کتاب «ویرایش از زبان ویراستاران» مجموعهای است از مقالههای ویراستاران آمریکایی درباب ویرایش و در درجۀ نخست کسبوکار ویرایش در این کشور و مسائل پرشماری را که اهالی این حرفه با آن سروکار مییابند، روشن میسازد. در بیشترِ مقالههای این کتاب، مقصود از «ویراستار»، ویراستار تکوینی است.
ویرایش حوزهای است بسیار گسترده و کارهایی متنوع را در بر میگیرد. این حرفه در کشورهای پیشرفته غالباً بهنوعی به آفرینشگری در عرصۀ کتاب و نشر پهلو میزند. در این کشورها، ویراستار اغلب درزمینۀ تعیین سیاستهای نشر و انتخاب کتاب و دخالت در محتوای آن، پراختیار است. بهعلاوه، درخصوص کامیابی و ناکامیابی اثر در بازار مسئول است. ازاینرو، ناگزیر است همزمان عوامل پرشماری را در نظر بگیرد و میان خواستههای صاحباثر و ناشر، توازنی برقرار سازد. در نظام سامانیافتهای که ویراستار در آن چنین جایگاهی دارد، صرفاً بخش کوچکی از کارها به ویرایش زبانی و صوریِ متن مربوط میشود؛ کارهایی مثل بررسی صحت و تناسب واژهها و عبارتها و جملهها و نیز نشانهگذاری و غلطگیری املایی.
این کتاب که مجموعهای است از مقالههای ویراستاران آمریکایی درباب ویرایش، در درجۀ نخست کسبوکار ویرایش در این کشور را به تصویر میکشد و مسائل پرشماری را که اهالی این حرفه با آن سروکار مییابند، روشن میسازد. در این میان، موضوعاتی بسیار بسیار متنوع و پرنکته پیش کشیده میشود؛ از کیستی ویراستار و چراییِ وجود او گرفته تا عوامل دخیل در انتخاب کتاب و راهکارهای مناسب برای تعامل ویراستار با صاحباثر و مهارتهایی که برای ویرایش هر گونۀ خاص از کتاب باید به آنها دست یافت.
بااینهمه، توجه به نکتهای دراینخصوص بسیار ضرورت دارد. آنچه در جاهای بسیاری از این اثر تحت عنوان «ویراستار» از آن یاد شده، با آنچه در ایران «ویراستار» مینامیم، صرفاً اشتراک لفظ دارد. بهبیان دیگر، در بیشترِ مقالههای این کتاب، مقصود از «ویراستار»، ویراستار تکوینی است؛ کسی که بر انتخاب آثار و تعیین و تغییر محتوای آنها و نیز بر سرنوشت کتابها در بازار، نظارت مستقیم میکند و در این حوزهها اختیارات گسترده دارد.
این در حالی است که در ایران، گذشته از اینکه بخش بزرگی از مردم یکسره از این حرفه و چندوچون آن ناآگاهاند و اصلاً نمیدانند ویراستار کیست و چه میکند، کار ویرایش عموماً به نمونهخوانی و غلطگیری املایی و حداکثر گذاشتن نشانههای سجاوندی فروکاسته میشود. درواقع، در ایران، در بیشترِ مؤسسهها و سازمانهایی که ویرایش موضوعیتی پیدا میکند، کار به ویرایشِ زبانیِ دقیق و موشکافانه هم نمیکشد؛ چه برسد به اینکه ویراستار تکوینیای وجود داشته باشد و کارش را بشناسند و برای آن احترامی قائل باشند.
بنابراین، نباید پنداشت اطلاعاتی که در قسمتهایی از این کتاب دربارۀ کار ویراستار آمده، تماماً دربارۀ آنچه ما ویراستار میخوانیم نیز صدق میکند. این اشتراک لفظ نباید سبب کجفهمی و سوءبرداشت شود. برای مثال، وقتی از دشواریهای کار ویراستار در تعامل با ناشر و صاحباثر سخن به میان میآید، نباید گمان کنیم نمونهخوان هم که ما بهغلط «ویراستار» مینامیم، مشمول این امور میشود.
بهتعبیری، میتوان گفت بیشتر مطالبی که در این کتاب آمده، در حوزۀ سیاستگذاریهای نشر و تصمیمهایی است که در سطح کلان گرفته میشود؛ حالآنکه ویراستار زبانی یا ویراستار فنی یا نمونهخوان که در کشور ما مرز دقیقی بین کارشان نیست و تقریباً همه را «ویراستار» میخوانیم، مطلقاً چنین نقشی ندارند. بنا بر این نکتهها و درست بهدلایلی که ذکر شد، با وجود سازِکارهای فعلی نشر در ایران، عمدۀ مطلبهای این مجموعه برای دستاندرکاران نشر ایران و ویراستاران آن چندان کارآمد نیست؛ چراکه مذاکره با ناشر و نویسنده و ارزیابی کیفی و محتوایی اثر بهترتیبی که در میان ناشران آمریکایی صورت میگیرد، هنوز در صنعت نشر ایران رواج ندارد. بهسخن دیگر، ما با آنچه در این کتاب دربارۀ وضعیت بیستسی سال پیشِ نشر آمریکا آمده، هنوز فرسنگها فاصله داریم. درنتیجه، شاید یگانه فایدۀ این بحثها این باشد که دورنمای نشر مطلوب را پیش چشم داشته باشیم و برای تحقق آن تلاش کنیم.
ویرایش از زبان ویراستاران | معرفی کتاب بهقلم عبدالحسین آذرنگ
همانگونه که گفته شد، اکثر نکتههایی که در این مقالهها به آنها پرداختهاند، موضوعهایی است کلان و نویسندگان کمتر با آوردن نمونه به جزئیات کار ویرایش پرداختهاند. این نگاه کلاننگرانه در جاهایی بهقدری پررنگ است که گونههای دیگرِ ویرایش، ازجمله ویرایش زبانی و صوری، را به سایه برده است. همچنین در پارهای قسمتها گفتههای نویسندگان بهاندازهای کلیگویانه و کممثال است که آن را برای مخاطب کماستفاده و چهبسا بیفایده میکند.
درواقع، اهمیت بازار و فروشِ کتاب در این دسته از نوشتهها برجستهترین چیزی است که به چشم میآید؛ تا جایی که ظاهراً نکتههای دیگری به این سبب مغفول مانده است. گذشتهازاین، به نظر میرسد شکاف فرهنگی و تفاوتهای موجود میان مردم دو کشور، بعضی از مقالهها را برای مخاطب فارسیزبانِ ایرانی از سودمندی انداخته است.
نکتۀ دیگری که دربارۀ این اثر باید گفت، این است که ویرایش فارسی آن چندان پاکیزه و بیاشکال نیست. غلطهای تایپی و فاصلهگذاریهای ناصحیح و حتی ناپیراستگیهای زبانی در جاهایی از آن مشاهده میشود. این ایراد در کتابی که دربارۀ ویرایش است، سخت چشمگیر و ناپسند است.
درمجموع، باید گفت این کتاب برای کسی که بخواهد بهشکل تخصصی با حرفۀ ویراستاری آشنا شود و چموخم آن را بیاموزد، مرجعی مهم و پرنکته است؛ هرچند چنانکه گفته شد، همۀ موضوعات آن را بهخوبی پوشش نمیدهد. درعینحال، نباید از یاد برد که آنچه در این مقالهها بهاسم ویراش مطرح شده، با ویرایشی که در کشور ما شناخته شده، بسیار فاصله دارد.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
سلام علیکم.
آخر متن، بهجای کلمۀ «ویرایش» نوشتین «ویراش»! لطفاً اصلاح فرمایین.
سپاس از تذکرتان. چشم.