سرواژهسازی نوعی واژهسازی است که در آن، با حروف آغازین کلمات و ترکیب آنها، کلمهای جدید ساخته میشود. سرواژههای فارسی ویژگیهایی دارند که در این مقاله، بهاجمال به آنها پرداخته شده است.
سیدمهدی سمائی
استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران
از بسیاری از اصطلاحات و اسامی زبانهای مهم خارجی سرواژه ساخته شده است. این سرواژهها گاهی از صورت کامل خود شناختهشدهتر و رایجترند و حتی بهجای آن، وارد دیگر زبانها میشوند. فارسیزبانان برای برخی از این سرواژهها معادلهایی ساختهاند. در فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز برای بعضی از سرواژههای علمی معادلهایی ساخته شده است.
سرواژهای فارسی ویژگیهایی دارند که در این مقاله بهاجمال به آنها پرداخته شده است. این مقاله شامل سه بخش است: مقدمهای دربارهٔ سرواژهسازی و اصطلاحات آن، ویژگیهای سرواژهسازی فارسی، و بررسی شیوههای سرواژهسازی در واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
مقدمه
سرواژهسازی نوعی واژهسازی و یکی از اشکال اختصارسازی است که در آن، با حروف آغازین کلمات و ترکیب آنها، کلمهای جدید ساخته میشود (Aronoff & Fudeman 2005, p. 114).
در اغلب منابع، بر سر این تعریف کلی اتفاقنظر هست (Crystal, p. 1; Bauer 1996, p. 237). در برخی از منابع نیز بین سرواژهٔ الگو[1] و الفباسازی الگو[2] تفاوت قائل شدهاند. صورتی نظیر FIAT را که مانند کلمات معمولی خوانده میشود، سرواژهٔ الگو و صورتی مانند MGB را که با تلفظ حرفبهحرف خوانده میشود، الفباسازی الگو خواندهاند (Rua, p. 677).
الفباسازی الگو را اغلب آغازهسازی[3] مینامند. در اغلب تعاریف، این معنا نیز نهفته شده که آغازهسازی یکی از اشکال سرواژهسازی است؛ اما گاهی نیز این دو را تلویحاً مستقل از هم دانستهاند (Algeo, p. 3). در بعضی منابع، الفباسازی و آغازهسازی را مترادف دانستهاند (Crystal, p. 1)؛ ولی در اغلب منابع، فقط اصطلاح آغازهسازی به کار رفته است.[4]
از ساختار صرفی کلمهٔ سرواژهسازی برمیآید که این لفظ به ساختن واژه با حرف آغازین واژهها دلالت میکند. این اصطلاح، در زبان فارسی تا حدی با تسامح و از روی ساختار صرفی معادل لاتینی آن ساخته شده است.[5] تسامح بدین معنا که سرواژهسازی همیشه با حرف آغازین کلمات ساخته نمیشود و گاهی نیز چند حرف آغاز واژه یا حروفی از میان و انتهای واژه برای ساختن سرواژه به کار میرود. اما سرواژهای که فقط با حرف اول کلمات ساخته شده باشد، متعارفترین نوع آن است. این نوع متعارف، اگر بهصورت کلمات معمولی (بالقوه و بالفعل) زبان خوانده شود، همان سرواژهٔ الگو و اگر با تلفظ تکتک حروف آن خوانده شود، آغازهسازی است.
در سرواژهسازی، صورت مکتوب ملاک است نه ملفوظ؛ یعنی سرواژه با حروف ساخته میشود، نه با آواها. مثلاً وقتی کلمهای در زبان انگلیسی با آوای «چ» آغاز میشود و آن را با ترکیب ch نشان میدهند، سرواژه با حرف c ساخته میشود.[6] در آغازهسازی یا الفباسازی، نام حروف را ملاک تلفظ قرار میدهند، نه ارزش آوائی آن را. مثلاً MT را «اِمتی» میخوانند. آرونوف سرواژهسازی را به همین دلیل، فرایند تصنعی میداند (Aronoff & Fudeman, p. 14).
ویژگیهای سرواژهسازی فارسی
برای سرواژهسازی فارسی میتوان به سه ویژگی عمده قائل شد:
۱. گرایش به ساختن سرواژههایی شبیه به کلمات موجود
به نظر میرسد فارسیزبانان تمایل به ساختن سرواژههایی دارند که شبیه کلمات بالفعل یا حداقل بالقوهٔ زبان فارسی باشند. بدیهی است یادگیری و حفظ سرواژههایی از این دست، برای اهل زبان آسانتر است. نمونههای آن است:
بنیاد آبادانی، رشد و توسعهٔ ایران ← باران
حرکت مقاومت اسلامی فلسطین ← حماس
سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و دانشگاها ← سمت
شرکت خدمات فرهنگی اداری و بازرگانی جوانان رهپوی سعادت ← جرس
مؤسسهٔ خیریهٔ حمایت از کودکان سرطانی ← محک
انجمن فرهنگی و اجتماعی غیردولتی زنان پیرو اهلبیت(ع) ← وفا
۲. پرهیز از ساختن سرواژههای دشواژهای
در زبان فارسی، از ساختن سرواژههای دشواژهای پرهیز میشود؛ یعنی دیدگاهی فرهنگی در سرواژهسازی فارسی وجود دارد. نمونههای آن است:
شیمیایی، میکروبی، رآکتوری ← ش. م. ر. (بهجای شمر)
انجمن کتابداری ایران ← اکتا (بهجای انکا)
۳. اجتناب از آغازهسازی
یکی از مشکلات خط فارسی فقدان نشانه برای ضبط حرکات است. یادگیری تلفظ کلماتی که مصوتهای /a/ یا /e/ یا /o/ در آنها به کار رفته باشد، سماعی است. فقدان نشانه برای ضبط حرکات دو پیامد در سرواژهسازی دارد:
یکی آنکه سرواژهها تا حدی دلبخواهی تلفظ شوند. میتوان گفت حرکات، مصوتهای بالقوهای هستند که به کار سهولت تلفظ میآیند. این امکان که بتوان مصوتی را بهدلخواه در بین صامتها قرار داد، باعث شده که از آغازهسازی کمتر استفاده شود؛ زیرا درج مصوت اختیاری در بین حروف موجب میشود که سرواژه بهصورت کلمهای بالفعل یا بالقوه تلفظ شود.
دیگر آنکه نداشتن نشانه برای ضبط حرکات از طرفی باعث چندگانگی تلفظ میشود.[7] این امر درمورد سرواژههایی که شبیه الفاظ موجود فارسی است، صدق نمیکند. ضمناً از آنجایی که سرواژههای تخصصی در حوزهٔ خاصی به کار میروند، بهتدریج توافقی سماعی در بین اهل فن برای تلفظ آنها به وجود میآید.
سرواژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
در مجلدات اول تا هفتم فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، ۴۵۰ سرواژهٔ انگلیسی وجود دارد که برای ۳۸ سرواژه از آنها معادل فارسی ساخته شده است. سرواژههای فارسی به چهار روش ساخته شدهاند:
۱. با انتخاب حرف اول کلمات
نشانگان اکتسابی کمبود ایمنی ← ناکا (پزشکی)
رسانندهٔ خدمات کاربردی ← رخک (رایانه)
خواست اکسیژن زیست شیمیایی ← خاز[8] (محیطزیست)
خواست اکسیژن شیمیایی ← خاش (محیطزیست)
واکنشگاه آب جوشان ← واج (فیزیک)
نشستوبرخاست کوتاه ← نوبک (حملونقل هوایی)
قرارداد انتقال پرونده ← قاپ (رایانه)
سامانهٔ اطلاعات مکانی ← سام (نقشهبرداری)
سامانهٔ ارتباط داخلی ← ساد (نظامی)
این روش متعارفترین شیوهٔ سرواژهسازی در زبان انگلیسی است. از ۴۵۰ سرواژهٔ انگلیسی فرهنگ واژههای مصوب، حدود ۷۵درصد به همین روش ساخته شدهاند. از ۳۸ سرواژهٔ مصوب فارسی نیز ۲۰ سرواژه به همین شیوه ساخته شدهاند.
۲. با انتخاب سرواژهٔ برخی کلمات
برنامهریزی فرض بنیاد ← برفاد (آیندهپژوهی)
شنواییسنجی پاسخ ساقهٔ مغز ← پاسام (شنواییسنجی)
۳. با انتخاب بخشی از کلمات
اکسیژن محلول ← اُکسِل (محیطزیست)
فراهمساز خدمات یادگیری ← فرایاد[9] (رایانه)
نمایشگر بلور مایع ← نماب
آموزش رایانهبنیاد ← آراب (رایانه)
فناوری اطلاعات و ارتباطات ← فاتا (رایانه)
بازده انتقال اکسیژن استاندارد ← بازاک (محیطزیست)
۴. با آغازهسازی
کشف دانش در دادگان ← ک. د. د. (رایانه)
آموزش وببنیاد ← آ. ب. (رایانه)
به نظر میرسد دو ویژگی سرواژهسازی در زبان فارسی در سرواژههای مصوب فرهنگستان بتوان سراغ گرفت. سرواژههایی نظیر رخک، خاز، خاش، واج، نوبک، قاپ، منطبق با گرایش فارسیزبانان به ساختن سرواژههایی است که به کلمات بالفعل یا بالقوه فارسی شبیهاند. ضمناً در ۳۸ سرواژهٔ مصوب فرهنگستان فقط ۲ سرواژه (ک. د. د. و آ. ب.) با روش آغازهسازی ساخته شدهاند. این معنا نیز با اجتناب فارسیزبانان از آغازهسازی همخوانی دارد.
فهرست سرواژههای فارسی فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان (دفترهای اول تا هفتم)
آ. ب. (رایانه) ← آموزش وببنیاد
آراب (رایانه) ← آموزش رایانه بنیاد
آفن (رایانه) ← آموزش فنبنیاد
اُکسِل (محیطزیست) ← اکسیژن محلول
بازاک (محیطزیست) ← بازده انتقال اکسیژن واقعی
بَرفاد (آیندهپژوهی) ← برنامهریزی فرضبنیاد
پاسام (شنوایی) ← شنواییسنجی پاسخ ساقهٔ مغز
پهپاد (نظامی) ← پرندهٔ هدایتپذیر از دور
تَکپَس (رایانه) ← تکنویس، پسخوان
خاز (محیطزیست) ← خواست اکسژن زیستشیمیایی
خاش (محیطزیست) ← خواست اکسیژن شیمیایی
رخک (رایانه) ← رسانندهٔ خدمات کاربردی
ردا (محیطزیست) ← رسوبده الکترواستاتیکی
رَسا (رایانه) ← رسانندهٔ سرویس اینترنتی
زاس (زمینشناسی) ← زهاب اسیدی سنگ
زام (زمینشناسی) ← زهاب اسیدی معادن
زنگام (رایانه) ← زبان نشانهگذاری ابرمتنی
ساب (هوایی) ← سرعت امن برخاست
ساجاس (مخابرات) ← سامانهٔ جهانی ارتباطات سیار
ساد (نطامی) ← سامانهٔ ارتباط داخلی
ساز (نقشهبرداری) ← سامانهٔ اطلاعات زمین
سام (نقشهبرداری) ← سامانهٔ اطلاعات مکانی
سمن (عمومی) ← سازمان مردمنهاد
فا (رایانه) ← فناوری اطلاعات
فاتا (رایانه) ← فناوری اطلاعات و ارتباطات
فَرایاد (رایانه) ← فراهمساز خدمات یادگیری
قاپ (رایانه) ← قرارداد انتقال پرونده
ک. د. د. (رایانه) ← کشف دانش در دادگان
کَمجَم (محیطزیست) ← کل مواد جامد محلول
گوار (نظامی) ← گروه واکنش اضطراری رایانهای
ماش (رایانه) ← مرکز اطلاعات شبکه
مَجَم (محیطزیست) ← مواد جامد معلق
مَجمَث (محیطزیست) ← مواد جامد معلق ثابت
ناگا (پزشکی) ← نشانگان اکتسابی کمبود ایمنی
نماب (رایانه) ← نمایشگر بلور مایع
نوبک (هوایی) ← نشستوبرخاست کوتاه
واج (فیزیک) ← واکنشگاه آب جوشان
واکا (پزشکی) ← ویروس انسانی کمبود ایمنی
پانوشتها
1. prototypical acronyme
2. prototypical alphabetism
3. initialisme
۴. در این مقاله نیز بهپیروی از اغلب منابع، همان اصطلاح آغازهسازی به کار رفته است.
۵. acronyme نیز از -acro و onyme- ساخته شده و ساختار آن شبیه «سرواژه» است.
۶. چون حرف و آوای آغازین کلمات در خط فارسی مطابقت دارند، این مورد در سرواژهٔ فارسی منتفی است.
۷. تلفظ سرواژهها گاهی بسته به تلفظ اولین هجای آن هاست. مثلاً چون «سُها» سرواژهٔ «سُرنگ هلالاحمر ایران» است، آن را به ضم تلفظ میکنند. اما این قاعده درمورد سرواژهٔ «اَصفا» که برای «اصطلاحنامهٔ فرهنگی فارسی» ساخته شده، رعایت نمیشود و آن را به فتح تلفظ میکنند. یا «مَجمَث» که سرواژهٔ «مواد جامد معلق ثابت» است، به فتح هر دو میم تلفظ میشود؛ در حالی که میم دو مضموم است.
۸. در این سرواژه، کلمهٔ مرکب زیستشیمیایی یک کلمه محسوب شده و فقط حرف اول آن یعنی «ز» در سرواژه وارد شده است. در سرواژهٔ زنگام که از زبان نشانهگذاری ابرمتنی ساخته شده، حرف اول «ابر» و «متن» هر دو، در سرواژه وارد شده است.
۹. سرواژههایی نظیر فرایاد را میتوان با تسامح، منحوته نیز دانست که نحتسازی شدهاند. نحتسازی ساختن یک کلمه از چند کلمه است.
منابع
Algeo, John, ”Abbreviation”, International Encyclopedia of Linguistics, vol. 1, William Bright (editor in chief), Oxford University Press, Oxford 1992.
Aronoff, Mark and Kirsten Fudeman (2005), What is Morphology?, Blackwell, Oxford.
Bauer, L. (1996), English Word-formation, Cambridge University Press, Cambridge.
Crystal, D., An Encyclopedic Dictionary of Language & Languages, Blackwell, Oxford 1992.
RUA, P. Lopez, ”Nonmorphological Word Formation”, Encyclopedia of Language & Linguistics, Keith Brown (ed), Elsevier, Amsterdam 2006.
Trask, R. L., A Dictionary of Grammatical Terms in Linguistics, Routledge, London 1993.
این مقاله خلاصهٔ گزارشی است که نگارنده در پاییز ۱۳۸۹ دربارهٔ مسائل سرواژهشناسی به گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی عرضه کرده است.
منبع: سیدمهدی سمائی، «سرواژهسازی در زبان فارسی و سرواژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی»، نامهٔ فرهنگستان، ش۴۵، بهار۱۳۹۰، ص۱۲۸ تا ۱۳۳.