ویرجینیا گرگ میشود
نویسنده: کیو مکلیر
تصویرگر: ایزابل آرسنالت
مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی
ویراستار: مژگان کلهر
ناشر: فاطمی (کتابهای طوطی)
۳۲صفحه، مصور رنگی
از بنده خواستهاند جوری که حوصلۀ خوانندۀ فضایِ مجازی سر نرود، بر کتاب ویرجینیا گرگ میشود نقد زبانی خیلی کوتاهی بنویسم. پس اجازه بدهید بدون مقدمه شروع کنم:
هدف از این نقد، بررسی اجمالی میزان انطباق زبان اثر با گروه سنی مخاطب است، چیزی که در «ویرایش زبانی» اثر باید ویراستار به آن توجه میکرده است. متأسفانه در ایران تنها به «ویرایش صوری» کتابهای کودک پرداخته میشود و دیگر انواع ویرایش، یا شناختهشده نیست یا بدان اهمیتی داده نمیشود؛ در حالی که اگر به این نکته توجه شود که بر اساس آمار پرلز، دانشآموزان ایرانی در زمینۀ درک و فهمِ متن، وضعیتِ نامناسب و ضعیفی دارند (شکوفگی و احمدیان، ۱۳۹۵)، اهمیت «ویرایش زبانی» و ویراستگی و تیزنگری معنایی در کتابهای کودک بیش از پیش روشن میشود.
اول اینکه بهنظر نگارنده، بعید است کودکِ ایرانی بتواند با این اثر ارتباط درستی برقرار کند؛ چراکه درک زیبایی این اثر، به پیشزمینهای تاریخی و فرهنگی نیاز دارد که کودک ایرانی از آن بیبهره است.
داستانِ این کتاب دربارۀ دختر بداخلاق و افسردهای بهنام «ویرجینیا» است که یک روز خواهرش «ونسا» حس میکند او به گرگ تبدیل شده است. ونسا سعی میکند به هر طریقی، حال او را بهتر کند و بالاخره از راهِ هنرِ خودش، او را تحتتأثیر قرار میدهد و حالش را خوب میکند. نکتۀ اساسی که کودک ایرانی نمیداند، این است که این داستان با الهام از زندگی ویرجینیا ولف (۱۸۸۲تا ۱۹۴۱، Virginia Woolf) نویسندۀ معروف انگلیسی نوشته شده است. ویرجینیا ولف به افسردگی مبتلا بود. او برادری بهنام توبی و خواهری بهنام ونسا داشت. ونسا خواهر بزرگتر ویرجینیا هنرمندی نقاش بود. سرانجام، افسردگی ویرجینیا باعث شد خودش را در رودخانه غرق کند و به زندگی خود پایان دهد.
بهنظر می رسد بهتر بود در جایی مثلِ پشتِ جلدِ کتاب، اشارهای کوتاه به این موضوع میشد یا مثلاً در ترجمه بهگونهای عمل میشد که ارتباط بین بداخلاقیِ ویرجینیا با شخصیتی حیوانی، آنگونه که در زبان فارسی متداول است، برقرار شود. در فارسی، گُرگ نماد بداخلاقی نیست؛ بلکه این صفت بیشتر به سگِ هار نسبت داده میشود و اصطلاح «اخلاقِ سگی» اصطلاحی متداول در زبان فارسی است و مفاهیمی چون خشم، تندخویی و بداخلاقی را تداعی میکند.
نکتۀ دیگر اینکه برخی از جذابیتهای این داستان در فرایند ترجمه نابود شده است. برای مثال، عنوان این کتاب بهزبان انگلیسی Virginia Wolf است. بخشی از جذابیتِ کتاب، برای خوانندۀ انگلیسیزبان در همین عنوانِ کتاب و از «همآوایی» بین Wolf به معنی گُرگ و Woolf نامخانوادگی نویسندۀ معروف انگلیسی پدیدار میشود که در ترجمۀ فارسی (ویرجینیا گرگ میشود) این زیبایی بهکلی از میان رفته است.
گذشته از نبود خلاقیت در ترجمۀ عنوان کتاب، بهعلت برخی نارساییهای زبانی که باید هنگام ویرایش برطرف میشده، این اثر را از نظر زبانی، ضعیف ارزیابی میکنم. در ادامه برخی از این اشکالات را بهصورت کوتاه برمیشمرم:
۱. وجود کژتابی
کتاب با این جمله شروع میشود:
یک روز خواهرم ویرجینیا مثل یک گرگ از خواب بیدار شد.
این جمله ترجمه جملۀ زیر بوده است:
One day my sister Virginia woke up feeling wolfish
منظور نویسندۀ اصلی این است که خواهرم بیدار شد در حالی که شبیه گرگ شده بود. این شباهت ممکن است در خُلقوخو یا در ظاهر بوده باشد. اما جملۀ «… مثل یک گرگ از خواب بیدار شد» در فارسی دو معنا را تداعی میکند:
الف. بیدار شد در حالی که شبیه گرگها شده بود.
ب. بهشیوۀ گرگها از خواب بیدار شد.
این نکته از دید ویراستار مخفی مانده است. ویراستارِ کتاب کودک باید دقت داشته باشد که جملاتِ اثر، صریح و روشن و بدون کژتابی باشد. «گزارشهای مرکز مطالعۀ بینالمللی پیشرفت سواد خواندن» (پرلز) حاکی از آن است که وضعیت دانشآموزان ایران در فرایندهای درک مطلب، در پاسخگویی به سؤالاتی که جنبۀ استخراج صریح اطلاعات از متن داستان را داشته است، بهتر از مواقعی است که نیاز به استنباط بوده است (کریمی، ۱۳۷۸). بهعبارت دیگر، مشکل دانشآموزان ایرانی، در ایجاد انسجام میان گزارههای متن و استنباط از متن است (نجفی پازوکی، ۱۳۹۳) و کژتابی بهشدت به انسجام جملات متن لطمه میزند.
۲. استفاده از واژگان کمآشنا
آنطور که در وبگاه ناشرِ ایرانیِ اثر آمده است، این کتاب برای گروه سنی پیش از دبستان (۴ تا ۶ سال) مناسب است. جدای از این، موضوع داستان هم نشان میدهد که کتاب با این گروه سنی تناسب دارد. در یکی از صفحات این کتاب میخوانیم:
[ویرجینیا] گفت: آن لباسِ زردِ شاد را نپوش.
(لباس محبوبم!)
جملۀ اول نقلقول از ویرجینیا است و سطر بعد، خودگویی (حدیث نفس) ونسا خواهر اوست که در داخل پرانتز آورده شده است. جدای از اینکه تشخیص این دو برای مخاطبِ کمتجربۀ گروه سنیِ مخاطب دشوار است، واژۀ «محبوب» نیز در فهرست واژگان پایۀ گروه سنی مخاطب نیست و بهتر بود معادل بهتری انتخاب شود. مثلاً:
[ویرجینیا] گفت: آن لباسِ زردِ شاد را نپوش
همان لباسی که من خیلی دوستش داشتم!
۳. ترکیبهای غیرمعمول
برخی صفت و موصوفها در این اثر دقیق نیست. برای مثال، در بخشی از کتاب میخوانیم:
از پنجره بیرون را نگاه کردیم و زل زدیم به آسمان.
ابرها را تماشا کردیم. قایقی مه گرفته، لامایی در حال پرواز و قصری شناور.
صفت «مهگرفته» عموماً برای فضا یا نهایتاً چیزی مثل شیشه بهکار میرود که مه روی آن مینشیند و تار بهنظر میرسد. این صفت را نمیتوان برای چیزی مثل قایق بهکار برد و از آن معنای «قایقی که واضح دیده نمیشود» منظور داشت. برای چنین منظوری، ترکیب «قایقی در مه» استفاده میشود؛ ضمن اینکه هنگام انتخاب واژه برای کودکان گروه سنی الف، باید به میزان تجربۀ کودک برای ساختِ تصویرِ ذهنیِ مناسب، دقت داشت. البته مترجم واژۀ smudgy را به «مهگرفته» ترجمه کرده که خودِ این موضوع هم جای بحث دارد.
با توجه به زمینۀ تاریخی فرهنگی این اثر، شاید بتوان آن را نوعی «تلمیح» بهحساب آورد. صاحبنظران دشوارترین جنبههای ترجمۀ یک متن را چنین آثاری میدانند که زمینۀ فرهنگی متفاوتی دارند؛ زیرا «در این عنصر فرهنگمحور با اشارات ضمنی در زبان و فرهنگ مبدأ و نه الزاماً در زبان و فرهنگ مقصد، روبهرو هستیم» (پیرنجمالدین و اردودری، ۱۳۸۶) و بازنمایی این اشارات ضمنی کار آسانی نیست.
به هر حال در مجموع، این اثر از نظر «زبانی» نمرۀ خوبی نمیگیرد. زبان در آثار کودک و نوجوان و بهخصوص کودکان گروه سنی «الف» و «ب» فوقالعاده مهم است. البته بهنظر بنده، مسئولیتِ چنین اشکالاتی را باید بیشتر متوجه ویراستارِ اثر دانست تا مترجم آن. ویراستاری کتابهای کودک و نوجوان کمی پیچیدهتر از ویراستاری کتاب بزرگسال است و به چندین تخصص همزمان نیاز دارد.
ذکر این نکته لازم است که در اینجا تنها میزان ویراستگی زبانی اثر بررسی شد و این نقد، نقدی فراگیر نیست.
نویسنده: حسن اسماعیلی طاهری
(کارشناسارشد ادبیات کودک و نوجوان)
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
با سلام. چگونه میتوان به «فهرست واژگان پایۀ گروه سنی مخاطب» دسترسی داشت؟ به صورت کتاب منتشر شده است؟