عابر گرامی با عبور از خطکشی عابر پیاده در امتداد زندگی گام بردارم
راهنماییرانندگی میخواسته به شهروندان امر کند که قانون را رعایت کنند؛ اما تصمیم گرفته برای پذیرفتنیترشدن درخواستش (۱) آن را غیرمستقیم بیان کند و (۲) خودش را نیز در اجرای این قانون، همراه نشان دهد.
در این تصویر، گوینده مخاطب را خطاب قرار داده؛ اما در پیامش فقط خودش را به کاری دعوت کرده است! تناقضش در این است که اگر کسی را خطاب قرار میدهیم، پیام هم باید نسبت مشخصی با او داشته باشد. نمیتوان کسی را خطاب قرار داد و بعد فقط خود را به کاری دعوت کرد! مثلاً من نمیتوانم دوستم را صدا کنم و بگویم: «فلانی، روی زمین آشغال نریزم!»
راه رفع این تناقض دو چیز است:
۱. بعد از خطاب، «دعوت» نکنم؛ بلکه فقط پیام بدهم: «فلانی، من دیگر روی زمین آشغال نمیریزم.»
۲. بعد از خطاب، از «دعوت» استفاده بکنم؛ ولی دیگری را هم در این دعوت شریک کنم تا گزارهام با مخاطبم هم نسبت مشخص پیدا کند: «فلانی، [بیا] دیگر روی زمین آشغال نریزیم.» «عابر گرامی، [بیایید] با عبور از خطکشی عابر پیاده در امتداد زندگی گام برداریم.»