عبید زاکانی، شاعر غزلسرا و نویسندهٔ بزلهگوی قرن هشتم هجری را میشناسیم. از جملهٔ آثار عبید زاکانی رسالهٔ تعریفات اوست. در این رساله، کلمات متداول زمان را ثبت کرده و با لحنی پر از طعن و نیش و کنایههای طنزآمیز، معانی آنها را چنانکه در ضمیر مردم دانا و تیزفهم زمان میگذشته، نه آنچنان که عرف و عادت بر آن جاری بوده، شرح داده است. از آن جمله برای مثال:
الصراف: خردهدزد. العطار: آنکه همه را بیمار میخواهد. الطبیب: جلاد.
تعریف کلمات بهطریق طعن و طنز، در ادبیات کشورهای دیگر نیز نظیر دارد… . موضوع گفتار ما اینجا یکی از نویسندگان آمریکایی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن حاضر است که کتابی به همین شیوه و با عنوان لغتنامهٔ شیطان نوشته است. این نویسنده که نام او امبروز بییرس Ambrose Bierce بود و در زمان خود در آمریکا و حتی انگلستان شهرت فراوان داشت، در سال ۱۸۴۲ در ایالت اوهایو بهدنیا آمد. پدرش زارع تنگدست تندخویی بود و دوران کودکی او در نفرت و کینه و فقر گذشت. یکی از آثار بعدی او که عنوان کلوب پدر و مادرکشان دارد و خشنترین و بیرحمانهترین شیوهٔ قتل خویشان و نزدیکان را بیان میکند، اثری از این دورهٔ زندگی او را حاوی است. در جوانی همیشه در آرزوی گریز و حادثهجویی بود. جنگهای داخلی آمریکا درگرفت. بییرس به صف سپاهیان شمال پیوست و سه سال در هنگامهٔ جنگ، با مرگ روبهرو بود. پس از جنگ، به سانفرانسیسکو رفت و شغل کوچکی بهدست آورد.
… بیشتر وقت خود را به نویسندگی صرف میکرد. طعنهای تلخ و شوخطبعیهای نومیدانهٔ او موجب شهرتش شد. با زنش پیوسته در نزاع و کشمکش بود و زندگی داخلی تلخی را میگذرانید. در سال ۱۸۸۹ یک پسرش در زدوخوردی که بر سر دختری کرد، کشته شد. این فاجعه اندوه عظیمی برای او پدید آورد… . اندیشهٔ دائمی او مرگ بود و آن را امری شوم و وحشتناک میشمرد. زندگی در نظرش بیحاصل و بیمعنا و کورهراهی کوتاه بهسوی مرگ بود. از مرگ میترسید و مرگ در پی او سر گذاشته بود. پسر دومش نیز بر اثر افراط در میخواری درگذشت. اما نویسندهٔ بدبین و بدبخت که از بیماری تنگی نفس نیز رنج میبرد، هنوز در هوس حادثهجویی بود. در آمریکا دیگر مجال و فرصتی برای ارضای این شوق و هوس وجود نداشت؛ اما در مکزیک جنگ درگرفته بود. آخرین بار از میدانهای جنگ، که جوانی خود را در آنها گذرانده بود، دیداری کرد و بعد به مکزیک رفت.
از این تاریخ اثر او ناپدید شد. هیچکس از او خبری بهدست نیاورد. آخرین نامهٔ او، تاریخ ۲۶دسامبر سال ۱۹۱۳ را در بر دارد که در آن نوشته است: «در یک جنگ داخلی، نابودشدن چه لذتی دارد!»
… اینجا موضوع بحث ما یکی از آثار اوست که لغتنامهٔ شیطان نام دارد. در این کتاب که لغات را بهترتیب الفبایی ثبت کرده، همهٔ نکات و مسائل مربوط به اخلاق و اجتماع و سیاست و ادبیات و فلسف را بهباد طنز و استهزا گرفته است، طنزی که همیشه نیشدار و منفی و نومیدانه است. در سطور ذیل، بعضی از تعریفات او را دربارهٔ امور مختلف بهعنوان نمونه ذکر میکنیم:
تقدیر: قدرتی برای پردهپوشی گناه ظالمی، یا عذری برای شکست احمقی.
تشخیص مرض: شرح یک بیماری از طرف پزشک بر اساس نبض و کیسهٔ بیمار.
دیکتاتور: رئیس یک جامعه که وبای استبداد را بر طاعون هرجومرج ترجیح میدهد.
تتبع و تحقیق: غباری که از کتابی بر مغز تهی افشانده شود.
تجارت: مبادلاتی که در طی آن الف اموال متعلق به ج را از ب میدزدد و در عوض ب پولی را که متعلق به هـ است، از کیسهٔ د میرباید.
فضولی: صفت بسیار زشت جنس مؤنث. علاقهٔ مفرط به دانستن اینکه زنی دچار این فساد هست یا نه، یکی از شدیدترین و سیرنشدنیترین لذات جنس مذکر است.
گزیدهای از: پرویز ناتل خانلری، «لغتنامه شیطان؛ عبید زاکانی و عبید آمریکایی»، هفتاد سخن، ج۳، چ۱، تهران: توس، ۱۳۶۹، ص۱۲۲ تا ۱۲۷.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
بسیار زیبا بود. سپاس از ویراستاران