امروز کارنامهٔ کتاب در جهان بسیار «پُربرگ» است؛ اما چندان «پُربار» نیست… .
ما در دورهای زندگی میکنیم که عصر «انفجار انتشارات» است و شعار آن «چاپ کن یا رخ در نقاب خاک کن» (publish or perish).
گذشتگان ما پس از هزار لیتولعل که قلم به دست میگرفتند، با تحقیق و تدقیق مینوشتند.
از این رو آثارشان مالامال از مواد و ملاط و مطلب بود و اُسطُقس داشت.
آنان پیرو هر عقیدهای که بودند، در نویسندگی پیرو «مکتب دقت» بودند و هیچ اعتقادی به «مکتب سرعت» نداشتند. با «دقت میکروسکوپی» مینوشتند و در بند «سرعت نوری» نبودند. «دیر آی و درست آی» آویزهٔ گوششان بود و همواره «تحقیق» بر «تألیف» غلبه داشت.
گذشت روزگاری که کسی میتوانست افتخار کند نویسنده است.
آنچه اکنون فراوان است، نویسنده است؛ اما آنچه مانند کبریت احمر است، دانشور است… .
بخوانید که از پیامبر خدا(ص) روایت شده است: از نشانههای آخرزمان این است که علم رخت برمیبندد… اما نویسنده بسیار میشود.
[اما] مهم نه کمیّت، که کیفیت است و نه عدد، که معدود است و نه بیشتر، که بهتر است.
آنکه بیشتر مینویسد، پیشتر نیست. آنکه بهتر مینویسد، پیشتر است.
پس در نویسندگی باید کلمهچکانی کرد؛ یعنی با قطرهچکان نوشت: قطره به قطره؛ یعنی کلمه به کلمه.
محمد اسفندیاری، اخلاق نگارش، قم: نور مطاف، ۱۳۹۰، ص۳۲.
#گزیدهٔ محمد حیدری
آمادهسازی: سیدحمید حیدریثانی heydarisani.ir