virastaran.net/a/11970

از طرف دیگر به دلیل آسانی روش… | به‌همراه کلیدی طلایی!

آموزش, اصلاح خطای دستوری, تمرین, ویرایش زبانی, ویرایش و درست‌نویسی

ناویراسته: از طرف دیگر به دلیل آسانی روش تولید و کم هزینه بودن مراحل تولید آن، بطوریکه به ازای هر کیلوگرم تولید آن مبلغ دو فرانک فرانسه در سال 1890 هزینه می گردید، باعث شد که پرورش گیاه در همه نواحی تقریبا از بین برود.

درنگ: از طرف دیگر به دلیل آسانی روش تولید و کم هزینه بودن مراحل تولید آن، بطوریکه به ازای هر کیلوگرم تولید آن مبلغ دو فرانک فرانسه در سال 1890 هزینه می گردید، باعث شد که پرورش گیاه در همه نواحی تقریبا از بین برود.

ویراسته: از طرف دیگر، آسانی روش تولید و کم‌هزینه‌بودن مراحلش، به‌طوری‌ که برای تولید هر کیلوگرمِ آن، مبلغ دو فرانک فرانسه در سال ۱۸۹۰ هزینه می‌شد، باعث شد پرورش گیاه در همهٔ نواحی تقریباً از بین برود.

بهتر: از طرف دیگر، برای تولید هر کیلوگرم از آن، دو فرانک فرانسه در سال ۱۸۹۰ هزینه می‌شد و همین آسانیِ روش تولید و کم‌هزینه‌بودن مراحل آن، باعث شد پرورش گیاه در همهٔ نواحی تقریباً از بین برود.

گزارش: در کارگاه، کلیدی طلایی دست دانش‌پذیران می‌دهیم: «عبارت‌های قیدی را در ذهن خود شطرنجی کنید تا ذهنتان را شلوغ نکند. حال، اصل جمله را بدون آن قید بررسی کنید و ببینید درست است یا نه.» بعد، چند بار هم چندین جمله را تا مرز رسیدن به استخوان‌بندیِ اصلی‌اش، بدون شاخ‌وبرگ‌های غیرساختاری، تحلیل می‌کنیم.

برویم سراغ این جمله:

از طرف دیگر، به‌دلیل آسانی روش تولید و کم‌هزینه‌بودن مراحل تولید آن، به‌طوری‌که به‌ازای هر کیلوگرم تولید آن، مبلغ دو فرانک فرانسه در 1890 هزینه می‌گردید، باعث شد که پرورش گیاه در همهٔ نواحی تقریباً از بین برود.

یکی از عبارت‌های قیدی‌اش کدام است؟ آنکه زیرش خط کشیده‌ام. در ذهنتان شطرنجی‌اش کنید و نبینیدش. چه می‌ماند؟ این:

از طرف دیگر، به‌دلیل آسانی روش تولید و کم‌هزینه‌بودن مراحل تولید آن، باعث شد که پرورش گیاه در همهٔ نواحی تقریباً از بین برود.

متوجه شدید: به‌دلیلِ آسانی… باعث شد که…؟!

نیز، یادتان هست که گفتیم محال است نهاد و فاعل و مفعول حرف اضافه بگیرند؟ پس، جمله دو حالت درست دارد:

۱. به‌دلیلِ آسانی… پرورش گیاه از بین رفت.

۲. آسانی… باعث شد که پرورش گیاه از بین برود.

تمرین قیدزداییِ ذهنی را جدی بگیرید تا بتوانید به خمیرمایه و زیربنای جمله از نظر ساختاری (دستورزبانی) برسید. کارکرد قید فقط معنایی است و نه ساختاری. یک بار دیگر تمام جمله را می‌آورم و این بار تمامی قیدهایش را متمایز می‌کنم:

از طرف دیگر    به‌دلیل آسانی روش تولید و کم‌هزینه‌بودن مراحل تولید آن    به‌طوری‌که به‌ازای هر کیلوگرم تولید آن، مبلغ دو فرانک فرانسه در 1890 هزینه می‌گردید    باعث شد که پرورش گیاه    در همهٔ نواحی    تقریباً    از بین برود.

بن‌مایه: باعث شد که پرورش گیاه از بین برود.

تازه، بند موصولی یا متممی را هم عین قید باید شطرنجی کنید تا اصل جمله خودش را نشان دهد. در اینجا، بند متممی از «که» شروع می‌شود و تا فعل بند موصولی پیش می‌رود. شطرنجی‌انش کنید. چه ماند؟ این: «باعث شد.»

می‌بینیم که نهاد ندارد؛ زیرا نهاد را به‌غلط به‌صورت عبارت قیدی آورده است. آن را به نهاد برمی‌گردانیم: «آسانی و کم‌هزینه‌بودن تولید باعث شد.» تمام! این اصل جمله است. اگر این جمله اذیتتان می کند و احساس می‌کنید ناقص است، دقت کنید که «معنا»یش ناقص است، نه «ساختار»ش. اتفاقاً تمام آن اجزا را باید برگردانیم، اما نه برای تکمیل ساختار، بلکه برای تکمیل معنا.

باز می‌گویم: قید از نظر ساختاری همان‌ قدر بی‌ارزش است که از نظر معنایی ارزشمند است!

مقالات پیشنهاد شده

2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

  • محمدرسول علیزاده اصلی
    28فروردین 1399، 10:13

    درود و وقت‌بخیر. ممنون از مطالبِ سودمندتون. پرسشي برام پیش اومد که برمی‌گرده به تمایزگذاری‌تون بین معنا و ساختار. مشکلِ من با تحلیلِ شما اینه که متممِ فعل رو—که این‌جا به‌صورتِ بندِ متممی تظاهر پیدا کرده ولی می‌تونه به صورتِ گروه‌هایِ دیگه هم ظاهر بشه (مثلاً، به‌صورتِ گروهِ اسمی در مفعولِ مستقیم یا گروهِ حرف‌اضافه‌ای در مفعولِ غیرمستقیم)—بخشي از «ساختارِ» جمله درنظر نگرفته‌اید. «باعث شد» محمولِ جمله ست و از لحاظِ «ساختاری» همون‌قدر به متمم نیاز داره که به نهاد/فاعل؛ به بیاني دیگه، اگه متمم یا متمم‌هایِ اجباریِ فعل برآورده نشه، گزاره‌یِ ما از لحاظِ «ساختاری» ناقص خواهد بود، درست همون‌طور که جمله‌یِ ما هم از لحاظ ساختاری ناقص خواهد بود اگر که نهادي در کار نباشه. فقط در افعالِ موسوم به «لازم» هست که بخشِ گزاره، در ظاهر، بدونِ متمم و صرفاً با فعلِ خشک-و-خالی تکمیل می‌شه. ممنون می‌شم توضیحي در این باره بفرمایید—مگر این‌که قصدِ شما صرفاً ارائه‌یِ «ترفندي» برایِ شفاف‌ترکردنِ جملات برایِ ویراستاران و ویرایش‌دوستان باشه، که دراین‌صورت نقدِ من، حتی اگه درست باشه، وارد نیست. با سپاس.

    پاسخ
    • سپاس از دقت‌ورزی‌تان. حرفتان ۱۰۰درصد است؛ اما مصداقش را نمی‌یابیم. منظورمان این است که متممِ فعلیِ «باعث شد» چیست؟ به‌گمان ما «باعث شد» فعل «لازم» است و نهاد لازم دارد. متممِ فعلی‌اش از نظر ما چیست؟ اگر بفرمایید متمم آن «که پرورش گیاه در همهٔ نواحی تقریباً از بین برود» است، عرض می‌کنیم که این بند متممی است، نه متمم فعلی. بندها یا موصولی‌اند یا متممی. بند موصولی دارد اسمِ پیش از خودش را توصیف می‌کند. بند متممی دارد فعلِ پیش از خودش را توصیف می‌کند. هر دو هم توصیف‌گرند و کارکرد معنایی دارند، نه ساختاری. بند متممی همان است که پس از فعل‌های «گفت»گون می‌آید و بود و نبودش اثری در «ساختار» جمله ندارد. اینجا هم همان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد