید.
خیلی عالی بود ممنون
قسمتی از متن:بنابراین بهجای «آقای فلان کاندید نمایندگی است» باید گفت: «آقای فلان کاندیدای نمایندگی است» و اساساً بهجای آن بهتر است که واژهٔ فارسی نامزد یا داوطلب را به کار ببریم.
یک کاربر:از فرهیخته ای چون شما که در فرهنگستان خدمت میکنید، بعید است. چرا به جای جدال بر سر یک واژه فرانسوی ، واژه های زیبا و پارسی ، نامزد یا داوطلب را پیشنهاد نمی کنید؟!
و همچنین موردهای دیگر
هیچی فقط خواستم بگم
خدا بهت صبر بده
و بازهم خدا صبرت رو زیاد کنه
تحسین میکنم شما رو بخاطر جواب دادن به سوالات و نظرات مردم هرچند…
دوست عزیز وقتی کلمه فارسی نیست و فرانسوی است چطور نتیجه گیری میکنید یکی هستند کاندید یعنی ابله و نادان
با سلام و احترام بر استادفرهاد قربان زاده، واقعا توضیحات شما بجا و منطقی هست با دلیل و مدرکی که شما یادآور شدید من که واقعا پذیرفتم چون درستش هم همینه… از شما متشکرم