آیا ویرایش روزنامه با ویرایش کتاب فرق میکند؟
این پرسشی است که بسیار میشنوم. در جوابش میگویم:
هم فرق میکند و هم فرق نمیکند.
فرق نمیکند؛ چون ویراستار هرجا که باشد و هر متنی که دستش بیاید، موظف است غلطهای زبانی و صوری متن را برطرف کند. ردخور هم ندارد.
ولی فرق هم میکند. خواهرِ همیشه چسبیده به روزنامه، سرعت است. اصلاً اگر سرعت در این فرایند حضور نداشته باشد، شاید هیچ روزنامهای تولید نشود. متنها حواله شوند به فردا و فرداها و نویسندگان همین طور صبر کنند تا متنشان بهتر و بهتر شود و روزی برسد که بالاخره چاپش کنند. روزنامه صبر و حوصله را برنمیتابد. عجول است و میخواهد زودتر برود سر اصل مطلب.
حالا تصور کنید ویراستاری که با فراغ بال و سر صبر، پشت سیستمش (یا جلوی آن؟ نمیدانم!) مینشیند و آرامآرام کار میکند و جملهای را چند بار میخواند و وسطش هم بلند میشود به کارهای دیگرش میرسد و چرتی هم میزند و بعد دوباره برمیگردد سر کارش، چگونه میتواند در این حجم از سرعت دوام بیاورد و کار کند؟ پاسخش مفصل است.
اتفاقی که معمولاً در این روند میافتد، این است که همهچیز فدای همین سرعت و شتاب میشود؛ یعنی متنها زود نوشته میشوند و زود هم خوانده میشوند و بعد هم به مرحلۀ چاپ میروند. در این صورت، طبیعی است که غلطهایی از زیر چشم ویراستار و حتی افراد دیگر چون دبیر صفحه، دبیر تحریریه و سردبیر بگذرد. اصلاً همین موضوع باب کلکل را بین روزنامهچیها باز میکند که کدام روزنامه غلطهایش بیشتر است و کدام بیشتر سوتی میدهد و… . حالا بماند که اصلاً بعضی روزنامهها قید ویراستار را هم زدهاند و خواندن متنها را به خود روزنامهنگاران محول کردهاند.
ویراستاری در روزنامه، پوستِ کلفت میخواهد. ویراستار باید آمادگی این را داشته باشد که هر روز مطالبی تقریباً یکسان بخواند: موضوعهایی که ممکن است علاقهای به آنها نداشته باشد، متنهایی که بسیار عجلهای در همایش و برنامهای نوشته شدهاند و حالا به دست او رسیدهاند و خلاصه، هر متنی که فکرش را بشود کرد.
حالا که این متن به دست ویراستار میرسد باید چند نکته را آویزۀ گوشش کند:
۱. در روزنامه حفظ وحدت کلام و اصل یکدستی بسیار مهم است. متن نباید آشفته باشد و جایی از فعل «گفت» و جای دیگر از فعل «میگوید» استفاده شده باشد. بعضی گزارشها در روزنامه از چند منبع گرفته شده است. یکدستکردن این متنها حیاتی است.
۲. در ویراستاری توجه به نام اشخاص و سمتهایشان بسیار مهم است. روزنامه خبرمحور است و خبرها هم دربارۀ افراد، مکانها، سمتها، کشورها و… . بنابراین بسیار مهم است که فلان اسم واقعاً فلان سمت را داشته باشد یا فلان شخص در تاریخ فلان به فلان جا سفر کرده باشد. امروز و فرداها را باید بر اساس تاریخ چاپ روزنامه سنجید؛ یعنی روزنامه همیشه «یک روز جلوتر است.» دیروزِ اکنون، دیروز است؛ ولی فردا که روزنامه چاپ شود، پریروز میشود. ورزشکار معروف امروز طلا میگیرد؛ ولی فردا که روزنامه چاپ میشود، «دیروز طلا گرفته است.» ممکن است رئیس فلان بخش الان دیگر رئیس آنجا نباشد یا دکتر فلانی، دکتر نباشد و مهندس باشد. ممکن است فلان اسم در میان فهرست بازیگران فیلمِ در حال اکرانی نباشد. ممکن است نام کارگردان فیلم اصلاً صحیح نوشته نشده باشد یا تاریخ اکران تغییر کرده باشد. خلاصه، خبرها در روزنامه مهم هستند. در واقع، ویراستار امانتدار این اخبار است و باید آنها را صحیحوسالم به دست خواننده برساند.
۳. تیترها (عنوانها) گل سرسبد روزنامهها هستند. اگر آنها نباشند، خبرها و گزارشها دیده نمیشوند. باید به محتوای تیترها دقت کرد. شاید اصلاً تیتر به موضوع نخورد. بهجز این، روزنامهنگاران و سردبیران در تیترگذاری خلاقیت بیشتری به خرج میدهند؛ بنابراین احتمال اینکه تیتر از لحاظ منطقی خطا داشته باشد، زیاد است.
۴. غلطهای املایی و البته تایپی در متنهای پیش از ویرایش روزنامهنگاران فَتوفراوان است؛ مخصوصاً غلطهای تایپی؛ چون خبرنگارها بسیار سریع مطالب را تایپ میکنند. غلطهای املایی هم بعد از مدتی، معدود به کلماتی مشخص میشوند؛ مثل بالطبع و بهتبع و خواست و خاستگاه و… .
۵. هر صفحۀ روزنامه از یک تا چند ستون تشکیل شده است. در مرحلۀ آخر باید به تکتک ستونها نگاه کرد. ویراستار باید خود را بهجای خواننده بگذارد. به ریزبودن یا چسبندگی کلمات یا حتی فاصلههای بیش از حد بین کلمات دقت کند. تعداد کلمات را باید بر اساس ستونها سنجید. اگر تعداد کلمات از ستون بیشتر باشد، باید با صلاحدید دبیر صفحه و با دقت ویراستار، متن کاهش پیدا کند. اگر تعداد کلمات هم کمتر از ستون باشد، باید با کشیدگی حروف و اینترزدن در بین برخی پاراگرافها ستون را پر کرد. اینترزدن در بین پاراگرافها باید با دقت انجام گیرد. «افتادگی» هم واژۀ مهمی در حروفچینی روزنامه است؛ یعنی باید مراقب بود کلمات در پایان سطرها نیفتاده باشند و با نیمفاصله به دادشان رسید. بخت با نوشتههایی است که نویسندگانشان بر اساس همان تعداد کلماتی که نیاز بوده است، مطلب نوشتهاند.
۶. مطالب روزنامه حساسیتبرانگیز هستند. واجب است قسمتهای حساس و مهم یا جملاتی که مبهم هستند و جای سؤال دارند، مشخص شوند تا در وقت مناسب، به دبیر صفحه یا دبیر تحریریه نشان داده شوند و ابهامشان برطرف شود.
و بله… تمام این کارها را باید در حین نیم ساعت تا یک ساعت، روی صفحهای انجام داد که حدود چهارهزار کلمه دارد و این کار هر روز ویراستار خواهد بود. هر روز و هر روز. ممکن است گاهی از شدت خواندن متنهای تکراری کلافه شود و حتی ذائقهاش تنزل پیدا کند. ممکن است دیگر مکانیکی ویرایش کند و حتی کارش فقط به نمونهخوانی محدود شود و محتوا کمکم در درجۀ دوم اهمیت قرار بگیرد؛ ولی بعد از مدتی پوستش کلفت خواهد شد.
علاقه به روند خبرگذاری، خبررسانی، گفتوگو، تحلیل، سیاست و اقتصاد، ویراستار روزنامه را از این مهلکه میرهاند. کمکم یاد میگیرد جملهها را همان طور که هستند، ببیند و ویرایش کند. حتی دربارۀ خبرها اظهارنظر کند و اطلاعات عمومیاش را هر روز و هر روز قویتر کند. در برابر هر متنی توقف کند و از خودش سؤال کند: «آیا درست است؟» منتقد شود و هر گفتهای را دربست قبول نکند. حتی کپیکاریهای روزنامهها را پیدا کند و خلاصه، به آن مرحله برسد که قلم خوب را از از قلم بد و روزنامهنگار خوب را از بد تشخیص دهد. از گزارشهایی که برایشان زحمت کشیده شده است، درس بگیرد و همراه با روزنامهنگار در فرایند چاپ گزارش عالی در روزنامه شرکت کند. جملات مصاحبهها را به معیار نزدیکتر کند؛ البته بهشرطی که اجازهاش را داشته باشد و از گفتههای متمایزشان استفاده کند. نظرات جامعهشناسان را در صفحۀ جامعه بخواند و هزار ویژگی مثبت دیگر.
برای ویراستاری در روزنامه، باید هم به ویراستاری علاقۀ زیاد داشت و هم روزنامهنگاری برای آن شخص جذابیت داشته باشد. هرچه تجربه در این زمینه بیشتر شود، تعداد غلطهایی هم که از زیر دست ویراستار رد میشود، کمتر میشود. اما بازهم احتمال خطا وجود دارد. ویراستاری در روزنامه کاری نیست که بهتنهایی و یکنفره انجام شود. گروهی است و در کار گروهی احتمال خطا بیشتر میشود. ممکن است صفحهای بهاشتباه چاپ شود یا… . اینها نمک کار روزنامهنگاری است؛ البته بهشرطی که دیگر دل را نزند. حُسن کار گروهی هم این است که مهارتهای اجتماعی را تقویت کرده و همدلی را افزایش میدهد.
تفاوت آخری که در انتها میخواهم به آن اشاره کنم، این است که طبیعتاً ویرایش کتاب با حوصله و دقت بیشتری انجام میگیرد؛ بنابراین دست ویراستار هم بیشتر باز است. ویراستار روزنامه ممکن است بعضی اصول حیاتی ویرایش را در اولویت قرار دهد؛ اما از اصول دیگر گاهی بگذرد. البته قواعد دستورزبان هیچ گاه شامل دستۀ دوم نمیشوند؛ چون همیشگی هستند و نمیشود با آنها شوخی کرد. آنچه در روزنامه مهم است، سادهگویی و روانی جملات است. جملات هرچه کوتاهتر باشند، مقصود به خواننده زودتر منتقل میشود. در واقع اگر ویژگی جداناپذیرِ روزنامه سرعت باشد، ویژگی جداناپذیر خوانندگان روزنامه هم سرعت است. آنها میخواهند بهسرعت بخوانند و مطلب را متوجه شوند. ویراستار روزنامه هم باید در این زمینه به خواننده کمک کند.
هر روزنامهای برای خود شیوهنامهای دارد. باید به آن شیوهنامه عمل کرد. البته امیدوارم به شیوهنامۀ فرهنگستان نزدیک باشد و قواعد آن، عجیبوغریب و مندرآوری و سلیقهای نباشد. سرعت زیاد در خبررسانی و ترجمۀ اخبار طی این چند سال، به زبان معیار بسیار لطمه زده است. ویراستار روزنامه یک وظیفۀ خطیر دارد: این قطار پرسرعت خبررسانی را که با شتاب میگذرد و سر راهش بعضی چیزها را هم نابود میکند، به مسیر اصلی خودش که همان زبان تمیز و آراسته و بدون غلط باشد، بازگرداند.
بهتر است ویراستار روزنامه در کنار ویرایش روزنامه، کتاب و متنهای متفرقۀ دیگر را هم ویرایش کند تا ویراستاری روزنامه ملکۀ ذهنش نشود. همچنین، خواندن متون ادبی و حتی روزنامههای قدیمی را که نویسندگانی چون علامه دهخدا داشتند، چاشنی کارش کند تا ذائقهاش آسیب نبیند.
ویراستاری شیرین است. لذت ویرایش شبیه مامایی است. ماما کمک میکند فرزندی به دنیا بیاید و بعد، کودک را در آغوش مادر قرار میدهد. متنهای بهدنیاآمده هم به آغوش نویسندگانشان برمیگردند تا روزی خوانده شوند. و چه لذتی شیرینتر از اینکه آنها را سالم در آغوش خوانندههایشان ببینید؟!
نویسنده: افسانه دهکامه، شرکتکنندهٔ کارگاه ۱۰۸ «ویراستاران»، ویراستار در اصفهان.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
با سلام
خانم دهکامه به نکات بسیار ریز و دقیقی اشاره کردند.
ویراستاری در روزنامه به مراتب سختتر و فرسایشیتر از ویرایشهای عادی است.