مترجمانِ بیدقت در ترجمهٔ فعل to suffer انگلیسی صرفاً معنیِ نخستِ آن یعنی «رنجبردن» را در ذهن داشته و آن را در جاهایی بهجای معنی دوم که «مبتلابودن، دچاربودن، گرفتاربودن» است نیز به کار بردهاند.
در نوشتههای متأخر، گرتهبرداری نادرستی از فعل to suffer انگلیسی یا souffir فرانسوی شده است. از معنیهای این فعل یکی «رنجبردن» است و دیگری «مبتلابودن، دچاربودن، گرفتاربودن». گرتهبرداری صورتگرفته به این شکل بوده که مترجمانِ بیدقت صرفاً معنیِ نخستِ این فعل را در ذهن داشته و آن را در جاهایی بهجای معنی دوم نیز به کار بردهاند. سپس رفتهرفته این گرتهبرداری به متنهای غیرترجمهای نیز راه یافته است.
✔️ مثال از کاربرد صحیح «رنجبردن»:
ـ او از گرسنگی رنج میبرد.
ـ از ناسپاسی مردم زمانه رنج میبرد.
✖️ مثال از کاربرد ناصحیح «رنجبردن» (= مبتلابودن):
ـ او از ناشنوایی رنج میبرد.
ـ از ضعف حافظه رنج میبرد.
البته در دو مثال اخیر اگر فردِ وصفشده واقعاً از آن آسیب رنج ببرد و بخواهیم به این رنجبردن اشاره کنیم، بهکاربردن این فعل درست است؛ منتها در بسیاری اوقات مقصود فقط «مبتلابودن» است. نکتهٔ شایانتوجه دراینخصوص این است که آمیختگی این دو معنا بهحدی است که گاه نمیتوان واقعاً مرز میانشان را تشخیص داد.
بااینحال، به نظر میرسد در بسیاری از متنهای معیار و علمی صرفاً معنی دوم مدنظر است و بهاشتباه آن را بهجای «مبتلابودن» به کار میبرند. برای مثال، در متنی علمی که گزارشی دربارهٔ نوعی بیماری میدهد، هیچ مناسبتی ندارد که از «رنجبردنِ» بیمار سخن به میان آید. بهعبارت روشنتر، در چنین متنی موضوعِ سخن «بیماری و چندوچون آن» است، نه «بیمار و حالوروز او». معمولاً معنای نخستِ «رنجبردن» در زمرهٔ امور شخصی و عاطفی جا میگیرد و معنای دوم آن، در شمارِ امور غیرشخصی. برایناساس، در متنی با خصیصههای یادشده بهکاربردن این جمله بهاحتمالِزیاد خطا است:
ـ بیماران این بخش از سرطان رنج میبرند.
نکتهٔ دیگر این است که «رنجبردن» از خصوصیات جانداران است و دربارهٔ اشیای بیجان و امور انتزاعی به کار نمیرود. بهعلاوه، حتی اگر بهکاربردن این فعل برای غیرجاندار مصداقی داشته باشد، در متن معیار و رسمی جای آن نیست؛ چراکه این کاربرد از زبان جزء صنعتهای ادبی است و با این گونهٔ زبانی چندان سنخیتی ندارد. بنابراین، بهکاربردن چنین جملههایی غلط و ناروا است:
ـ این کتاب از بینظمی عجیبی رنج میبرد.
ـ اتاق از تاریکی رنج میبرد.
3 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
با سپاس.
بهتر بود به معادل فارسیِ آن یعنی «دچار بودن» هم اشاره میکردید.
ارتباطش با زرافه را نفهمیدم.
چهرهاش مثلاً نمایانگر رنج است!