سیر داستاننویسی از صد سال گذشته تا به امروز تغییرات بنیادین کرده است.
آیا ویراستار مجاز است «تا به امروز» را به «تا امروز» تغییر دهد؟ برخی ویراستارها این کار را میکنند؛ اما باید بگویم «تا امروز» همان قدر درست است که «تا به امروز». اضافیخواندن «به» ناشی از افتادن در «دامِ حشوانگاری» است. در کارگاه ویرایش و درستنویسی، پس از درسدادن مبحث «حشو»، شرکتکنندگان را از افتادن در دام حشوانگاری میپرهیزانیم.
یادتان باشد: حشو یعنی «مترداف» بیجا. حرف «به» در این جمله با هیچ کلمهای مترادف نیست و ازاینرو درست است.
مثالهای دیگری بزنم:
۱. او بهنزد استادش رفت یا او نزد استادش رفت؛
۲. بههنگام طلوع آفتاب یا هنگام طلوع آفتاب؛
۳. مهرماه یا مهر؛
۴. سیب قرمزرنگ یا سیب قرمز؛
۵. دخترخانم یا دختر و آقاپسر یا پسر؛
۶. انسان عارف یا عارف؛
۷. ناگهان سکته کرد یا سکته کرد؛
۸. وبسایت یا سایت؛
۹. کشور ایران یا ایران؛
۱۰. تمام دانشآموزان یا دانشآموزان و همهٔ افراد یا افراد؛
۱۱. سه رأس گوسفند یا سه گوسفند؛
۱۲. دو فروند هواپیما یا دو هواپیما؛
۱۳. آیا موافقی؟ یا موافقی؟ و… .
در تمام این مثالها، هر دو حالت به یک اندازه درستاند و هرکدامشان یکی از شیوههای مختلف درستِ فارسی در بیانِ معنایی واحدند. در جملهها، چه این حالت بیاید درست است و چه آن حالت.
حشو یعنی «مترادف بیجا» و حشوانگاری یعنی «حذف واژههایی که اگر در این جمله نباشند هم، معنای جمله کامل است». بلدبودن حشوانگاری فقط بهدرد «خلاصهنویسی» میخورد، نه ویرایش.
پس حشوهای معنایی را نباید حشو گرفت. حشو معنایی یعنی اینکه معنای برخی واژهها در برخی دیگر مندرج است و از آن، این را نیز میشود فهمید. اگر حشو معنایی را ملاک بگذاریم، «انسان عارف» حشو است؛ چرا؟ چون عارفبودن در انسانبودن مندرج است. گوسفند عارف که سراغ نداریم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این را نیز در شبکههای اجتماعی «ویراستاران» نوشتم:
از پارسال که گروه وایبری راه انداختیم، تا بهامروز که در تلگرامیم، این بار پنجم است که این مطلب را میفرستم. بنای «ویراسـتاران» در حشو روشن و قاطع است. بخوانیدش: حشو فقط محدود است به «مترادف». بله، مترداف.
اینکه «این در دل آن هست»
و «این را از آن میشود فهمید»
بههیچوجه دلیل حشو نیست.
بنای حشو این نیست:
«هرچه حذف کنی و معنا کم نشود، حذف کن.»
با این بنا چیزی از متنها نمیماند و همهٔ نوشتهها را باید لختوعور کرد.
این بنای «خلاصهنویسی» است
و بهدرد مطالعه و یادداشتبرداری میخورد.
اگر این را بنای حشو بدانید،
تقریباً دوسوم هر متنی را بهاسم حشوبودن باید بزدایید.
چند مثال غلط میزنم:
«انسان عارف» حشو دارد؛
چون معلوم است که انسان است. گوسفند عارف که نداریم!
پس کافی است بگویی «عارف».
سال ۱۳۵۷ حشو است.
«معلوم است» که سال است.
«دو فروند هواپیما» حشو است. فروندش را باید برداشت. نیازی نیست که! معنا کم نمیشود.
پس «تمام» واحدهای شمارش حشوند:
دو «عدد» صندلی
سه «رأس» گوسفند
چهار «فقره» سرقت
و…
در تمام اینها واحدهای شمارش حذف است. اگر برشان داریم، معنا نقص نمییابد.
………….
من این نگرش را دام میدانم
و نامش را گذاشتهام «دام حشوانگاری»:
تقریباً همهچیز حشو است؛
مگر خلافش ثابت شود!
مثالهایش بینهایت است:
دین اسلام
بنای عالیقاپو
ساختمان عالیقاپو
عمارت قالیقاپو
استان خوزستان
کشور ایران
کلاهِ سر
قرآن کریم
شهر کاشان
کامیون باری
نخل خرما
به، در بههنگامِ
به، در بهنزدِ
خودروی مگان
ماشین ۲۰۶
گلِ رز
همهٔ عربها
………
بله رفقا
اینها حشو نیستند
و حشودانستنِ آنها حشوانگاری است.
برای تکرار عرض میکنم
که این تصورهای غلطِ بسیار پروسوسه را از ذهن مبارکتان بزدایید:
غلط: هرچه حذفش کنی و معنا کم نشود، حشو است.
غلط: این که توی دل اون هست!
غلط: از این راحت میشه اون رو فهمید.
غلط: مگه اینِ غیر اون هم داریم؟!
غلط: خب بدون این هم هموت معنا رو میده.
بنای حشو را بستهام به این قیدوبند: «مترادف» والسلام.
اینها واقعاً حشوند:
برعلیه، محبت و مهربانی، مدتزمان، پس بنابراین، اما بااینحال و…
برای زدن تیر خلاص، مثال آخر را بخوانید:
عبارت «همهٔ دختران و پسران نوجوان» را در نظر بگیرید.
در حشوانگاری که برابر است با خلاصهنویسی، باید بشود «نوجوانان» و تمام؛
اما بهواقع هیچکدام از واژههایش حشو نیست که نیست.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
عرض سلام و ادب
ممنون بابت مطالب مفیدتان.
درهرحال حشو معنایی هم درست نیست و سبب اطناب میشود، پس باید از آن اجتناب کرد، درست است؟
ربان پر است از حشو معنایی.
بدون آن، متن «خلاصه» میشود، نه ویرایش.