virastaran.net/a/21678

«تعیین» یا «تشخیص»: نکته‌ای معناشناسانه

آموزش, دقت‌ورزی معنایی, ویرایش زبانی, ویرایش و درست‌نویسی

«تعیین» به تشخیصی دلالت می‌کند که به‌نوعی با دخالتگری و کنشگری درخصوص اتفاقی که در آینده می‌افتد، همراه است. این در حالی است که «تشخیص» چنین معنایی نمی‌دهد و بازشناختنی است کلی و عام.

به این جمله‌ها که از کتابی دربارۀ علوم قانونی بیرون کشیده شده، توجه کنید:

ـ بنابراین، کالبدشکافی‌ها را باید آسیب‌شناسان انجام دهند؛ یعنی پزشکانی که تخصصشان این است که نحوۀ تأثیر بیماری‌ها بر بدن را تعیین کنند.
ـ کالبدشکافی برای این است که چگونگی و زمان و علت مرگ تعیین شود.
ـ پزشک قانونی همچنین تلاش می‌کند که به تعیین این مطلب بپردازد که کدام‌یک از جراحات موجب مرگ قربانی شده است.

در فرهنگ سخن، واژۀ «تعیین» به «معلوم‌کردن» و «مشخص‌کردن» و نیز «برگزیدن و منصوب‌کردن» معنی شده است. همچنین در همین واژه‌نامه، «تشخیص» را «بازشناختن» معنی کرده‌اند. در نگاه نخست، از این تعریف‌ها تقریباً چنین برمی‌آید که «تعیین» با «تشخیص» هم‌معنی و برابر است؛ همان‌طور که «معین» و «مشخص» نیز مترادف می‌نماید. باوجوداین، در این دو واژه تفاوت معنایی ظریفی نهفته است که بی‌توجهی به آن، جمله‌هایی از نوع بالا را نادرست یا دست‌کم نادقیق کرده است.

معمولاً «تعیین» را زمانی به کار می‌بریم که سخن از نوعی تشخیص در میان باشد که در تصمیم‌گیری‌مان و نیز در آنچه در آینده رخ می‌دهد، نقش داشته باشد. برای نمونه، در عبارت‌های «تعیین تکلیف» و «تعیین وقت ملاقات» و «تعیین قیمت» و «تعیین مدیرِ جدید» سخن از نوعی تشخیص است که به نوعی تصمیم‌گیری و دخالتگری در امور آینده می‌انجامد. به‌عبارت دیگر، وقتی در موضوعی خاص «تعیین تکلیف» می‌کنیم، مشخص می‌کنیم که از این به بعد در آن موضوع بخصوص چگونه باید عمل کنیم. همچنین با «تعیین قیمت» محصول، مشخص می‌کنیم که در آینده محصولمان را با چه بهایی باید بفروشیم. نیز وقتی از «تعیین وقت ملاقات» و «تعیین مدیرِ جدید» صحبت به میان می‌آید، به‌ترتیب بحث بر سر این است که در آینده چه موقع باید به ملاقات رفت و در آینده چه کسی مدیر خواهد شد.

تعیین یا تشخیص-فرهنگ سخن-ویراستاران

بنابراین، «تعیین» به تشخیصی دلالت می‌کند که به‌نوعی با دخالتگری و کنشگری درخصوص اتفاقی که در آینده می‌افتد، همراه است. این در حالی است که «تشخیص» چنین معنایی نمی‌دهد و بازشناختنی است کلی و عام. به‌بیان گویاتر، عموماً وقتی پای تشخیص به میان می‌آید که امری رخ داده و محقق شده باشد و سپس بخواهند آن را بازشناسند؛ مثلاً مقصود از «تشخیص نوعِ بیماری» این است که بیماری‌ای رخ داده و می‌خواهند ببینند که آن بیماری چیست. به‌تعبیر دیگر، کسی که بیماری را «تشخیص» می‌دهد، در وقوع آن نقشی ندارد و صرفاً نوع آن را شناسایی می‌کند.

براین‌اساس، پیدا است که عبارت‌های «تعیین هویت» و «تعیین جنسیت» و «تعیین گروه خونی» درست و دقیق نیست؛ چراکه غالباً «هویت» و «جنسیت» و «گروه خونی» اموری است محقق‌شده و صورت‌پذیرفته و کاری که پزشکان و دست‌اندرکاران این حوزه انجام می‌دهند، فقط تشخیص و شناسایی آن است. به‌همین‌ترتیب، در بررسی‌هایی که پلیس انجام می‌دهد، «تعیین علت مرگ» و «تعیین علت آتش‌سوزی» جایی ندارد؛ بلکه «تشخیص علت مرگ» و «تشخیص علت آتش‌سوزی» مطرح است.

بی‌تفاوت

برپایۀ نکته‌هایی که گفته شد، صورت اصلاح‌شدۀ جمله‌هایی که در پیشانی این یادداشت آمده، به این قرار است:

ـ بنابراین، کالبدشکافی‌ها را باید آسیب‌شناسان انجام دهند؛ یعنی پزشکانی که تخصصشان این است که نحوۀ تأثیر بیماری‌ها بر بدن را تشخیص می‌دهند.
ـ کالبدشکافی برای این است که چگونگی و زمان و علت مرگ مشخص شود.
ـ پزشک قانونی همچنین تلاش می‌کند که به تشخیص این مطلب بپردازد که کدام‌یک از جراحات موجب مرگ قربانی شده است.

مقالات پیشنهاد شده

2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد