تنها زمانی در مَثل مناقشه نیست که مَثل‌آور از آن به‌عنوان شاهد و حجت و نمونه استفاده نکند؛ اما اغلب مَثل‌ فقط نقش تأکید بر صحت استنتاج را ندارد، بلکه خود جزئی از دست‌گاه استنتاج شده است.

مثل-زبانزد-مناقشه-مغالطه-ویراستاران

بله، درست خوانده‌اید، در مَثل مناقشه هست، بدجوری هم هست. هرکه اولین بار گفته است «در مَثل مناقشه نیست»، سهواً یا عمداً به شرطی مهم اعتنا نکرده و صرفاً حرفی کلی زده است. تنها زمانی در مَثل مناقشه نیست که مَثل‌آور از آن به‌عنوان شاهد و حجت و نمونه استفاده نکند، بلکه مَثل را فقط برای تفهیم بِهْ‌ترِ مضمون کلامش به‌کار گیرد؛ آن هم مضمون کلامی که صحتش پیش‌ از مَثل‌آوری نیز نزد دوطرف محرز باشد.

اما آن‌چه ‌هنگام کاربستِ این زبان‌زد می‌بینیم، اغلب با اقتضای شرطِ یادشده سازگار نیست. مَثل‌ در این حالت دیگر فقط نقش تأکید بر صحت استنتاج را ندارد، بلکه خود جزئی از دست‌گاه استنتاج شده است. به‌سخنِ گویاتر، مَثل‌آور استنتاج را بر قیاسی استوار ساخته که آن مَثل صغرا یا کبرای آن قیاس است؛ بنابراین مَثل می‌تواند بر ماهیتِ نتیجه شدیداً اثر بگذارد؛ آن‌چنان‌ که شاید بتواند نتیجه را هم وارونه گرداند.

دیپار ۱۴: حقیقت و مدارا

در این حالت، آیا باز هم مُجازیم به‌اعتبارِ این زبان‌زد که در مَثل مناقشه نیست، در مَثل شک نورزیم و در نقد سخن، این‌چنین بر مَثل‌آور سهل بگیریم؟ تردیدی نیست که نه؛ چراکه در آن صورت نه‌تنها خود را از ابزار سنجش منطقی محروم کرده‌ایم، بلکه از آن مهلک‌تر، بر فرایندی مغلطه‌ساز صحه گذاشته‌ایم که هویدا است بالأخره در زنجیره‌ای از استدلالات سست و استنتاجات نادرست خواهد پیچاندمان.

توجه به این مسئله از آن رو مهم است که مَثل‌آوری در ارتباطات ما بسیار کارساز است؛ ولی در بیش‌ترِ اوقات، خواه‌ناخواه در خدمت احتجاج قرار می‌گیرد؛ درحالی‌که ضعیف‌ترین نوعِ استدلال است و استنتاج برآمده از آن، غالباً به مغلطه‌های عمدی یا خطاهای سهوی منجر می‌گردد. از همه بدتر آن‌که بسیاری از آن‌چه برهان نامیده می‌شود و بدان استناد می‌گردد، چیزی جز قیاس مع‌الفارق نیست.

مقالات پیشنهاد شده

5 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

  • قلم شما بیهوده سنگین هست و مخاطب را از فهمیدن منظورتان دور میکند در صورتی که میتوانستید از کلمات ادبی قابل فهم تری استفاده کنید

    پاسخ
  • سمیرا خدیوی
    21آبان 1401، 15:19

    بسیار عالی
    وقتی کسی دستاویز مثل برای مستدل کردن حرفش میشه، و اکثرن جایگاه صغرا یا کبرا در استدلالات ما رو داره، پس نمی‌تونیم به سادگی بگیم در مثل مناقشه نیست!
    من همیشه نسبت به این قضیه تردید داشتم.

    پاسخ
  • یلدا آریا
    3آذر 1401، 11:18

    متن بیهوده و بیش از اندازه سنگین است.
    چرا واژگان قابل فهم‌تری_که منجر به روان‌تر شدن متن میشود_بکار نبریم؟
    آیا سنگینی قلم، نشانه سواد بیشتر و تسلط بر ادبیات تلقی میشود؟ اگر چنین است، نیاز به بازاندیشی دارد.

    پاسخ
  • بسیار عالی بود
    دوستان عزیزی که از سنگینی واژگان شاکی هستند شاید حق با شما باشه و ایشون میتونستن از واژگان سبک تر و روانتر بهره ببرن، اما لطفاً به متن و محتوای ایشون ایراد نگیرید، چون کاملاً منطقی و صحیح بیان کردن و البته از دانشجوی رشته ای که با واژگان و اصطلاحات سروکار داره همین انتظار میره که کلامشون سنگین و مختصر باشه، درود بر شما

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد