مقامهگویی هنر معرکهگیری با کلام بوده است. مقامهگو با قدرت سخنوری و افسون کلام بر مدعی غلبه میکرده و شنوندگان را مجذوب میساخته است.
بسیاری از مقامهگویان از این راه امرارِمعاش میکردهاند. قاضی حمیدالدین مقامهنویس است؛ یعنی در کتاب خود در نقش مقامهگویان، در موضوعهای گوناگون مقامهگویی میکند تا از این راه قدرت سخنوری و احاطۀ خود را بر ادب و معارف زمان خود نشان دهد. در گلستان داستان بلند «جدال سعدی با مدعی» که در آن بیشترین سجع و تقارن بهکار رفته، ادامۀ همین سنت است.
ساختار کلی هر مقامه از مقامات حمیدی چنین است: هر مقامه با «حکایت کرد مرا دوستی» آغاز میشود. سپس دوست حکایتگو داستان سفر خود را شرح میدهد. در این سفر یک مقامهگو یا دو مقامهگو را که با هم در موضوعی مجادله میکنند و در واقع مسابقۀ سخنوری با هم میدهند، میبیند و مقامۀ هریک را مینویسد.
در پایانِ اغلبِ مقامهها، شنوندگانِ مجذوب نیاز مقامهگو را برمیآورند و توشۀ سفر او را فراهم میکنند. مقامهگو هم بهناگاه از شهر ناپدید میشود و دوست حکایتگو داستان خود را با دو بیت در ناپدیدشدن او بهپایان میبرد.
گزیدهای از: ضیاء موحد، سعدی، چ۴، تهران: طرح نو، ۱۳۸۸، ص۱۴۸.