زبانکاران چیست؟
زبانکاران قرار است چه کند؟
زبانکاران چه کمکی به من میکند؟
زبانکاران: زبان + کار + ان
زبان: ابزار ارتباط، چهارچوب فهم جهان، گنجینۀ اندیشه و حیات و تجربهٔ گذشتگان، ذخیرهگاه و محور فرهنگ و… .
کار: کوششِ آدمی برای تغییر خود و دیگران و جهان. جدّوجهد برای بقای زیستی و اجتماعی و فرهنگی.
کار گروهی: همکاریِ چند نفر با تواناییها و استعدادها و تخصصهای متفاوت برای هدفی واحد، برای برآوردن نیازی مشترک. نشانۀ این مفهوم در زبان فارسی، «ان» جمع است.
وادیِ بکری است؟
پژوهشها و فعالیتهای «زبانی» را ببینید: در آنها توجه جدی به رابطهٔ زبان و کسبوکار نمیبینید. شاید تنها عرصهٔ اقتصادیِ مهم در این میان «آموزش زبان» باشد، آنهم از نوع زبان خارجی که آنهم بیشتر زیر چتر «آموزش» قرار میگیرد تا کسبوکار زبانمحور.
برویم آنطرفِ قصه: ذهنیتها و تکاپوهای «کاریِ» جامعه را هم ببینید: در آنها زبان جایگاهی ندارد. برای همین است که زبانشناسبودن شغل نیست؛ اما روانشناسبودن چرا. ادبیاتخواندن هم به عشق است! و از نظر برخی ادبیاتیها نمیشود برای تدبیر معیشت به زبان و ادبیات امید بست. از نظر آن برخیِ دیگر نیز نباید ادبیات را به ابتذالِ مالومنال آلود!
آری، ربط زبان و پول، یا دور از ذهن است یا دور از ادب! باز، برای همین است که مردمِ ما به ویراستارجماعت به دیدهٔ تعجب مینگرند و به زبانشناسِ پیکرهپژوه به چشم آدمی دلخوش. میدانیم و میپذیریم که ناامیدی و آیندهٔ تارِ کاری یقهٔ دانشجویان این عرصهها را رها نمیکند و تنگنظری نیز ذهنِ برخی اهلقلم را.
میتوانیم آیا؟
آیا میتوانیم زبان را با کسبوکارهای جدید و کار گروهی وصل کنیم؟ میتوانیم با ابزار زبان، ارزشآفرینی کنیم یا فرصت کارآفرینی بسازیم؟
تا کِی باید در حوزۀ زبان، فقط گفت و نوشت و خواند؟ نمیشود از زبان پول درآورد، پول حلال و پول بیزینسی، در مسیری جز تدریس و پژوهش و تألیف و ترجمه؟
در دنیای جدید، گویشوران دیگر زبانها، با زبان مادری یا بومیِ خود چه میکنند؟
وقتش نرسیده این گنجینۀ تمامنشدنی فرهنگ را به منبعی پایدار برای ارزشآفرینی و درآمدزایی برکشیم؟ یا دستکم از این منبع بهره بگیریم و کسبوکار شخصیمان در حوزهٔ دیگر را بهبود دهیم؟
اصلاً همۀ اینها به کنار! قرار نیست قدر زبان مادریمان را بدانیم؟ وقتش نرسیده مسئولیتمان را در برابر زبان مادریمان بشناسیم و به آن عمل کنیم؟ و در روز و روزگارمان لحظههایی به یاد آن بیفتیم؟ و در حرفهایی که میزنیم، از قدرتهای آن کار بکشیم؟ و در متنهایی که مینویسیم، پویا و چابک و پابهرکابش کنیم؟
البته که باید چنین کنیم و در این راه، ابزارهای جدید را در فضاهای جدید به کار بزنیم و با همدلی و کار گروهی، درِ این گنج را بگشاییم و از این زمین حاصلخیز محصول برچینبم.
زبان و استارتاپ جور درمیآیند؟
در دنیای کسبوکارهای نو (استارتاپ) خموچم راهاندازی کار اقتصادی و کار گروهی را میشناسانند و آموزش میدهند. هر فرصتی را هم برای درآمدزایی شکار میکنند، چه ابَرفروشگاههای اینترنتی باشد، چه تاکسیهای اینترنتی، و چه جمعسپاریِ سرمایهگذاری باشد، چه حتی تخلیهچاهِ و لولهبازکنی اینترنتی با مدیریت از روستایی در غرب ایران! حال، پرسش اینجاست: «زبان»، بله همین زبان، با اینهمه وسعت و عمقی که دارد، کشش ندارد که ارزشآفرین و درآمدزا و سرگرمساز و کمکحال و مشکلگشا و جذاب باشد؟
«زبانکاران» نخستین گامِ فروتنانهٔ «انجمن فرهنگیآموزشیِ ویرایش و درستنویسی» است، برای پاسخ به این دغدغههای دامنهدار.
چه گیرِمان میآید؟
با شرکت در نشستها و برنامهها و رویدادهای «زبانکاران» میتوانید:
۱. با فرصتهای کارآفرینی در زبان فارسی آشنا شوید، راههای رفته را ببینید و راههای نرفته را حدس بزنید؛
۲. با کسبوکارهای زبانمحورِ داخلی و سازندگانشان آشنا شوید و نمونههای موفق و حتی ناموفق را از نزدیک ببینید و با صاحبانشان ارتباط برقرار کنید؛
۳. از شکستهایشان درس بگیرید و از پیروزیهایشان انرژی؛
۴. بههمراه کارشناسان و متخصصان، با یافتهها و آموختههای واقعی دربارهٔ «نوشتن طرح کسبوکار» و «تحقیقات بازار» و «کمینهٔ محصول پذیرفتنی» و «بازاریابی و برندسازی» و «مدیریت ارتباط با مشتری» و ایندست مفاهیمِ مدیریتی و کسبوکاری، بهطور غیرمستقیم و مستقیم آشنا شوید.
۵. روندهای بازار و سلیقههای غالبِ غالبِ مردم را بشناسید؛
۶. دیگر علاقهمندان به فعالیت را بشناسید و شبکهسازی کنید و برای ایدههایتان همقطار و پابهرکاب بیابید؛
۷. بسمالله بگویید و خودتان کارآفرینیِ زبانمحور را شروع کنید و فرداها یکی از دعوتشدگان نشستهای «زبانکاران» شوید. چرا نه؟
۸. بین خودمان بماند، حمایتگرِ معنوی و مالی برای ایدههایتان بیابید.