سخنوری یا خطابه فنی است که بهوسیلۀ آن، گوینده شنونده را به سخن خود اقناع و بر منظور خویش ترغیب میکند؛ پس غرض از سخنوری، همین دو نتیجه است که شنونده سخن گوینده را بپذیرد و بر منظور او برانگیخته شود. گویندهای که این فن را بهکار میبرد، خطیب و سخنور نامند و سخنی را که این فن در آن بهکار برده شود، خطبه، خطابه، نطق و گفتار خوانند.
چون انسان باید با همجنسان خود زندگانی کند و وسیلۀ مهم ارتباط مردم با یکدیگر سخنگفتن است، هرکس غالباً محتاج میشود که سخنوری کند تا دیگران به مقصود او بگرایند. پس بسیاری از مردم همهجا و همهوقت، دانسته یا ندانسته سخنوری بهکار بردهاند و میبرند و نمیتوان گفت این فن را در کجا و چه زمان آغاز کردهاند؛ جز اینکه هرجا و هرگاه مردمی که با هم بهسر میبردهاند، گروه فراوان نبوده یا زندگانی آنها ساده و مختصر و بیطولوتفصیل بوده، البته سخنوری موضوع نداشته و کماهمیت بوده است و هرچه زندگانی اجتماعی قوت گرفته و طولوتفصیل یافته یا نکتهسنجی اهلِمعرفت ترقی کرده، پایۀ سخنوری بالا رفته و ضرورت و اهمیت گرفته است.
گزیدهای از: محمدعلی فروغی، آیین سخن، چ۱، تهران: راه معاصر، ۱۳۹۳، ص۱۳.