سیدحمید حیدریثانی سرویراستار مؤسسهٔ «ویراسـتاران»:
بین «غرچ» و «قرچ»، کدام را انتخاب کنیم؟
مثال: صدای قرچقرچ / غرچغرچ در، دندانقروچه / دندانغروچه، قرچوقروچ / غرچغروچ، قروچقروچ / غروچغروچ
مقایسه:
۱. فرهنگ املایی هر دو را گفته. البته دربارهٔ دندان، گفته «دندانقروچه» و «دندانکروچه»! (بین این دو تا هم باید یکی را انتخاب کنیم که «قروچه» بهنظرم رجحان دارد. نظر شما؟)
۲. «قرچقرچ» رواج هفتبرابری در بین فارسیزبانان امروز دارد.
۳. «غرچغرچ» فقط در دهخدا آمده و «قرچقرچ» فقط در عمید. (دندانغرچه / قرچه / کروچه هم در دهخدا آمده.)
۴. از نظر ریشهشناسی نمیدانم کدام اصیلتر است.
۵. در پیشنیهٔ ادبی نمیدانم کدام رایجتر بوده.
کمک کنید. تشکر
پاسخ محمد یوسفی، ویراستار مؤسسهٔ «ویراسـتاران»:
میرشمسالدین ادیبسلطانی در کتاب درآمدی بر چگونگی شیوهٔ خط فارسی توضیحی جامع دربارهٔ حروف و واجهای فارسی و عربی داده است. بنا بر توضیحات او، شش حرف از حروف الفبای فارسی یکسره عربی است و فقط در کلمههای اصالتاً عربی بهکار میرود:
ح، ص، ض، ط، ظ، ع
دو حرف «ث» و «ذ» حروف مشترک میان فارسی و عربی است و در گذشتهٔ زبان فارسی، نمونههایی از آن را میتوان یافت که عیناً همانند تلفظ عربی این دو حرف ادا میشده است.
با توضیحاتی که وی داده، سیاست کلی فارسیسازی املای واژهها در طول چند دههٔ اخیر روشن میشود. در طول این سالها کوشیده شده است که هر واژهٔ غیرعربی را با حروفی بنویسند که جزء حروف یکسرهعربی نباشد. به این ترتیب، «باطری» را «باتری» و «غلطیدن» را «غلتیدن» و «طپش» را «تپش» نوشتهاند. واژههای بسیار دیگری از این دست را نیز میتوان بهآسانی پیدا کرد.
اما در خصوص ق/ غ، بهنظر میرسد حرف «ق» و واجِ متناظر با آن، در فارسی پُرکابردتر از «غ» باشد. گرچه در اصل بالا، «غ» جزو حروف عربی دانسته نشده، چنین مینماید که آن را میتوان کمتر از «ق» فارسی دانست؛ زیرا بسامد آن در واژههای موجود در فارسی کمتر از «ق» است. تفاوت بسامد این دو حرف/ واج بهحدی است که کسانی معتقد شدهاند اصلاً واج «غ» در فارسی نداریم و تمام «غ»ها در فارسی «ق» تلفظ میشود. دربارهٔ این دو کلمه (قرچ و قروچ) بهطور مشخص باید گفت اینها با «ق» باید نوشته شود؛ به سه دلیل:
۱. تبدیل شدن «قروچه» به «کروچه» نشانهای است مؤید این مدعا که املای درست این واژهها با «ق» است. اگر اشتباه نکنم، «ق» (با تلفظ غلیظِ عربیاش) و «ک» واجگاهی مشترک یا نزدیک به هم دارند و این خود سبب شده است این دو فراوان به یکدیگر تبدیل شوند؛ مثلاً انگلیسیزبانها «ق» را در بسیاری از واژههای عربیِ دخیل در زبانشان، به «ک» تبدیل کردهاند: قرآن: Quran، البرقوق: Apricot، قند: Candy، قیراط: Carat، قیروان: Caravan (کاروان)، قهوه: Coffee، قطن: Cotton (کتان)، دمشق: Damask. پارهای از اینها در فارسی هم وارد شده؛ مانند کاروان و کتان.
۲. پُربسامدبودن «ق» در مقایسه با «غ» در فارسی این احتمال را تقویت میکند که در اینجا «ق» درست باشد.
۳. تلفظ امروزی این واژهها به «ق» نزدیکتر است تا «غ».
از مباحث گروه تلگرامی «ویراسـتاران».