virastaran.net/a/27572

شوقِ آموختن!

نوشته‌چه

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که یادگیری و آموختن هم می‌تواند سرچشمه فوران شوق و ذوق در وجود انسان باشد؟

یا اینکه ذوق ناشی از یادگیری خود می‌تواند رشددهنده باشد؟

در کوله بار خاطراتتان چطور؟ خاطره‌ای لذت‌بخش از طعم شیرین آموختن دارید؟

دختر من، امسال، اولین گام‌های آموختن حروف الفبا را برمی‌دارد. دیروز وقتی اولین حرف از حروف الفبا را یادگرفت،

گویی از دنیای کودک‌سالی پا به دنیایی بزرگ‌تر گذاشته بود.

بی‌اغراق می‌گویم، به خود آمدم و دیدم با دختری بزرگ‌تر، یاری‌گرتر، جست‌وجوگرتر، پرسش‌گرتر و خوش “حال‌وروز”تر روبه‌رو شدم.

در آستانه هفت‌سالگی شوق پاگذاشتن به دنیای الفبای فارسی در وجودش پامی‌کوبد و بر درودیوار نشانه آ و ا را می‌‌جوید و آواز می‌کند.

گویی گنگی‌های دنیا دارد برایش معنا می‌یابد، به‌سان نابینایی که به آرامی دارد بینایی‌اش را به دست می‌آورد،

ذوق دارد. این همه شوق برایم عجیب می‌نمود!!

این روزها برای تسهیل آموزش مجازی، دست‌به‌دامان بازگوکردن خاطرات دبستان خودم می‌شوم تا فضا شوخ‌ و لطیف شود و مشکل‌ها آسان، اما این‌بار هرچه به خاطراتم رجوع کردم

چنین شوقی در خاطرات الفباآموزی خودم نیافتم!

نه روز آموختن «آ و ا» و نه روزهای «ه و ی» نه شوقی در واژه‌آموزی یافتم، نه در جمله‌سازی. علتش را نمی‌دانم، اما تا جایی که یادم می‌آید این‌ها همه بایدی بود بر سر راهم که باید می‌پیمودمش.

وقتی کیسه خاطراتم را تهی از ذوقِ آموختن الفبا دیدم، به حال دخترم غبطه خوردم. هم خوش‌حال بودم از دیدن لذت «منِ دیگرم» هم آه حسرت از نهادم برآمد، به حال خودم.

در خلوت و کم‌شلوغی عصرگاه باز، بارِ کوله خاطراتم را ریختم بیرون تا بلکه در

پایهٔ دوم، سوم، چهارم، راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشگاه ذوقی چنین بالنده و رشددهنده از شوق آموختن در خاطراتم بیابم و از حسرتم بکاهم.

ناگهان، گویی درخشان از شوقِ آموختن درمیان خاطرات به هم گوریدهٔ سال‌های تحصیلم یافتم.

یافتم!

شوقِ آموختن الفبای ویرایش‌ و درست‌نویسی در کارگاه ویرایش و درست‌نویسی ویراستاران،

همراه با مجموعه‌ای که فارسی را نیک پاس می‌دارند و آموزگاری که تبحرش را در آموزگاری می‌ستایم.

در هفت‌سالگی الفبا را آموخته بودم و سال‌های بعدترش با قالب واژه و جمله و فعل و قید و … آشنا شده بودم، اما لذت آموختنِ زبان فارسی را بیست سال بعد چشیدم، شوق بینایی یافتم، سر خوش از فهم نشانه‌ها شدم و به گام‌برداشتن در دنیای نوشتن امیدوار.

یادم آمد، در آن روزها سرشار بودم‌ از لذت آموختن و پُر از ذوق و امید ناشی از شوق آموختن.

مطمئنم در این لذت تنها نبودم و نیستم.

بارها و بارها با هم‌کارگاهی‌های هم‌دوره‌ای و غیرهم‌دوره‌ای ذوق‌هایمان را به اشتراک گذاشته‌ایم و هر از گاهی از آن سرخوشی‌ها یادی می‌کنیم.

صد البته، عطش فرد به آموختن در شوقِ آموختن موثر است، اما، کیفیت آموزش هم تأثیر شگرفی دارد.

اینک به یُمن یافتن لذتی بی‌نظیر و فراموش شده در زندگی، لازم دانستم قدردان لذت‌آفرینان چنین ذوق و شوقی در زندگی خودم باشم.

زنده‌باد پایه‌گذارانش،

درود بر آموزگارانش،

پاداشِ لذت یادگیری‌مان نثار زندگی‌شان.‌

 

صفورا امین‌جواهری، آبان۱۴۰۰

aminjavaheri.s@gmail.com

مقالات پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد