[…] آیا بحث در فارسینویسی مطلوب است یا نه؟ بهعقیدهٔ بنده، هر کار که به کردن بیرزد، به خوبکردن نیز میارزد و اگر باید روزنامه و مجله و کتاب نوشت، به این میارزد که آن را خوب بنویسیم. موضوع کلام هرچه باشد، کسی که در آن باب چیزی مینویسد، بهقصد این مینویسید که مطلبی را برای فهمیدن دیگران بیان کند و هرچه این مطلب بهتر و روشنتر ادا شده باشد و عدهٔ کسانی که آن را بدون رنج و زحمت میفهمند، بیشتر باشد، نویسنده به مقصود خود بهتر نائل شده است. […]
یکی از طرق واضح برای آسانکردن کار خوانندگان و شنوندگان و کمکردن زحمت ایشان این است که انسان بر طبق قواعد و موازینی که عموم مردم میشناسند، بگوید و بنویسد و کلمات را به آن معنایی که معروف و متداول است، بهکار برد. این مطلب به این سادگی که در تمامی ممالک اروپا جزو بدیهیات محسوب میشود، در ایران چنان فراموش شده است که باید در باب آن بحث و گفتوگو کرد! […]
صورت، وسیلهٔ پیبردن به معناست و اگر ظاهر عبارت ناقص و نادرست باشد، معنایی از آن مفهوم نمیشود. مقیدبودن ما به صورت ظاهر، برای این است که بتوانیم در محاورات و مکاتبات به ادراک مقاصد یکدیگر نائل شویم و سوءتفاهم و ابهامی فیمابین رخ ندهد. […]
اما اینکه مردم ایران نان ندارند بخورند، مستلزم این نیست که زبان آنها را خراب کنید که نتوانند مقاصد یکدیگر را درک کنند. ملتی که نان و آب ندارد، ششصد روزنامه و مجله برای چه میخواهد؟ ملتی که نان و آب ندارد، چرا باید ثروت خود را به خارج فرستاده، کاغذ و مرکب و حروف چاپ بیاورد و کتب و مقالات نامفهوم چاپ کرده، انتشار بدهد[…]؟
کسی که میگوید من میخواهم فقط آنچه را که از قلمم جاری میشود، منتشر کنم و کاری به این ندارم که آیا مردم میفهمند یا نه و آیا مردم میپسندند یا خبر، چنین کسی یا دیوانهٔ لایعقل است و یا متقلب و کذاب، و من شأن غالب جوانان صاحبدرد را اجلّ از این میدانم که دیوانه یا دروغگو باشند. اگر آنچه مینویسند، برای فارسیزبانان است، باید چنان نوشته شود که فارسی زبانان بفهمند. […]
مردم ایران نان و آب ندارند بخورند؛ پس آیا باید مطالبی هم که برای آنها گفته میشود، نامفهوم باشد؟
[…]
آقای ناشر مجلهٔ سخن میگوید که «مورد استعمال و حتی صورت و شکل لغات، در طی زمان تغییر میپذیرد و الفاظ کهن ممکن است بهعلل مختلف، برای ادای معانی جدیدی بهکار برود.» بله، بنده این را قبول دارم؛ اما «در طی زمان» نه بهصورت قسری و اجباریِ ناشی از جهل. و جزء آن «علل مختلف» که میگویید، دیگر این یکی نیست که هر جاهل مدعی، قلم به دست گرفته، ادعای ترجمهکردن بنماید و کلمهٔ فرنگی را نفهمیده، به کلمهای که معنی دیگری دارد، ترجمه کند؛ آنهم در صورتی که ما در زبان خود برای آن لغت فرنگی و معانی مختلف آن، لغت فصیح داشته باشیم. وقتی که فرانسوی میگوید «Autour de…» مقصودش این است که «راجع به» یا «در باب» یا «دربارهٔ» یا «در خصوص»… پس چه لزومی دارد که جاهلی آن را بهغلط، «در اطراف» ترجمه بکند تا هروقت که ما بخواهیم «در باب مرض مالاریا تحقیق کنیم»، مرض مالاریا را در وسط گذاشته، با گردن کج، پاورچینپاورچین «در اطراف» آن راه برویم و تحقیق کنیم؟ ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.
مجتبی مینوی، «شیوهٔ فارسینویسی»، ماهنامۀ یغما، س۳، ش۹، آذر۱۳۲۹، ص۳۵۳ تا ۳۵۹. دانلود
آمادهسازی: سیدحمید حیدریثانی heydarisani.ir