اندکی دورتر، در دریا، رویاروی کرانهٔ کفآلوده، تختهسنگی جای داشت که خیزابهها بر آن سر میکوفتند و در آن هنگام که بادهای سرد زمستانی اختران را از چشم نهان میدارند، آن را فرومیپوشند.
آن تختهسنگ، آرام و خموش در هوای خوش، بر خیزابههای بیجنبش، ایوانی هموار را پدید میآورَد که شناگران خوش میدارند آرمیده بر آن، تن در پرتو خورشید خشک کنند.
گزیدهای از: انهاید، ویرژیل، ترجمۀ میرجلالالدین کزازی، چ۲، تهران: مرکز، ۱۳۷۵، ص۱۷۷.