بزرگان بارها اعلام کردهاند که زبان فارسی در خطر است؛ اما هیچ صاحبنظری این مسئله را نشکافته است که خطر دقیقاً در کجاست و چگونه زبان فارسی را تهدید میکند. این مقالهٔ ابوالحسن نجفی به این موضوع میپردازد.
انگیزهٔ اصلی تأسیس فرهنگستانهای زبان فارسی در نیم قرن اخیر، حفظ زبان فارسی از استیلای لغات و تعبیرات بیگانه بوده است. تقریباً هیچ صاحبنظری این مسئله را نشکافته است که خطر دقیقاً در کجاست و چگونه زبان فارسی را تهدید میکند؛ زیرا صرف ورود واژههای بیگانه، که هیچ زبانی از آن برکنار نیست، بهخودیخود نمیتواند خطر به شمار رود.
زبانها مانند فرهنگها همواره در حال دادوستد با یکدیگر بودهاند. همچنین زبانها، خاصه زبان ملل همسایه، همواره در حال تأثیر متقابل بوده است. زبان خالص مانند نژاد خالص، تصور باطلی بیش نیست. چهبسا حرکت تاریخ را باید در وهلهٔ نخست، مرهون همین مراودات میان ملل دانست.
لایههای اصلی زبان
۱. عناصر آوایی اعم از واجها (کوچکترین واحدهای صوتی زبان معادل حروف)، آهنگ جمله، تکیه، بلندی و کوتاهی مصوتها و هجاها و…؛
۲. دستورزبان شامل صرف و نحو:
صرف: تغییرات صوری ادوات دستوری مانند نشانههای مفرد، جمع و مذکر و مؤنث و تغییرات پایانی اسما و افعال و… .
نحو: ساخت جمله و روابط اجزای جمله با یکدیگر یا قواعد جملهبندی.
۳. واژگان مانند اسمها و فعلها و صفتها و… مستقل از تغییرات صرفی و نحوی. شامل دو بخش الفاظ و معانی است.
واکنش لایههای مختلف زبان در برابر نفوذ زبانهای بیگانه
۱. مقاومت: لایهٔ واژگان بهسهولت و سرعت تأثیر میپذیرد؛ ولی دستگاه آوایی زبان بسیار مقاوم است.
۲. تغییرات سطحی یا بنیادی: تغییر واژگان، سطحی و کمّی است. تغییر لایههای دیگر بنیادی است.
نفوذ زبانهای خارجی آنجا باعث نگرانی است که دگرگونیهای ساختاری به بار آورد، یعنی در دستورزبان نفوذ کند؛ زیرا دستورزبان، خاصه صرف، در برابر تأثیرات خارجی مقاوم است، اما شکستناپذیر نیست.
تأثیر صرف عربی در فارسی
۱. نشانههای جمع عربی در فارسی: ین و جمع مکسر عربی در واژههای فارسی: بازرسین، اساتید.
۲. تنوین قیدساز عربی و ال تعریف در فارسی: دوماً، حسبالفرمایش.
گرتهبرداری واژگانی
همان ترجمهٔ لفظبهلفظ است؛ یعنی عبارت خارجی کموبیش با حفظ اجزای خود وارد زبان میشود.
مثال: راهآهن، بادامزمینی، پیشساخته، برای همیشه (تا ابد، همیشه)، حمامگرفتن (کردن)، اتوبوسگرفتن (سوارشدن)، بیتفاوت (بیاعتنا)، مورد سؤال قراردادن (سؤالکردن)، در رابطه با و در ارتباط با (دربارهٔ)، خدای من! (خدایا)، بستگی دارد (تا ببینیم، تا چه پیش آید) و… .
گرتهبرداری معنایی
غالباً پوشیده و تقریباً بیاطلاع اهل زبان رخ میدهد و گاه ممکن است زیانهای جبرانناپذیر به بار آورد. مثال:
ـ رنجبردن (to suffer): معنای دیگر آن دچاربودن یا مبتلابودن؛
ـ بشریت (Humanity): معنای دیگر آن بشر یا افراد بشر.
گرتهبرداری نحوی
پایهٔ زبان بر نحو است. دو زبان وقتی متفاوت است که نحو آنها متفاوت باشد؛ بنابراین اگر تغییراتی در نحو زبان روی دهد، شالودهٔ آن زبان تغییر میکند. گرتهبرداری نحوی بر ساخت جمله وارد میشود و شیوهٔ آن را تغییر میدهد. همچنین مانند گرتهبرداری معنایی غالباً بهشیوهٔ پنهان عمل میکند.
بر اثر همین گرتهبرداری، امروزه بسیاری از حروف اضافهٔ فارسی بهجای یکدیگر به کار میرود، مفعولهای بیواسطه و باواسطه در هم میآمیزد و جای فعل و فاعل و مفعول عوض میشود و جملههای پیرو بر سیاق زبانهای خارجی، آشفتهوار به جملهٔ پایه میپیوندد.
مثال:م
ـ تکنولوژی میرود که چهرهٔ زمین را دگرگون کند (بهجای: تکنولوژی نزدیک است که…)؛
ـ بهاندازهٔ کافی کار دارم که فرصت دیدن او را نداشته باشم (بهجای: آنقدر کار دارم که فرصت نمیکنم او را ببینم)
نتیجهگیری
تحول زبان، تنها بر اثر نفوذ زبانهای دیگر نیست؛ خود زبان نیز تحرکی ذاتی دارد که بهاقتضای نیازهای اجتماعی، آن را متحول میسازد. تحول زبان بسیار تدریجی است؛ اما هجوم ناگهانی زبانهای بیگانه از یک سو و تغییر شدید نیازهای اجتماعی از سوی دیگر، ممکن است سیر تحول زبان را در دورهٔ معینی از تاریخ سریعتر کند. دو عامل دیگر این دگرگونی را شدیدتر کرده است:
۱. ترجمه از زبانهای خارجی بهویژه در بخشهایی که مستلزم سرعتعمل و شتابزدگی است: خبرگزاریها؛
۲. کثرت افراد تحصیلکرده در خارج و واردکردن اصطلاحات و تعابیر ساختگیشان به کشور.
سرعت تحول زبان فارسی، دو نتیجهٔ زیانبار بههمراه دارد:
۱. مهجورماندن و فراموششدن زبان گذشتگان و در نتیجه قطع ارتباط با سنت فرهنگی؛
۲. مختلشدن ارتباط میان مردم از طریق زبان، یعنی تفهیم و تفاهمی که خود، پایهٔ تفاهم اجتماعی و همزبانی است.
حتی برای واژهسازی باید نخست به خود زبان فارسی، چه در آثار گذشتگان و چه در زبان مردم کوچهوبازار، مراجعه کنیم. زبان عامیانه گنجینهٔ ناشناختهای است که هنوز از آن بهرهبرداری نکردهاند. یافتن و زندهکردن الفاظ و تعابیر، یکی از وظایف اساسی مترجمان است.
چکیدهای از: ابوالحسن نجفی، «آیا زبان فارسی در خطر است؟»، در: نصرالله پورجوادی، دربارهٔ زبان فارسی، تهران: نشر دانشگاهی، ۱۳۶۵، ص۳ تا ۲۸.
چکیدهساز: مریم فودازی، ویراستارِ مؤسسهٔ «ویراستاران».