در گذشته، اصل بر این بود که نوشته بدون درج نشانههای سجاوندی، خواندنی باشد؛ اما امروزه کاربرد نشانههای سجاوندی بایسته شده است، البته در حد ضرورت. بر این اساس در بهکارگیری برخی نشانهها باید خسّت به خرج داد و از زیادهروی در بهکاربردن آنها پرهیز کرد.
کاما یا ویرگول از جملهٔ نشانههای سجاوندی است که امروزه بیش از گذشته به کار میرود؛ اما با درنظرگرفتن کارکرد آن، بهتر است در بهکارگیری آن خسّت بهخرج داد. کاما چند کارکرد دارد:
- ایجاد درنگ کوتاه در متن: هرگاه لازم باشد خواننده در جایی از متن مکث کوتاهی کند، نویسنده با درج نشانۀ کاما برای خواننده این امکان را فراهم میکند.
- رفع ابهام: گاهی اگر در جایی از متن، نشانۀ کاما درج نشود، بدخوانی یا ابهام در متن پیش میآید. برای مثال در جملۀ «پدر علی را زد»، اگر بعد از واژۀ پدر کاما نیاید، خواننده ممکن است جمله را اینگونه بخواند: «پدرِ علی را زد» و بعد بهاشتباه خود پی ببرد و دوباره جمله را از ابتدا بهصورت صحیح بخواند.
- سهولت در خواندن: درصورت کاماگذاری درست، خواننده متن را بهسهولت میخواند و نیاز پیدا نمیکند چند بار جملهها را بخواند تا مفهوم آنها را متوجه شود.
کاربردهای کاما
کاما چند کاربرد دارد که به برخی کاربردهای آن بهطور مختصر اشارهای میکنم:
۱. بهجای «و» عطف در بین کلمات و عبارتهای همپایه در یک جمله:
دریا، آینه، حباب و شعله، از جملۀ واژگان پرکاربرد دیوان دهلوی است.
۲. بهجای «و» عطف در بین جملهها و جملهوارههای همپایه در یک متن:
نه جلوه میفروشد، نه عشوه میپذیرد.
۳. برای جداکردن اعداد و حروف:
صفحات ۸، ۱۲، ۱۷، ۲۰ و ۲۵ را بخوانید.
۴. برای جداکردن اجزای نشانیها و ارجاعها:
تهران، خیابان کارگر جنوبی، خیابان لبافینژاد، پلاک ۳۲۲، دفتر «ویراستاران».
۵. یکی از کاربردهای کاما، آوردن آن پس از فعل وسط جمله است:
هرگاه بتوان با به دنبال هم آوردن چند اضافه جملهها را کوتاهتر کرد، این کار اشکالی ندارد.
استثناهای کامای بعد از فعل وسط جمله
آوردن کاما بعد از فعل وسط جمله استثناهایی هم دارد؛ یعنی اینطور نیست که نویسنده هرجا فعل وسط جمله دید، بلافاصله بعد از آن کاما بگذارد. استثناهای «کامای پس از فعل وسط جمله» بدین قرارند:
۱. جایی که باید واژۀ پس از فعل را سریع خواند و درنگ جایز نباشد:
به او گفتم باید با کودک خوشرفتار باشد.
این استثنا شامل فعلهای کمکی (معین) نیز میشود؛ یعنی نیاز نیست نویسنده پس از افعال کمکی کاما بگذارد:
او میتواند این وزنه را بردارد.
۲. پس از فعل بند موصولی تحدیدی نیز نباید کاما گذاشت. در توضیح بند موصولی تحدیدی و ناتحدیدی باید بگویم که بند تحدیدی فاعل را تحدید و تعریف میکند و حذف آن جمله را تقریباً بیمعنا میسازد یا معنای آن را بهکلی دگرگون میکند:
مردی که روی چمن خوابیده است اهل این محل نیست.
اگر بند موصولی تحدیدیِ «… که روی چمن خوابیده است» را از جمله حذف کنیم، جمله بیمعنا میشود. در اینگونه جملات، آوردن کاما بعد از فعل بند تحدیدی و نیز قبل از «که» جایز نیست. در جملهای که مثال زدم، بعد از فعل «خوابیده است» و قبل از «که» کاما نمیآید.
در مقابلِ بند تحدیدی، بند ناتحدیدی است. بند ناتحدیدی فاعل را تعریف و تحدید نمیکند؛ بلکه مطلبی به آن میافزاید. در واقع جنبۀ معترضه دارد و اگر از جمله حذف شود، جمله بیمعنا نمیشود.
مثال: پرستار، که شب تا صبح بر بالین بیمار مینشیند، درخور ستایش است.
در اینجا، لازم است نویسنده بعد از فعلِ بند ناتحدیدی کاما بگذارد؛ زیرا بند ناتحدیدی جنبۀ توضیحی دارد.
۳. در جملۀ پایۀ مرکب نیز نباید بعد از فعل اول وسط جمله کاما گذاشت. دلیلش این است که در جملات مرکب از پایه و پیرو، خواننده با درنگ بعد از فعل اول جملۀ پایه، منتظر آمدن جملۀ پیرو است تا به نتیجه برسد. حال، اگر جملۀ پایه مرکب باشد، در صورت درنگ پس از فعل اول، خواننده گمراه میشود و گمان میکند که با خواندن فعل اول، جملۀ پیرو میآید و تمام میشود، اما دوباره میبیند که جمله ادامه دارد؛ لذا برای دورکردن خواننده از این خطا، بعد از فعل وسط جملۀ پایه نباید کاما بیاید تا خواننده بدون درنگ، به فعل دوم برسد و سپس مکث کند و منتظر جملۀ پیرو شود.
مثال اول: دانشآموزانی که با والدین خود دربارۀ مدرسه و مطالبی که میخوانند بحث میکنند، نسبت به دانشآموزانی دیگر پیشرفت بیشتری دارند.
در اینجا، بعد از «میخوانند» کاما نمیآيد تا خواننده بدون درنگ پیش برود و به پایان جملۀ پایه برسد.
مثال دوم: اینکه هریک از اینها بهواقع توسط سخنورانِ آنها تصنیف شده باشد یا در اوضاعواحوالی که وصف میکند سروده شده باشد، ارزش بررسی ندارد.
همان گونه که میبینید، بعد از «وصف میکند» نیز کاما نیامده است.
نتیجه
هیچیک از قوانین و قواعد ویرایش مطلق نیستند و هرکدام مقید به قید یا استثناهایی میشوند؛ لذا بر نویسندگان و ویراستاران است که بر استثناهای قواعد ویرایشی نیز تسلط پیدا کرده تا بتوانند متنی حرفهای و زیبنده عرضه کنند.
منابع
۱. نیکوبخت، ناصر، دانش نشانهگذاری در خط فارسی، تهران: چشمه، ۱۳۹۱.
۲. ذوالفقاری، حسن، راهنمای ویراستاری و درستنویسی، چ۱، تهران: علم، ۱۳۸۷.
۳. ادیبسلطانی، میرشمسالدین، راهنمای آمادهساختن کتاب، چ۲، تهران، ۱۳۸۴.
۴. باقری، محمدمهدی، درسنامۀ کارگاه «ویرایش و درستنویسی»، تهران: ویراستاران.
4 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
با سلام ممنون از مقاله خوبتان
چیزی که متوجه نشدم این است که آیا جمله ای که در ادامه قرار میدهم جزو جملات پایه و پیرو محسوب میشود و نیاز به کاما دارد؟ “یا جزو “بند تحدیدی” است و نیاز به کاما ندارد؟
او همانطورکه به من نگاه میکرد، گفت: «»
یا
او همانطورکه به من نگاه میکرد گفت: «»
بندهای متممی است.
بینِ «کارگر» و «جنوبی» دو فاصله درج شده است.
آفرین به این دقت. درست کردیم.