virastaran.net/a/12176

دیپار ۱۴: حقیقت و مدارا

آموزش, متن‌خوانی, متن‌های معیار

حقیقت ارزنده‌ترین گوهر گیتی است و همهٔ جهد و جِدّ اهل اندیشه، نخست باید معطوف به آن باشد. دوست‌داشتن حقیقت کافی نیست؛ بلکه برای یافتن آن باید انگیزه‌ای قوی داشت و سر از پا نشناخت و به‌مرز وسواس نزدیک شد. حقیقت‌طلبی جز یک اصل ندارد: اصل اولویت حقیقت بر همه‌چیز. حقیقت‌طلب کسی است که حقیقت را بر منفعت و شهرت و مصلحت و هرآنچه با آن در تعارض افتد، مقدم می‌دارد.

این‌همه نویسنده و کتاب و کتابخانه و تکاپوهای فرهنگی اگر برای صید حقیقت نباشد، سرگرمی است و حاصلش سیاه‌کردن کاغذهای سفید. آن‌که در بند حقیقت نباشد، هراندازه بکوشد، از حقیقت دورتر می‌شود. وی نه مصداق «جاهَدوا فِینا» که مصداق «جاهَدُوا عَنَّا» است و:

گو بدو چندان‌ که افزون می‌دَود

از مراد دل جداتر می‌شود

ولی به‌محض اینکه از عرصهٔ نظر به حوزهٔ عمل وارد می‌شویم، تکلیفی دیگر پیش می‌آید: باید مدارا پیشه کنیم. وجه اشتراک انسان‌ها در اختلافشان با یکدیگر است و اختلاف بین بینش و منش و کنش مردم، سنت خداوند و قانون الهی است. در این دنیا نمی‌توان جملگی اختلافات را حل کرد و هرگونه کوششی برای این کار سترون است. سنت حضرت حق است که این دنیا محل اختلاف باشد و آن دنیا جایگاه حل اختلاف (یوم الفصل). حال که نمی‌توانیم اختلاف را از میان برداریم، بکوشیم مدارا پیشه سازیم و اختلاف را به دشمنی و دشمنی را به جنگ تبدیل کنیم.


گزیده‌ای از: محمد اسفندیاری، حقیقت و مدارا، چ۱، تهران: بشرا، ۱۳۹۰، ص۹.

مقالات پیشنهاد شده

1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

  • علی‌رضا گلرنگیان
    15اسفند 1399، 16:08

    سلام
    فعل جملهٔ آخر، به‌نظر باید «نکنیم‌» باشد تا مفهوم جمله صلح‌آمیز شود. یعنی باید گفت:
    «…و اختلاف را به دشمنی و دشمنی را به جنگ تبدیل نکنیم.»

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد