حال این پرسش مطرح میشود که چرا در کتابهایی که شامل نثر فصیح معاصران است، از نثر فصیح نویسندگان اسلامی نمونهای آورده نشده است؟
چنین مینماید که فراهمکنندگان این کتابها (گزیدههای نثر فصیح)، نظر به نثر افرادی داشتند که از چهرههای ادبی بودند و لذا از آوردن نثر فصیح دیگران که فقط شخصیت ادبی نیستند، غفلت کردند؛ حال آنکه در مقام ارائهٔ نثر فصیح نباید به نویسنده نظر کرد که آیا شخصیت ادبی است یا نه؛ بلکه تنها باید به نوشته (نثر) نظر کرد که آیا فصیح است یا نه. بسا افرادی که شاخصهٔ آنها ادبیات نیست و فقط شخصیت ادبی نیستند؛ اما نثرشان در فصاحت، برابر با شخصیتهای ادبی و یا برتر از آن است.منبع: «ویراسـتاران» virastaran.net
افزون بر این، پارهای از فراهمکنندگان این کتابها (گزیدههای نثر فصیح)، هنگامی به این کار پرداختند که تعداد نویسندگان فصیح اسلامی کم بود و لذا به آنها توجهی نکردند و نمونهٔ نثری از آنها نیاوردند؛ پس جای خردهگیری بر این عده نیست. اما در بعد که شمار نویسندگان اسلامی فراوان شد، عدهای از فراهمکنندگان گزیدههای نثر فارسی، بهپیروی غلط از کتابهای گذشته، بازهم به این موضوع توجه نکردند و لذا فقط نمونهٔ نثر فروغی و دهخدا و نفیسی و مینوی و امثال آنان را آوردند؛ غافل از اینکه شب آبستن بود و مادر گیتی نویسندگان فصیح اسلامی را بزاد. پس اینجا جای خردهگیری است که چرا در هنگامی که نویسندگان فصیح اسلامی کم نیستند، به آنها توجه نشده و نمونهٔ نثرشان آورده نشده است.منبع: «ویراسـتاران» virastaran.net
باری، به این دو علت، در کتابهای گزیدهٔ نثر فصیح، نمونهٔ نثر فصیح نویسندگان اسلامی آورده نشده است. در واقع یک نقص مشترک کتابهای گزیدهٔ نثر فصیح معاصر همین است که در آن، حتی گوشهٔ چشمی هم به نویسندگان فصیح اسلامی نشده و نمونهٔ نثرشان ارائه نگردیده است. البته در یکدو کتاب که اخیراً منتشر شده، نمونهٔ نثر یکدو تن از نویسندگان اسلامی آورده شده است که البته کفایت نمیکند.منبع: «ویراسـتاران» virastaran.net
ناگفته نماند که علاوه بر این کتابها، در کتابهای آیین نگارش هم نمونهای از نثر فصیح نویسندگان اسلامی آورده نشده و هرچه ارائه شده، از آثار شخصیتهای ادبی است. برای نمونه به کتاب ادب و نگارش میتوان اشاره کرد که در آن، نمونهٔ نثر مجتبی مینوی، صادق هدایت، محمد حجازی، احسان یارشاطر، سعید نفیسی و مانند اینها آمده و تنها استثنا، نمونهٔ نثری است از جواد فاضل و آنهم در کمتر از یک صفحه. همچنین میتوان به کتاب بر سمند سخن اشاره کرد که در آن نمونهٔ نثر شجاعالدین شفا، جلال آلاحمد، محمدرضا باطنی، محمد حجازی و مانند اینها آمده و حتی یک نمونه از نثر فصیح نویسندگان اسلامی ارائه نشده است. و نیز میتوان به کتاب فن نویسندگی اشاره کرد که در آن نثر بدیعالزمان فروزانفر، عبدالحسین زرینکوب، نصرالله فلسفی، صادق هدایت و مانند اینها آمده و از آوردن نثر فصیح نویسندگان اسلامی غفلت شده است.منبع: «ویراسـتاران» virastaran.net
افزون بر این کتابها، در کتابهای اطلاعاتعمومی نیز در معرفی نویسندگان معاصر، از نویسندگان اسلامی چندان یاد نشده و بیشتر نویسندگان معرفی شدهاند که در تاریخ و ادبیات قلم زدهاند. برای نمونه به کتاب دائرةالمعارف یا گنجینهٔ اطلاعات عمومی میتوان اشاره کرد که در ذیل عنوان «نویسندگان و مترجمان معاصر ایران»، عباس اقبال آشتیانی، محمدعلی جمالزاده، صادق چوبک، محمد حجازی، علی دشتی، سعید نفیسی، صادق هدایت و… معرفی شدهاند و از نویسندگان اسلامینویس، تنها به معرفی احمد آرام و حسینعلی راشد اقتصار شده است. همچنین از کتاب اطلاعات عمومی سخن میتوان یاد کرد که در ذیل عنوان «نویسندگان، محققین ادبی و مترجمین معاصر ایران»، عباس اقبال آشتیانی، محمدعلی جمالزاده، صادق چوبک، محمد حجازی، صادق هدایت و… معرفی شدهاند و از نویسندگان اسلامی، تنها به معرفی احمد آرام، علی شریعتی، جواد فاضل و فاضل تونی بسنده شده است و نیز میتوان به کتاب دائرةالمعارف شرق یا مجموعهٔ اطلاعات عمومی اشاره کرد که در ذیل عنوان «نویسندگان ایران» به معرفی محمدعلی جمالزاده، محمد حجازی، صادق هدایت، صمد بهرنگی و… پرداخته شده و از نویسندگان اسلامی، تنها به معرفی جواد فاضل کفایت شده است.منبع: «ویراسـتاران» virastaran.net
باری، چنانکه مینگریم، در سه دسته کتاب از نویسندگان اسلامی یاد نشده است: ۱. کتابهای گزیدهٔ نثر فصیح، ۲. کتابهای آیین نگارش و ۳. کتابهای اطلاعات عمومی. پس میتوان به شکایت همصدا با حافظ شد و گفت:منبع: «ویراسـتاران» virastaran.net
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد؟
با این توضیحات و با وجود این خلأ، شرطِ داددادن و قدرنهادن به نویسندگان فصیح اسلامی، فراهمکردن کتابی است شامل نمونههایی از نثر آنها؛ مضافاً اینکه چنین کتابی، دیگر نویسندگان را بهویژه نویسندگان اسلامی را بهکار میآید و فصاحت میآموزد و اینهم این کتاب.منبع «ویراسـتاران» virastaran.net
بخوانید: حبهای قند پارسی، قسمت اول
گزیدهای از:
محمد اسفندیاری، قند پارسی، چ۲، قم: صحیفهٔ خرد، ۱۳۸۲، مقدمهٔ کتاب.
گزیننده: سجاد محمدی، سرویراستار مؤسسهٔ «ویراسـتاران».