افعال دوگانه در فارسی امروز کمبسامدتر شدهاند؛ چون تمایلی عمومی به ایضاح زبانی وجود دارد و این برخاسته از ضروریات اجتماعی است.
فعل دوگانه که پیشتر آن را دووجهی یا ذووجهین میگفتند، از فصول بحثبرانگیز دستورزبان فارسی است. دوگانه فعلی است که هم بهصورت لازم به کار میرود و هم بهصورت متعدی، مانند شکستن، ریختن، گسستن، سوختن، آویختن، آمیختن و… .
چنانکه فرشیدورد (دستور مفصل امروز، ص۴۲۸ و ۴۲۹) و طباطبایی (فرهنگ توصیفی دستورزبان فارسی، ص۳۶۸ و ۳۶۹) آوردهاند، شمار افعال دووجهی در قدیم بیش از آن بوده که در فارسی امروز به کار میرود. مثلاً بوییدن و زادن و تاختن و گداختن و… در فارسی قدیم دوگانهاند؛ اما امروز اغلب فقط به یک صورت به کار میروند: یا لازم، یا متعدی. شاهد آشنا زبانزد معروفی است از سعدی که البته بر اثر تکرار برای فارسیزبانان، امروز هیچ تعقید معنایی ندارد:
مشک آن است که ببوید، نه آنکه عطار بگوید.
در این جمله، «بوییدن» بهصورت لازم به کار رفته است؛ در حالی که امروز بهندرت بهصورت لازم میآید و اغلب متعدی است. در فارسی امروز، جز در مواردی که نویسنده یا گوینده بخواهد تمایز سبکی ایجاد کند، گرایش به کاربرد افعال دووجهی نادر است. در اینجا باید منظور از تمایز سبکی را هم مشخص کرد: این ایجاد تمایز اغلب رو به کاربرد ساختهای آرکائیک دارد و در زبان کسانی به کار میرود که در صدد القای لحنی قدماییاند.
اما چرا شمار افعال دوگانه در فارسی امروز رو به کاهش دارد؟
به نظر میرسد یکی از دلایل کمشدن بسامد افعال دوگانه در فارسی امروز تمایل عمومی به ایضاح زبانی، و آنهم برخاسته از ضروریات اجتماعی است: لفاف شاعرانه و دوپهلوی زبان فارسی در عصر ما هرچه بیشتر باز میشود تا زبان را بهسمت آبجکتیوبودن، عینیشدن، کاربردیشدن، علمیشدن و دقیقشدن پیش براند.
عرصهٔ پرشتاب زندگی اجتماعی نیز زبان را، بیش از آنکه زیبا بخواهد، روشن و سرراست میخواهد تا بتواند حاجت گوینده را در کمترین زمان ممکن ادا کند. در روزگاری که توییتر با ۲۸۰ حرف در هر نوشته و اینستاگرام با ۲۰۰۰ حرف در هر شرح میداندارند، مهلتی برای قِروغمزهٔ زبانی نیست.
میدانیم که تعدادی از افعال لازم را میتوان با افزودن «ان» یا «انی» پس از مادهٔ مضارع به فعل متعدی تبدیل کرد، مثلاً از خوابیدن، خواباندن و خوابانیدن و از گریستن، گریاندن و گریانیدن ساخت. به نظر میرسد در فارسی امروز، قابلیت استفاده از این دستور هم رو به افزایش دارد؛ چنانکه نهتنها بسامد افعالی که با این دستور متعدی میشوند بیشتر از قدیم شده است، که افعال دووجهی را هم با همین دستور از لازم به متعدی برمیگردانند. مثلاً بهجای اینکه «کوبیدن» را در وجه متعدیاش به کار ببرند، «کوباندن» میگویند و بهجای اینکه «تاختن» را در وجه متعدیاش به کار ببرند، «تازاندن» میگویند. «شکاندن» هم به همین سیاق ساخته شده که البته بهقول دهخدا، در زبان اطفال تداول دارد و در کلام فصحا دیده نمیشود.
منظور آنکه با این دستورِ متعدیساز، وجه خودبهخود متعدی افعال دوگانه هرچه کمکاربردتر و دورتر میشود و نومتعدیسازی از صورت لازم آنها رواج پیدا میکند. به این ترتیب، بازهم بیشتر در جهت عینیتر شدن زبان پیش میرویم.
گاه در هنجارگریزیهای نحوی که به مقاصد گوناگونی از جمله نوگرایی و آوانگاردیسم، طنز، نشاندادن اجبار مؤکد در کاری و … صورت میپذیرد، افعالی را با «ان» و «انی» متعدی میکنند که اصلاً متعدیاند و لازم نیست دوباره متعدی شوند؛ مثل «خواهاندن» در این قطعه از شعر براهنی:
مردی مرا هماره به بوی تو میرواند
زیباست فصل کبوتر به چابهار
قولنج کلمهٔ پیچاپیچی است که در نخاع شعر به قنداق میرسد
حالا نگو که شهر مرا آفتاب میرواند
یک زن نمیرواند
مرا به او بخواهانید شخصاً مرا نمیخواهد.
(قطعهٔ ششم از شعر «شکستن در چهارده قطعهٔ نو برای رﺅیا و عروسی و مرگ»)
3 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
در لهجۀ مشهدی، مثلاً بهجای اینکه بگویند «در را ببند» میگویند «در را ببست» و به حالت امر استفاده میکنند؛ آیا این همان دووجهی استفادهکردن از واژۀ بستن است؟
به نظر نمیرسد اینطور باشد. افعال دووجهی از این نظر دووجهیاند که بهصورت لازم به کار میروند و هم بهصورت متعدی. اما آنچه نمونه آوردید، بهکاربردن بن ماضی در جایگاه بن مضارع است که در لهجۀ مشهدی گاهی به چشم میخورد.
مثالی که از براهنی آورده اید اینجا مصداق ندارد چون به جای بخواهانید نمی شود چیزی دیگری گذاشت. اینجا مقصود مفعول دوم بوده یعنی شاعر می خواسته علاوه بر مفعول اول (که شاعر است) مفعول دومی داشته باشد (که معشوق است). و گمان می کنم این بازی زبانی با الهام از فعل قبولاندن ساخته شده است. مثل وقتی می گوییم این مطلب را به او بقبولانید (اینجا علاوه بر مطلب که مفعول اول است یک مفعول دوم که او است هم داریم)