در همهٔ مراتب زبانی، ناهنجاریهایی دلآزار مشاهده میشود که بعضی از آنها حتی الگوهای بیان عواطف و افکار ما را به الگوهای بیگانه بدل کرده است. کار به جایی رسیده که نزدیک است میان نسل گذشته و نسل امروز از نظر شمّ زبانی جدایی افتد.
۱. شواهد مربوط به ناهنجاریهای راهیافته به زبان فارسی از طریق ترجمههای ناشیانه و نوآوری کاذب و نوخامگی
ناویراسته: اکنون میرفت تا نتیجه دهد. (الگوی بیان بیگانه)
ویراسته: داشت به نتیجه میرسید. / نزدیک بود به نتیجه برسد.
ناویراسته: در راستای جاودانسازی خاطرهٔ شهیدان. (نوآوری کاذب)
ویراسته: برای حفظ خاطرهٔ شهیدان.
ناویراسته: خواستند برنامهای را دنبال کنند. (تأثیر ترجمه)
ویراسته: درصدد اجرای برنامهای برآمدند.
ناویراسته: کاهش پیشرفت (تعبیر نامناسب)
ویراسته: کندشدن پیشرفت / کاهش آهنگ پیشرفت
ناویراسته: جرئت ریسککردن (واژهٔ بیگانه)
ویراسته: جرئت دلبهدریازدن
۲. شواهد مربوط به خطاها و کجسلیقگیهای ناشی از عادت و مسامحه و تأثیر از الگوهای بیگانه و احیاناً تکلّف و هنرفروشی
۱.۲. «انجام» بهجای «انجامدادن»
ناویراسته: از انجام بسیاری هزینههای بیمورد و تکراری جلوگیری شود.
ویراسته: از بسیاری هزینههای زائد جلوگیری شود. (تعبیر «زائد» سادهتر از «بیمورد و تکراری» است.)
۲.۲. کلیشهشدن «برخورداربودن از…» و بهکاربردن آن در جایی که سخن از موضوعی نامطلوب است. همچنین ترجیحدادن آن به تعبیرهای سادهای همچون «داشتن» یا «دارابودن»
ناویراسته: بلندترین راهها میتوانند برخلاف بُعد مسافت کوهتاهترین راهها باشند؛ بهشرط اینکه از کشش ترافیکی برخوردار باشند.
ویراسته: طویلترین راه، اگر کشش کافی داشته باشد، بهرغم بُعد مسافت، چه بسا کوتاهترین راه باشد.
(در اینجا علاوه بر مسئلهٔ برخورداربودن، چند نکتهٔ زبانی و بیانی دیگر وجود دارویراسته: صفت «بلند» برای راه بهکار نمیرود. مقصود از «برخلاف بعد مسافت» بهرغم یا با وجود بعد مسافت است. «ترافیکی» حشو و زائد است. جمعبستن «راه» لزومی ندارد؛ چون نوع آن مراد است، نه تعدد آن.)
۳. شواهد مربوط به حرف اضافهٔ معطوف
ناویراسته: نظارت و افزایش ضریب امنیت جابهجایی کالا.
ویراسته: نظارت بر امنیت جابهجایی کالا و افزایش ضریب آن.
۴. شواهد حذف فعل بدون قرینهٔ لفظی
ناویراسته: با امپراتور… دیدار و با وی به گفتوگو نشست.
ویراسته: با امپراتور… دیدار کرد و به گفتوگو نشست. («با وی» زائد است.)
۵. استفادهنکردن از ضمیر برای پرهیز از تکرار
ناویراسته: نویسندهای که موفقیتی بهدست آورده، گمان میبرد با این موفقیت، وضع زندگیاش عوض میشود.
ویراسته: نویسندهای که موفقیتی بهدست آورده است، میپندارد بر اثر آن وضع زندگیاش عوض میشود.
۶. استفادهکردن صفتهای نامناسب برای موصوف
ناویراسته: او همسایهای مهربان و شوهری سر به فرمان دارد.
ویراسته: او همسایهای مهربان و شوهری گوش به فرمان دارد.
۷. بهکاربردن وجه وصفی بهجای صیغههای گوناگون فعل
ناویراسته: برای آنکه بتوانیم مشکلات آنها را درک کرده و بهدرستی قضاوت کنیم.
ویراسته: برای آنکه بتوانیم مشکلات آنها را درک و بهدرستی قضاوت کنیم.
۸. رعایتنکردن قواعد مربوط به مطابقت فعل با فاعل یا هماهنگی افعال
ناویراسته: در زمانهای که اقتصاد کشورها رشد جهشآسا به خود گرفتهاند، آشفتگی در شبکهٔ ترابری کشور رخدادی است غیرقابل بخشش.
ویراسته: در زمانهای که اقتصاد کشورها رشد جهشی یافته، آشفتگی در شبکهٔ ترابری کشور نابخشودنی است. (رخداد زائد و غیرقابلبخشش ترکیبی ناخوش است.)
۹. بهکاربردن جمعهای غیردستوری
ناویراسته: سعی میکنند که در اکثر موارد مخالفت کرده و نظراتشان در مقابل نظرات بزرگترها باشد.
ویراسته: سعی میکنند که در اکثر موارد مخالفت کنند و نظرشان در مقابل نظر بزرگترها قرار گیرد.
۱۰. بهکاربردن رای زائد
ناویراسته: تلاش او حاصلی را نداشت.
ویراسته: تلاش او حاصلی نداشت.
۱۱. استفاده از تعبیرهای علمی در بیان مطالب ساده و با مخاطب عام
ناویراسته: شبکهٔ حملونقل نیز در خدمت همین فرایند، رشدی ناهمگون و یکوجهی را در پهنهٔ کشور داشته است.
ویراسته: شبکهٔ حملونقل کشور نیز بهمقتضای همین جریان، رشدی ناموزون داشته است.
۱۲. بهکاربردن تکلفهای نابجا
ناویراسته: عکاس هنرمند ایرانی جایزهٔ… را به خود اختصاص داد.
ویراسته: عکاس هنرمند ایرانی برندهٔ جایزهٔ… شد.
۱۳. بیانکردن مطالب با خلل منطقی یا ابهام
ناویراسته: خانوادهٔ من، با اینکه افرادی تحصیلکرده هستند، اما مقعیت سنی من را در نظر نمیگیرند و مثل یک کودک با من برخورد میکنند.
ویراسته: خانوادهٔ من، با آنکه افرادش تحصیل کردهاند، موقعیت سنی مرا در نظر نمیگیرند و با من چنان رفتار میکنند که انگار کودکم.
چکیدهای از: احمد سمیعی، «فارسی بنویسیم»، در: نصرالله پورجوادی، دربارهٔ زبان فارسی، تهران: نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵، ص۲۲۸ تا ۲۳۶.
چکیدهساز: مریم محمودی.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
سپاس بابت مطلب روشنگرتون.