در نوشتار فارسی امروز، آغازکردن جمله با «و» چندان پسندیده نیست. بهبیان روشنتر، وقتی جملهای تمام میشود و در آخرش نقطه میآید، جملۀ پس از آن را با «و» شروع نمیکنند؛ زیرا چنین جملهای معمولاً از فصاحت بهدور است. نمونۀ زیر را در نظر بگیرید:
میخواستم به هدفم برسم. و رسیدم.
طبق آنچه گفته شد، این جمله با این نحو نشانهگذاری، فصیح نیست و باید آن را به یکی از دو صورت زیر نوشت:
۱. میخواستم به هدفم برسم و رسیدم.
۲. میخواستم به هدفم برسم. رسیدم.
اما «و»های آغاز جمله در پارهای زبانها، ازجمله انگلیسی، فراوان به کار میرود و ظاهراً بیایراد است؛ مثلاً:
Understanding these textual effects, assumptions, tactics and orientations is just to understand the intention of the work. And such tactics and assumptions may not be mutually coherent.
در ترجمۀ اینقبیل جملهها بهفارسی چه باید کرد؟
بهلحاظ معنایی، «و» نشانۀ عطفی است که با استفاده از آن، چیزی به گفتههای پیشین میافزایند. ازجمله واژههایی که در فارسی درست همین کار را میکند ولی مثل «و» لازم نیست در آغاز جمله بیاید، «هم» و «نیز» است. گاه میتوان برای پرهیز از «و»های آغازین، از «هم» و «نیز» استفاده کرد. جملههای زیر نمونههایی است از این ترفند که در ترجمه به کار بستهام.
▶️ If you can do this, you will expand my worldview. And you may do something else. You may spark new creativity or inspiration in me.
☑️ اگر بتوانید این کار را بکنید، خواهید توانست جهانبینی مرا گسترش دهید. کار دیگری هم میتوانید بکنید. ممکن است جرقۀ خلاقیت یا الهامی را در من روشن کنید.
▶️ On the other hand, it would be a major step in advancing TED’s nonprofit mission of sharing ideas for public benefit. And the thought of controlling our own distribution without dependency on TV networks was exciting.
☑️ ازطرف دیگر، این کار گامی بزرگ میشد در پیشبرد اهداف غیرانتفاعی تد درزمینۀ نشر اندیشهها بهنفع عموم. این فکر هم که انتشار مطالب را خود، بدون اتکا به شبکههای تلویزیونی به دست گیریم، هیجانآور بود.
توضیحی تکمیلی دربارۀ «و» آغاز جمله
همانطور که اشاره شد، آوردن «و» در ابتدای جمله «معمولاً» غیرفصیح است. باتوجهبه قیدِ «معمولاً» پیدا است که نمیتوان در همهجا این کاربرد را نابجا تلقی کرد. بهبیان گویاتر، «در متنهای خاص» گاهی نویسنده یا شاعر از چنین امکانی استفاده میکند و نمیتوان به آن خردهای گرفت. نکتۀ شایانتوجه دراینخصوص این است که این نوع «و» عمدتاً در متنهای خلاقانه به کار میرود و نه متنهای معیار. توصیۀ یادشده بیشتر معطوف به زبان معیار است. بهطور کلی، این «و» رنگوبویی ادبی و کهنهگرایانه دارد و از این رو است که در زبان معیار جایی ندارد.
اما درباب ورود این «و» به فارسی و شیوعش در این زبان دو عامل را کموبیش دخیل میدانم؛ هرچند اثبات این دو نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر است:
- میدانیم که در گذشتۀ زبان فارسی نشانهگذاری به این شکل که امروزه وجود دارد، نبوده است. برای همین، در بسیاری جاها پس از پایانِ جمله «و» میگذاشتهاند. بهسخن دیگر، نقطهای وجود نداشته که در پایان جمله بگذارند و به همین دلیل، یکی از کاربردهای «و» نشاندادن انتهای جمله بوده است. چهبسا «و»های آغاز جمله که امروزه نیز گهگاه مشاهده میشود، بازماندۀ اینگونه «و»ها باشد.
- «و» استیناف در عربی بسیار پرکاربرد است. ازآنجاکه مواجهۀ ایرانیان با زبان عربی از دیرباز بهواسطۀ زبان دین و قرآن بوده و این گونۀ زبانی تا حدی صبغۀ ادبی داشته، کاربرد این «و» در فارسی رنگوبویی ادیبانه به خود گرفته است. این ادیبانگی در متنهای امروزی بیشتر جلوه میکند؛ زیرا امروزه اکثراً در پایان جملهها نقطه میگذاریم و همین موجب شده «و» انتهای جمله کمکاربرد شود و درنتیجه، کارکرد ادبیاش برجستگی یابد.
پس بهکاربردن این «و» در متنهای ادبی و خلاقانه بههیچوجه ناروا نیست.
نمونۀ کاربرد ادبی «و» در آغاز جمله:
و من
بیتو
چیزی شبیه ساعتم
بیعقربه؛
خانهای
بیدیوار
«عمید صادقینسب»
همین شعر را بدون «و» اولش بخوانید و ببینید چقدر از بار عاطفیاش کاسته میشود.
«ویراستاران»: بهخواست نویسنده، رسمالخط این مطلب را تغییر ندادهایم.
3 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
درودهای بوسهدار. مقالهای بسیار مهم و کاربردی است. وجودتان پر از پرندههای عاشق.
سپاسگزارم. آموزنده و بسیار کاربردی بود.
درود!
اما دربارهٔ کاربرد ادبی که فرمودید، باید عرض کنم همین «و» و «اینتر»، خیلیها را شاعر کرده است!
قطعاً منظورتان از کاربرد ادبی، این حالتش نیست که. درست است؟!