virastaran.net/a/10833

فارسی بنویسیم | چند نکته از استاد سمیعی

آموزش, اصلاح خطای دستوری, اصلاح خطای منطقی و پیچیده‌نویسی, تمرین, گرته‌برداری‌ستیزی, ویرایش زبانی, ویرایش و درست‌نویسی

در همهٔ مراتب زبانی، ناهنجاری‌هایی دل‌آزار مشاهده می‌شود که بعضی از آن‌ها حتی الگوهای بیان عواطف و افکار ما را به الگوهای بیگانه بدل کرده‌ است. کار به جایی رسیده که نزدیک است میان نسل گذشته و نسل امروز از نظر شمّ زبانی جدایی افتد.

۱. شواهد مربوط‌ به ناهنجاری‌های راه‌یافته به زبان فارسی از طریق ترجمه‌های ناشیانه و نوآوری کاذب و نوخامگی

ناویراسته: اکنون می‌رفت تا نتیجه دهد. (الگوی بیان بیگانه)
ویراسته: داشت به نتیجه می‌رسید. / نزدیک بود به نتیجه برسد.

ناویراسته: در راستای جاودان‌‌سازی خاطرهٔ شهیدان. (نوآوری کاذب)
ویراسته: برای حفظ خاطرهٔ شهیدان.

ناویراسته: خواستند برنامه‌ای را دنبال کنند. (تأثیر ترجمه)
ویراسته: درصدد اجرای برنامه‌ای برآمدند.

ناویراسته: کاهش پیشرفت (تعبیر نامناسب)
ویراسته: کندشدن پیشرفت / کاهش آهنگ پیشرفت

ناویراسته: جرئت ریسک‌کردن (واژهٔ بیگانه)
ویراسته: جرئت دل‌به‌‌‌دریا‌زدن

۲. شواهد مربوط‌‌ به خطاها و کج‌سلیقگی‌های ناشی از عادت و مسامحه و تأثیر از الگو‌های بیگانه و احیاناً تکلّف و هنرفروشی

۱.۲. «انجام» به‌جای «انجام‌دادن»

ناویراسته: از انجام بسیاری هزینه‌های بی‌مورد و تکراری جلوگیری شود.
ویراسته: از بسیاری هزینه‌های زائد جلوگیری شود. (تعبیر «زائد» ساده‌تر از «بی‌مورد و تکراری» است.)

۲.۲. کلیشه‌شدن «برخورداربودن از…» و به‌کاربردن آن در جایی که سخن از موضوعی نامطلوب است. همچنین ترجیح‌دادن آن به تعبیرهای ساده‌ای همچون «داشتن» یا «دارابودن»

ناویراسته: بلندترین راه‌ها می‌توانند برخلاف بُعد مسافت کوه‌تاه‌ترین راه‌ها باشند؛ به‌شرط اینکه از کشش ترافیکی برخوردار باشند.
ویراسته: طویل‌ترین راه، اگر کشش کافی داشته باشد، به‌رغم بُعد مسافت، چه‌ بسا کوتاه‌ترین راه باشد.

(در اینجا علاوه‌ بر مسئلهٔ برخورداربودن، چند نکتهٔ زبانی و بیانی دیگر وجود دارویراسته: صفت «بلند» برای راه به‌کار نمی‌رود. مقصود از «برخلاف بعد مسافت» به‌رغم یا با وجود بعد مسافت است. «ترافیکی» حشو و زائد است. جمع‌بستن «راه» لزومی ندارد؛ چون نوع آن مراد است، نه تعدد آن.)

۳. شواهد مربوط‌ به حرف اضافهٔ معطوف

ناویراسته: نظارت و افزایش ضریب امنیت جابه‌جایی کالا.
ویراسته: نظارت بر امنیت جابه‌جایی کالا و افزایش ضریب آن.

۴. شواهد حذف فعل بدون قرینهٔ لفظی

ناویراسته: با امپراتور… دیدار و با وی به گفت‌وگو نشست.
ویراسته: با امپراتور… دیدار کرد و به گفت‌وگو نشست. («با وی» زائد است.)

۵. استفاده‌نکردن از ضمیر برای پرهیز از تکرار

ناویراسته: نویسنده‌ای که موفقیتی به‌دست آورده، گمان می‌برد با این موفقیت، وضع زندگی‌اش عوض می‌شود.
ویراسته: نویسنده‌ای که موفقیتی به‌دست آورده است، می‌پندارد بر اثر آن وضع زندگی‌اش عوض می‌شود.

۶. استفاده‌کردن صفت‌های نامناسب برای موصوف

ناویراسته: او همسایه‌ای مهربان و شوهری سر به فرمان دارد.
ویراسته: او همسایه‌ای مهربان و شوهری گوش به فرمان دارد.

۷. به‌کاربردن وجه وصفی به‌جای صیغه‌های گوناگون فعل

ناویراسته: برای آنکه بتوانیم مشکلات آن‌ها را درک کرده و به‌درستی قضاوت کنیم.
ویراسته: برای آنکه بتوانیم مشکلات آن‌ها را درک و به‌درستی قضاوت کنیم.

۸. رعایت‌نکردن قواعد مربوط‌ به مطابقت فعل با فاعل یا هماهنگی افعال

ناویراسته: در زمانه‌ای که اقتصاد کشورها رشد جهش‌آسا به خود گرفته‌اند، آشفتگی در شبکهٔ ترابری کشور رخدادی است غیرقابل بخشش.
ویراسته: در زمانه‌ای که اقتصاد کشورها رشد جهشی یافته، آشفتگی در شبکهٔ ترابری کشور نابخشودنی است. (رخداد زائد و غیرقابل‌بخشش ترکیبی ناخوش است.)

۹. به‌کاربردن جمع‌‌های غیردستوری

ناویراسته: سعی می‌کنند که در اکثر موارد مخالفت کرده و نظراتشان در مقابل نظرات بزرگ‌تر‌ها باشد.
ویراسته: سعی می‌کنند که در اکثر موارد مخالفت کنند و نظرشان در مقابل نظر بزرگ‌تر‌ها قرار گیرد.

۱۰. به‌کاربردن رای زائد

ناویراسته: تلاش او حاصلی را نداشت.
ویراسته: تلاش او حاصلی نداشت.

۱۱. استفاده از تعبیرهای علمی در بیان مطالب ساده و با مخاطب عام

ناویراسته: شبکهٔ حمل‌ونقل نیز در خدمت همین فرایند، رشدی ناهمگون و یک‌وجهی را در پهنهٔ کشور داشته است.
ویراسته: شبکهٔ حمل‌‌ونقل کشور نیز به‌مقتضای همین جریان، رشدی ناموزون داشته است.

۱۲. به‌کاربردن تکلف‌های نا‌بجا

ناویراسته: عکاس هنرمند ایرانی جایزهٔ… را به خود اختصاص داد.
ویراسته: عکاس هنرمند ایرانی برندهٔ جایزهٔ… شد.

۱۳. بیان‌کردن مطالب با خلل منطقی یا ابهام

ناویراسته: خانوادهٔ من، با اینکه افرادی تحصیل‌کرده هستند، اما مقعیت سنی من را در نظر نمی‌گیرند و مثل یک کودک با من برخورد می‌کنند.
ویراسته: خانوادهٔ من، با آنکه افرادش تحصیل کرده‌اند، موقعیت سنی مرا در نظر نمی‌گیرند و با من چنان رفتار می‌کنند که انگار کودکم.


چکیده‌ای از: احمد سمیعی، «فارسی بنویسیم»، در: نصرالله پورجوادی، دربارهٔ زبان فارسی، تهران: نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵، ص۲۲۸ تا ۲۳۶.
چکیده‌ساز: مریم محمودی.

مقالات پیشنهاد شده

1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد