مردم جهان در قرن بیستم شاهد دو جنگ بزرگ بودهاند. این دو جنگ از نظر وسعت و شدت و شمارهٔ جنگجویان در تاریخ بینظیر است. در طول این دو جنگ جهانی، دهها میلیون انسان کشته و زخمی و ناپدید شدند یا از قحطی و گرسنگی و بیماری جان دادند. شهرها و روستاها ویران شدند و شط مواج و باعظمت تمدن در گرداب مخوف جنگ فرورفت. ولی با این دو جنگ، چهرهٔ جهان نیز تغییر یافت؛ دنیای قدیم از میان رفت و دنیای جدید سر برافراشت، دنیایی که ما اکنون در آن زندگی میکنیم.
هشت روز از تاجگذاری احمد شاه، آخرین پادشاه خاندان قاجار، گذشته بود که ناقوس جنگ جهانی اول به صدا درآمد. دولت ایران، پس از آغاز جنگ، بیدرنگ بیطرفی کامل خود را اعلام داشت؛ اما دولتهای درگیر در جنگ این بیطرفی را به هیچ گرفتند و سپاهیان بیگانه از هر سو به خاک ایران حملهور شدند. ایران هم میدان نبرد شده بود. در این نبرد، روس و انگلیس در یک طرف و دولت عثمانی، بهیاری آلمان و اتریش، در طرف دیگر بود.
ایران با انقلاب مشروطیت وارد مرحلهٔ تازهای از تاریخ خود شده بود. انقلابیان صدر مشروطه هدفی جز این نداشتند که دولت قانون در ایران برقرار شود، آزادی و برابری و برادری همهجا بگسترد و دست بیگانه از ایران کوتاه شود و فساد دستگاه حاکمه از میان برخیزد و یک دولت مرکزی نیرومند و ملی روی کار آید. جانبازیها و فداکاریهای آنان همه در راه تحقق این آرزو بود و البته این آرزویی نبود که دولتهای استعمارگر روس و انگلیس خواهان آن باشند.
در همان گیرودار انقلاب، میان دولت انگلیس و روسیهٔ تزاری قرارداد ۱۹۰۷ امضا شد و ایران عملاً به دو منطقهٔ نفوذ و یک منطقهٔ بیطرف تقسیم گردید. منطقه شمال زیر نفوذ روسیه و منطقه جنوب زیر نفوذ انگلیس قرار گرفت. دولت مرکزی حتی در خود تهران قدرتی نداشت. خطوط ارتباطی، جادهها، گمرک و بازرگانی در دست بیگانگان بود. استقلال ایران چنان محو شده و زوال قدرت دولت ایران چنان آشکار شده بود و کارهای کنسولهای روس و انگلیس چنان بیشرمانه بود که بسیاری از ایرانیان دست از هر امیدی شسته بودند. با اینهمه، جنگ جهانی اول دنیای جدیدی در برابر مردم کشور ما گشود و پیروزیهای آلمان در آغاز جنگ امید تازهای را در دل آنها بیدار کرد.
نیروهای محلی و آزادیخواهان و مجاهدان در هر نقطهای میکوشیدند تا در برابر نیروهای مهاجم ایستادگی کنند. ولی این مقاومتها پراکنده و ناچیز بود. وضع ایران سخت نابسامان بود. در جنوب، سرانجام انگلیسیها تسلط پیدا کرده بودند و شمال و غرب ایران زیر نفوذ روس بود. در سال ۱۹۱۵ پیمان جدیدی بر سر تقسیم ایران میان دو دولت روس و انگلیس بسته شد. ولی حکم تقدیر جز این میخواست. در ۱۹۱۷ در روسیه انقلاب درگرفت و دولت تزاری سرنگون شد. ایران نخستین کشوری بود که دولت جدید روسیهٔ شوروی را به رسمیت شناخت. دولت روسیهٔ شوروی نیز سربازان خود را از ایران فراخواند و از همهٔ امتیازات خود چشم پوشید.
دنیای قدیم در آتش نخستین جنگ جهانی سوخت و دنیایی جدید سر برافراشت. اکنون در همهجا اندیشههای نو و مردان تازهنفس به میدان آمده بودند و ایران نیز میرفت تا راه جدیدی را انتخاب کند.
گزیدهای از: کامران فانی، جنگ جهانی اول و دوم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷، ص ۳ و ۲۱ و ۲۵.