حدود یک سال و نیم از ویرایش کتاب دکتر جلاییپور گذشته است و هنوز هم هر از گاهی بازبینی آقای صالحی را روی کار خودم میخوانم و یادم میآيد که آقای مهدی صالحی سر آن کار خاص، چقدر حرص خوردند و من چقدر اشتباه داشتم!
پاراگراف طولانی زیر را فقط ویرایش صوری کرده بودم:
تغییرات (در کنار بحث نظم) هم در جامعهشناسی کلاسیک، یعنی جامعهشناسی قرن نوزدهمی که به تحول و تغییر جامعه فئودالی به جامعه صنعتی میپرداخت (همان: ۵۶۴ ـ ۵۶۶ و بودون، ۱۳۸۹: ۷ ـ ۱۳)، هم در جامعهشناسی متعارف، یعنی جامعهشناسیای که در قرن بیستم بهتدریج در دانشگاهها تدریس میشد و تغییرات و بحرانهای جامعه صنعتی را مطالعه میکرد (کومار، ۱۳۸۱: ۲۰۹ ـ ۲۶۰)، و هم در جامعهشناسی متأخر، یعنی جامعهشناسیای که در سه دهه گذشته بیشتر به تغییرات و بحرانهای جهانِ جهانی شده یا جامعه پساصنعتی صنعتی میپردازد مورد توجه بودهاست (گیدنز، ۱۳۷۷؛ سیدمن، ۱۳۸۶: ۱۸۹ ـ ۱۹۵).
اما آقای صالحی آن را شکستند و به این صورت درآمد:
تغییرات، در کنار بحث نظم، در جامعهشناسی کلاسیک موضوع بحث بوده است؛ یعنی در جامعهشناسی قرن نوزدهمی که به تحول و تغییر جامعهٔ فئودالی به جامعهٔ صنعتی میپرداخت (و روزنبرگ، ۱۳۸۷: ۵۶۴ تا ۵۶۶ و بودون، ۱۳۸۹: ۷ تا ۱۳). در جامعهشناسی متعارف نیز بدان توجه بسیار کردهاند؛ یعنی در آن جامعهشناسی که در قرن بیستم بهتدریج در دانشگاهها تدریس میکردند و تغییرات و بحرانهای جامعهٔ صنعتی را مطالعه میکرد (کومار، ۱۳۸۱: ۲۰۹ تا ۲۶۰). همچنین در جامعهشناسی متأخر نیز مدنظر بوده است؛ یعنی در نوعی جامعهشناسی که در سه دههٔ گذشته، بیشتر، به تغییرات و بحرانهای جهانِ جهانیشده یا جامعهٔ پساصنعتی میپردازد (گیدنز، ۱۳۷۷؛ سیدمن، ۱۳۸۶: ۱۸۹ تا ۱۹۵).
تجربهای از: نسرین لطفی.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
۱. «بحث نظم در … موضوع بحث بوده است» اصلاً زیبا نیست. یا باید گفت «تغییرات، در کنار نظم، در … موضوع بحث بوده است» و یا چیزی مثل «بحث تغییرات، در کنار بحث نظم، در … مطرح بوده است».
۲. «بهتدریج در دانشگاهها تدریس میکردند» ایراد دارد. آیا منظور این است که «آهستهآهسته» تدریس میکردند؟ نه! من متن انگلیسی را ندارم اما احتمالاً منظور این است که «بهتدریج در دانشگاهها رونق گرفته و جایگاهی پیدا کرده است».
۳. احتمالاً منظور از «به تحول و تغییر جامعهٔ فئودالی به جامعهٔ صنعتی میپرداخت» این است که «به تحول و تغییر از جامعهٔ فئودالی به جامعهٔ صنعتی میپرداخت». به نظر میرسد «از» از قلم افتاده است.
ایرادهای متن ویرایششده به اینها خلاصه نمیشود. پیشنهاد من این است که متن را باز بیشتر بشکنیم. من این را پیشنهاد میکنم:
بحث تغییرات، در کنار بحث نظم، هم در «جامعهشناسی کلاسیک» مطرح بوده است، هم در «جامعهشناسیِ متعارف» و هم در «جامعهشناسیِ متأخر». جامعهشناسیِ کلاسیک به آن جامعهشناسی گفته میشود که در سدهی نوزدهم به تحول و تغییر از جامعهٔ فئودالی به جامعهٔ صنعتی میپرداخت (و روزنبرگ، ۱۳۸۷: ۵۶۴ تا ۵۶۶ و بودون، ۱۳۸۹: ۷ تا ۱۳)؛ جامعهشناسیِ متعارف به آن جامعهشناسی گفته میشود که در سدهی بیستم کمکم در دانشگاهها رونق گرفت و تغییرات و بحرانهای جامعهٔ صنعتی را مطالعه میکرد (کومار، ۱۳۸۱: ۲۰۹ تا ۲۶۰)؛ جامعهشناسیِ متأخر نیز به آن گرایش در جامعهشناسی گفته میشود که در سه دههٔ گذشته در درجهی نخست به تغییرات و بحرانهای جهانِ جهانیشده یا جامعهٔ پساصنعتی میپردازد (گیدنز، ۱۳۷۷؛ سیدمن، ۱۳۸۶: ۱۸۹ تا ۱۹۵).
در صورتی که به ویراستار دقیق و حرفهای نیاز دارید با نشانی زیر تماس بگیرید.
بخشی از پس از ویرایش: «در جامعهشناسی متعارف نیز بدان توجه بسیار کردهاند؛ یعنی در آن جامعهشناسی که در قرن بیستم بهتدریج در دانشگاهها تدریس میکردند.»
۱. گفته شده «بدان توجه “بسیار” کردهاند…»، درحالیکه در جملهی ناویراسته قید «بسیار» نیامده و هر سه نوع جامعهشناسی از نظر توجه کردن به تغییرات همسان شمرده شدهاند. آیا چنین تغییری «دخل و تصرف» به شمار نمیرود؟
۲. آیا نباید گفته میشد «در آن جامعهشناسی”ای” که در قرن بیستم…»؟