زبان معیار زبانی است که معمولاً با زبان مکتوب یا نوشتار مطابق است. همین زبان است که در رادیو، تلویزیون، کتابهای درسی، روزنامهها و روابط رسمی بهکار میرود. برای معیاربودن زبان سه دسته ملاک قائل شدهاند:
۱. خصوصیات ذاتی زبان معیار؛
۲. نقشهای زبان معیار در محدوهٔ فرهنگ یک جامعهٔ زبانی؛
۳. نظر جامعه دربارهٔ زبان معیار.
خصوصیات ذاتی مهم زبان معیار عبارت است از:
۱. تثبیتشدگی زبان همراه با انعطاف آن که البته این تثبیت نباید موجب فسردهشدن زبان و عمیقترشدن اختلاف میان زبان معیار و گفتار شود؛
۲. پختگی آن از نظر علمی و فرهنگی.
زبان معیار زبانی تثبیتشده و دارای اصول و هنجارهایی خاص است که رعایت آنها برای متکلمان الزامی است. این اصول در کتابهای دستور تدوین شده، در مدارس تدریس میشود. زبان معیار مرجع صورتهای درست و غلط زبان است.
نکتهٔ درخور توجه دربارهٔ زبان، اصل اساسی تحول زبان است. از آنجا که زبان دائماً در حال تغییر است، هیچگاه نمیتوان تلفظ کلمات و صورتهای صرفی و نحوی آن را بر اساس قواعد و اشکال فارسی قدیم تثبیت کرد. در حال حاضر، در زبان فارسی دو گونه زبان معیار وجود دارد:
۱. معیار نوشتاری؛
۲. معیار گفتاری.
در زبان معیار نوشتاری، سبکها و گونههای مختلفی وجود دارد. این گونهها عبارت است از:
۱.گونهٔ علمی که مخصوص بیان موضوعهای علمی بهمعنی اعم است. از خصوصیات این گونه، صراحت الفاظ و بهکارنبردن کلمات عاطفی است.
۲. گونهٔ رادیو و تلویزیون و روزنامهها که استعمال کلمات فرنگی غیرفنی بهسبب شتاب در اخذ اخبار از منابع غربی از ویژگیهای این گونه است.
۳. گونهٔ ادبی که به گونهٔ شعر و نثر تقسیم میشود.
زبان ترجمههایی مترجمان کممایه، از نمونههای بارز نثر غیرمعیار است. بهکاربردن لغات فرنگی در حد غیرمتعارف، یکی دیگر از نمونههای خروج از زبان معیار است.
دربارهٔ زبان معیارِ گفتاری باید گفت که در حال حاضر، زبان مردم تهران است و تقلید از لهجهٔ تهران نیز معمولاً وجههٔ همت کسانی است که کوشش میکنند به زبان معیار تکلم کنند.
چکیدهای از: علی اشرفصادقی، «زبان معیار»، در: نصرالله پورجوادی، دربارهٔ زبان فارسی، تهران: نشر دانشگاهی، ص۲۹ تا ۴۰.
چکیدهساز: زینب صادقینژاد.