ناویراسته: این خواسته، باوجود موفقیتهای اولیه، نمیتواند به دستاوردهای بعدی خود دست پیدا کند.
درنگ: این خواسته، باوجود موفقیتهای اولیه، نمیتواند به دستاوردهای بعدی خود دست پیدا کند.
ویراسته: این برنامه با وجود موفقیتهای اولیه نمیتواند به اهداف بعدی خود دست پیدا کند.
گزارش: این جمله ایراد محتوایی دارد. «دستاورد» چیزی است که به دست آمده است، نه اینکه تازه قرار باشد به دست بیاید. «خواسته» هم در این جمله معنای مشخص و چندان واضحی ندارد. بهترین کار این است که از نویسنده بپرسیم مقصودش چه بوده است. با فرض نادرستبودن «خواسته»، پیشنهاد من «برنامه» است.
نمونهای از: زینب صادقینژاد.
«ویراستاران» این ویراسته را تأیید نمیکنند. دربارۀ چراییاش، دیدگاه اول را ملاحظه بفرمایید.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
«دستاورد» را در معنای نتیجهای که در آینده به دست میآید، غلط دانستهاید. منبعی برای این گفته سراغ دارید؟ یا اینکه در پی دقت در ساختِ این واژه (دست + آورد)، به آن رسیدهاید؟ اگر این دومی باشد، ضمن تبریک به شما برای این دقتورزیها و تحسينِ این حس، با محتوای آن مخالفم!
چرا؟ چون در این صورت بسیاری از واژهها غلط از آب درمیآیند؛ در حالی که در متنهای معیارنویسان آمدهاند و کسی هم جایی نگفته غلط است. نمونهاش «رویداد» است: ساخت واژه (روی + داد) حکم میکند که بهمعنی اتفاقی است که روی «داده است»، نه اینکه «خواهد داد»؛ اما این واژه را برای رخدادهای آینده نیز میتوان به کار برد. اصلاً همین «رخداد» (رخ + داد) که الان گفتم! «رخداد» را نیز میتوان برای رویدادهای آینده نوشت؛ بهویژه که آن «رخداد» اشاره به «دستاورد»ی «رویدادنی» کند!
مثالهایی دیگر بزنم: میپذیرید که «اختلاف» و «تفاوت» در بسیاری از کاربردها هممعنایند؟ اما یکی از دوستانم بهاستناد معنای دقیق این دو واژه، بینشان فرقِ عمیق مینهاد و آوردنشان را بهجای هم، بهغلط، غلط میانگاشت.
بهنظرم، نگارش واژهها در معانی عُرفیشان درست است؛ وگرنه میز «ناهارخوری» (ناهار + خوری) نیز وقتی روی آن شام میخورند، نادرست است! همچنین داخل «قندان» (قند + دان) نباید نبات و پولکی گذاشت و درختچه را در «گلدان» (گل + دان) نشاید کاشت. از آنجا که در «کتابنامه» (کتاب + نامه) عنوان مقاله و پایاننامه و وبگاه نیز میآید، واژهای ناقص و لَنگ است. به «دفترِ» کاریِ «ویراستاران» نیز باید گفت «دفترچه»؛ چون خیلی کوچک است و وقتی همکاران زیاد میشوند، باید در حاشیههای دفتر جای گیرند! «عروسک» (عروس + ک) هم باید برای عروسهای مصنوعیِ کوچک، مانند سارا، به کار رود و نه برای پسرانی نظیر «دارا». برق که «نمیرود»: «قطع میشود». غذاها را «دستخورده» نمیکنند و «قاشقخورده» میکنند و… .
در کارگاههای «ویراستاران» بارها این قبیل تمایزهای معنایی را از من پرسیدهاند و خواستهاند که تأییدشان کنم. نکردهام! زیرا منبعشان، یا دقت شخصیشان بر جنبهای از واژه بوده است یا حرف «یکی» از استادانشان در دانشگاه. باورتان نمیشود اگر بگویم یکی از کسانی که سالها نویسنده و ویراستار بود و شاگرداول کارگاه ما نیز شد، در یکی از نشستهای «ویراستاران» بهاصرار میگفت که «آنان» برای اشاره به افراد، غلط است! قاطعیت کلام و یقینِ دَویده در چشمانش هنوز یادم است. میگفتیم چرا خب؟ میگفت «آنان» یعنی «آن + ان» و لذا تنها بهمعنای «لحظهها» درست است! یکی دیگر از همکاران خودمان نیز از قول یکی از استادان فرهنگستان، کاربرد «وی» را برای اشاره به «او» نادرست میپنداشت، با این استدلال که «وی» کوتاهشدهٔ «اوی» است که در قدیم برای چنین اشارهای به کار میرفت!
این سلیقهها اگر باب شود، دردسرش بیشتر از غلطبودنِ احتمالی آن واژههاست. بله، غلط آن است که از منبعی نادرست و در زمانی نزدیک به ما وارد زبان شده باشد و خبرگانِ هوشیار این وادی گوشزدش کنند.