با شکستهنویسی افراطی موافق نیستم
در برخی مطبوعات عامهپسند، گرایش به شکستهنویسی وجود دارد. من بهطور کلی با شکستهنویسی موافق نیستم؛ بهخصوص با شکستهنویسی افراطی. اولین کسی که در ایران درمورد این موضوع صحبت کرد، آقای محمود کیانوش بود. حدود سال ۱۳۴۵ بود که این موضوع را خیلی مستدل نشان داد. بعد هم افراد دیگری صحبت کردند.
شکستهنویسی افراطی مخل خواندن است
من نظرم این است که ما، علاوه بر حافظهٔ صوتی، حافظهٔ دیداری هم داریم. وقتی در نوشتهای شکل یک کلمه را غیر از آنچه که معمولاٌ دیدهایم میبینیم، مثلاً نان و نون، مثل هر پدیدهٔ جدیدی، به انرژی بیشتری نیاز داریم تا این دو کلمه را با هم تطبیق دهیم. یا مثلاً برخی کلمه «دارند» را «دارن» مینویسند؛ در صورتی که «دارند» در حالت طبیعی «دال» آخرش تلفظ نمیشود و لزومی ندارد آن را بشکنیم.
به هر حال، شکستهنویسی در حد معتدل پذیرفته است؛ اما در حد افراطیاش که من در نوشتهها میبینم، مخل خواندن است.
نحو گفتاری بر شکستهنویسی مقدم است
علاوه بر این، برداشت غلطی از شکستهنویسی شده است. نحو گفتاری با نحو نوشتاری تفاوت دارد. اگر ما در دیالوگ نحو گفتاری را به کار ببریم، خواننده میتواند بهراحتی آن را بخواند و بشکند. ولی اگر نحو نوشتاری را به کار ببریم، حتی اگر آن را بشکنیم هم اشتباه است. بهاضافه «هندونه» را در خیلی از شهرستانها «هندوانه» میگویند و اگر بنویسی «هندونه»، بد میخوانند. یا نان که ما در تهران میگوییم «نون» و در شهرستانها میگویند «نان». شکستگی این اشکال را نیز دارد.
نحو گفتاری یعنی چه؟
درمورد مسئلهٔ نحو منظورم این است: مثلاً میگوییم: «من دیروز به بازار رفتم.» این نحو نوشتاری است. ولی در گفتار میگوییم: «دیروز رفتم بازار»؛ یعنی جای فعل را با مفعول عوض میکنیم. این جابهجایی نحوی است که خواندن را راحت میکند.
اتفاقاً بسیاری از پدر و مادرها وقتی میخواهند برای بچهها کتابداستان بخوانند، متوجه میشوند که نحو نوشتاری اجازهٔ تبدیل به نحو گفتاری را نمیدهد و بد خوانده میشود. ولی بعضی از نویسندگان که واردند، طوری مینویسند که وقتی فردی کتاب را میخواند، انگار دارد حکایتی را تعریف میکند. کتابداستان کودکان باید اینگونه باشد و خواننده بتواند نظم و ترتیب گفتاری را روی کلمات رعایت کند.
ما این جنبهٔ اصلی را که بهتر است، چون مشکل بوده است، کنار گذاشتهایم و بهجای « نان» نوشتهایم: «نون». آن حافظهٔ بصری هم که خدمتتان عرض کردم، این است ما همه در گفتار میگوییم: «اشتماع». بهنظرم هیچکس خوشش نمیآید آن را با «ش» بخواند و ببیند. همان «اجتماع» را که میبیند، بهعلت فعل و انفعالات فونتیکی خودش «اشتما» میخواند. این درمورد بسیاری از کلمات دیگر هم صادق است.
شکستهنویسی معتدل مخل خواندن نیست
من با شکستهنویسی معتدل که مخل خواندن نشود، موافقم. درمورد کلماتی مثل «میره» و «مییاد» طبیعی است و فرم عمومی هم دارند؛ ولی بسیاری از کلمات هستند که بههنگام خواندن آنها، انسان دچار مشکل میشود. مثلاً جملهٔ «دفتر تو برای شمبه نیگردار» بسیار مشکلتر از «دفترت را برای شنبه نگهدار» خوانده میشود.
در ویراستاری، با اصلاح شکستهنویسی، متن را به نحو گفتاری نزدیک میکنیم
ما در ویراستاری اینها را رعایت میکنیم؛ یعنی معمولاً اگر متنی به این شکل محاورهای باشد، تا جایی که بشود، آن را به نوشتار طبیعی، البته با نحو گفتاری نزدیک میکنیم تا اصلاح شود؛ مگر در مواردی که اصولاً شق دیگری برای نشاندادن آن نباشد. مثلاً نوعی معرفهسازی در محاوره هست که شق نوشتاری ندارد، مانند «جف سیاهه» و «علی بلنده» که به همین صورت باید آنها را نوشت.
این مطلب اول بار اینجا منتشر شده است: http://www.hamshahritraining.ir/news-3328.aspx