نوشتهها بلافاصله پس از نگاشتن، کمنقص و جذّاب بهنظر میرسند؛ طوری که نیازی نمیبینیم به تغییردادن اجزایش. کافی است چند ساعتی از نگارش اوّلیه بگذرد تا کاستیهای نوشتهمان یکییکی خود را نشان دهند؛ از جمله زیادهگویی، کژتابی، عبارت نامناسب و پیچیدهنویسی. اینجاست که سرافکنده میشویم و از خود میپرسیم چطور از همان ابتدا نفهمیدم؟ تازه، اگر نوشته را در جایی منتشر کرده باشیم و سهچهار نفر هم آن را خوانده باشند، بیشتر عذابوجدان میگیریم.
امّا تقصیر ما نیست. همهٔ نویسندگان بزرگ اعتراف میکنند که «پیشنویس اوّلیهشان جفایی در حقّ بشریّت است!» بله، هیچ شاهکاری یکمرتبه خلق نمیشود. بهتر است این حقیقت تلخ را بپذیریم و همواره راهحل «ویرایش» را بهکار ببندیم. ویرایش دو مرحله دارد: ۱. نوشته را باعجله منتشر نکنیم و اجازه دهیم که مدّتی در دفترمان بماند؛ ۲. پس از آنکه نگارش تمام شد و حسّ دلانگیز نویسندگی از وجودمان رخت بست، بهسراغ نوشته برگردیم و انگار انشای ضعیف بچهای دبستانی باشد، بیهیچ ملاحظهای، آن را راستوریس کنیم.
در این بازنگریِ دو مرحلهای همهچیز امکان دارد؛ مثلاً شاید: جملهای را کوتاهتر یا حذف کنیم، کلماتی را جایگزین کنیم، عبارتهای ادبی و سختفهم را سادهتر بنویسیم و نیمفاصله و تشدید و سایر علائم نگارشی را هم در جایجای نوشته بنشانیم.
راستی! یادمان باشد که وظیفهٔ اصلی ما سادهنویسی است، نه آرایهپردازی. اگر جملهای را میشود ساده و همهفهم و بدون آرایهٔ خاصّی نوشت، چرا پیچیده؟ یادمان باشد که نوشته با «حُسن خداداد» دلرباست و «زیوربستن» نیرنگِ «دلفریبان نباتی» است!
علیرضا گلرنگیان، اردیبهشت۱۴۰۰
alireza_golrangian@vatanmail.ir