نوشتن در مطبوعات، بهویژه در روزنامه، معمولاً کاری شتابزده است و این شتابزدگی موجب میشود واژهها و عبارتها و الگوهایی بهشکل قالبی، مدام تکرار شود. تعبیرهایی ازایندست گاه گذشته از کلیشهشدگی، ازنظر بلاغی نارسا و خندهآور میشود.
از نمونههای این تعبیرها، «بهنقل از» یا «بهگزارشِ» است که در متنهای خبری برای اینکه متن خبر را از آنِ خود کنند و از دستبردِ دیگران جلوگیری کنند، لابهلای متن میگنجانند؛ غافل از اینکه در بسیاری جاها این قید نهتنها خوش نمینشیند، بلکه جمله را مضحک و بیمعنی میکند.
برای نمونه، ببینید شروع این خبر را که در معرفی کتابی نوشته شده است (متن را از نظر صوری ویراستهام):
بهگزارش خبرگزاری شبستان، بهنقل [از] میراث مکتوب، بلاغت دانشی مشترک میان همۀ ملتها و جوامع و نیز میان همۀ زبانهاست؛ اما طبیعی است که موازین و مبانی جزئی بلاغت در همۀ زبانها لزوماً یکسان نیست و نویسندگان با اتکا بر امکانات زبان خود بر خواننده تأثیر میگذارند.
https://tnews.ir/news/2936103112137.html
اشکال این جمله چیست؟
بهطور کلی، «بهگزارشِ» و «بهنقل از» را در متنهای خبری زمانی به کار میبریم که از رویدادی خاص سخن میگوییم که یک بار اتفاق افتاده یا مربوط به زمانی مشخص است؛ مثلاً:
ـ بهگزارش هواشناسی، امروز آسمانِ تهران ابری است.
ـ بهگزارش ایرنا و بهنقل از خبرگزاری رسمی یونان (آنا)، در ۲۴ ساعت گذشته دستگاه تبلیغاتی داعش بهطور بیسابقهای در خاموشی مرگبار بهسر میبرد.
ـ بهگزارش ایسنا، دومین نشست کشوری دبیران کانونهای دانشجویی در اسفندماه سال جاری برگزار میشود.
اما هنگامی که از بدیهیات یا امور کلیِ پذیرفتهشده سخن به میان میآید، آوردن «بهگزارشِ» و «بهنقل از» نهتنها وجهی ندارد، بلکه کلام را غیرطبیعی و ناهموار میکند.
کاما کجا؟ | سعی داریم نتیجهٔ انتخابات را سریعتر از قبل اعلام کنیم!
در خبر یادشده، این گزاره که «بلاغت دانشی مشترک میان همۀ ملتها و جوامع و زبانهاست»، امری بدیهی و معلوم است و نقلکردن آن از قول خبرگزاری یا نهاد یا شخصی خاص، به این میماند که بنویسیم: «بهگزارش فارس، آب در صد درجه به جوش میآید!»