دستورخط فارسی؛ حاصل تلاشی علمی
دستورخط فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. این شیوهنامه محصول همفکری چندین تن از زبدهترین ادیبان و زبانشناسان زمانۀ ماست. از پی برگزاری جلسات متعددی مدون شد که از سال ۱۳۷۲، طی چندین سال، متداوماً تشکیل میشده است. استقبال از این کتاب و ضرورت مراجعه به آن سبب شد فرهنگستان در سال ۱۳۸۴ با استفاده از آرای رسیده و آخرین نظریات اعضای شورا، در آن تجدیدنظر کند و ویرایش جدیدی از آن به دست دهد.
آنچه امروز در سایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهرایگان در دسترس است، حاصلجمع آخرین همفکریها و رایزنیهای برخی از برجستهترین ادبا، سختگیرترین زبانشناسان و عالمترین صاحبنظران روزگار ماست. تنها نگاهی به سیاهۀ نامهایی که در کمیسیون تدوین دستورخط فارسی، خواه مداوم یا گاهبهگاه، خواه از راه دور یا حضوری، خواه کم یا زیاد، نقش داشتهاند، کافی است تا خاطر هر آن کسی که خود را دوستدار خط و زبان فارسی میداند تا حدودی آسوده باشد: احمد سمیعی گیلانی، ابوالحسن نجفی، محمدرضا باطنی، احمد تفضلی، علیمحمد حقشناس، جعفر شعار، احمد آرام، علیاشرف صادقی، بهمن سرکاراتی، مصطفی مقربی، جواد حدیدی، فتحالله مجتبایی و… .
بدیهی است که آنچه سرانجام با عنوان دستورخط فارسی منتشر شده، برایند آرای این صاحبنظران است. بر سر جزئیات رسمالخط همچنان چه بسا اختلاف سلیقه و مشرب میان همین استادان وجود دارد؛ اما نگرانی از خطر بروز تشتت و لزوم یکدستسازی و قانونمندکردن شیوۀ خط فارسی سبب شده همگی بر سر این راه میانه توافق کنند.
بدیهی است هریک از این صاحبنظران آزادند در تألیفات شخصی خود، پیشنهادهایی برای توانمندسازی خط فارسی و سهولت کاربرد و آموزش آن ارائه دهند و از این راه، بحث و گفتوگو دربارۀ رسمالخط را زنده و پویا نگه دارند؛ چنانکه تاکنون نیز همین کردهاند: سلیم نیساری، احمد سمیعی گیلانی و چند تن دیگر در تألیفات شخصی خود آرای متفاوتی با آنچه در دستورخط بر سر آن تفاهم کردهاند دارند. پژوهشگران و صاحبنظران دیگری چون داریوش آشوری نیز در همین زمینه کار کردهاند و تألیفات آنها پیروانی دارد و محل بحث و فحص است، اما توجه داشته باشیم که او سمیعی گیلانی است، داریوش آشوری است، محمدرضا باطنی است، و پیشنهاد او حاصل سالها تحقیق و تحصیل و تمرین و مطالعه و مداقه است، نه دلبخواه و از روی مُد یا از سر خودنمایی.
تدوین شیوهنامه؛ اختراع دوبارهٔ چرخ
با وجود دسترسی به این محصول ارزشمند، چه نیازی است ناشران هریک جداجدا برای کتابهای خود شیوهنامه تهیه کنند، آموزشوپرورش ساز خود را در کتابهای درسی بزند و صداوسیما و رسانهها بهعشق و میل مبارک کار کنند؟
آیا دانش و تخصص فردی که بهعنوان سرویراستار در یک بنگاه انتشاراتی یا یک نشریه کار میکند و از راه نرسیده آستین بالا میزند تا «شیوهنامه» تدوین کند، از جمع دانش و تخصص افراد فوقالذکر بیشتر است؟
جوان ویراستاری که برای خط فارسی از پیش خود حکم صادر میکند، باید بسیار معتمدبهنفس باشد که سالها تدقیق و تفحص این استادان را به هیچ بینگارد و حتی از خود نپرسد که جایی که دریاست، من کیستم؟ تدوین شیوهنامه برای رسمالخط اختراع دوبارۀ چرخ است.
پیش از اینکه دستورخط فارسی را کناری بگذاریم و دستور خط خویشفرما را روی میز کارمان جایگزین آن کنیم، خوب است بدانیم اگر از امضای غلامعلی حدادعادل پای این جزوه شکاریم، البته حق داریم، اما هدف بزرگتری در کار است و آن نجات خط و زبان فارسی از ورطۀ اغتشاش و هرجومرجی روزافزاست. تلافی دعوایمان با غلامعلی حدادعادل را سر خط فارسی درنیاوریم. به حبل متین دستور خط فارسی چنگ بزنیم و متفرق نشویم.
این نوشته اول بار اینجا منتشر شده است: https://t.me/Sayehsaar/163