تجویز فرهنگستان
در جدولی که در صفحهٔ ۲۵ کتابچهٔ دستورخط فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی آمده، با آوردن مثالهایی، قاعدهای تجویز شده است: اینکه هرگاه فعلِ «است» پس از مصوت بلندِ ā یا ū بیاید، بنا بر قاعدهٔ نزدیککردن مکتوب به ملفوظ، الفِ «است» میافتد و این فعل به واژهٔ پیشین میچسبد؛ چنانکه «داناست» و «دانشجوست».
در جدول مذکور همچنین نوشتن این فعل پس از واژههای مختوم به مصوت کوتاهِ o به همین ترتیب صحیح دانسته شده است: «توست».
اشکال این تجویز
این تجویز تا اندازهای عیبناک است. نخست اینکه اگر بنای این کار، مطابقت مکتوب و ملفوظ باشد، ظاهراً باید مصوت بلند i را هم مشمول این حکم بدانیم؛ چراکه در تلفظ همهٔ واژههایی که به مصوت بلند ختم میشود و پس از آن «است» میآید، معمولاً الفِ «است» میافتد:
پویاست: pūyāst
راستگوست: rāstgūst
اصلیست: aslist
اما در تجویز فرهنگستان، چنینچیزی نیامده است. به این ترتیب، مشاهده میشود که اجرای این قاعده موجب نایکدستیای در نوشتار میشود.
از این گذشته، کوتاهکردن «است» در عبارتهایی نظیر «داناست» و «دانشجوست» مرز واژهها را بر هم میزند و استقلال نحوی واژهها را در بافت جمله خدشهدار میکند؛ زیرا در این نمونهها، هم «است» کلمهای کامل و مجزا است و هم واژهٔ پیش از آن.
ممکن است بگویند «است» در این ساخت چیزی است شبیه «م» و «ی» و «یم» و «ید» و «اند» در «خوبم» و «خوبی» و «خوبیم» و «خوبید» و «خوباند» و ازاینرو، پیوستهنوشتنش با واژهٔ قبل از آن بیاشکال است.
اما این سخن درست نیست و «است» فعلی کامل و مستقل است. مؤید اینکه فعل «است» واژهای است مستقل و با صورتهای کوتاهشدهٔ فعل «بودن» در صیغههای دیگر تفاوت میکند، این است که این فعل در ساختهای دیگر، یعنی وقتی پس از مصوتهای بلندِ یادشده یا مصوت کوتاهِ o نیامده باشد، همیشه کامل و با یک فاصله از کلمهٔ قبل و بعدش نوشته میشود؛ حال آنکه صورتهای دیگر کاربرد مستقل ندارند و همواره به واژهٔ پیشین خود میپیوندند.
بنابراین ظاهراً فقط در واژههایی چون «دانا» و «دانشجو» و «تو» است که بهشکلی استثنایی، مرز «است» با واژهٔ پیشین شکسته میشود و دو واژهٔ مستقل در هم ادغام میگردد.
بهطور کلی، چسباندن دو واژهای که اصل بر استقلال آنها است و هریک نقش دستوری متفاوتی دارد، درست نمینماید. این چسباندن، بهویژه وقتی اشکالزا میشود که فارسیآموزی، چه از زبان بیگانه و چه دانشآموز فارسیزبانی که میخواهد از ابتدا فارسی مکتوب را بیاموزد، بخواهد با این قبیل صورتها روبهرو شود؛ مثلاً وقتی به واژهٔ «ماست» یا «بوست» برخورد کند که هریک دستکم دو احتمال معنایی را برمیتابد. بهعلاوه، ممکن است دو واژهٔ درهمادغامشده مخاطب کمآشنا را در بازشناختن نقش دستوری واژه گیج کند.
نتیجه
با این توضیحات، درستتر این مینماید که فعل «است» را در نوشتارِ معیار همیشه و در همهجا جدا از کلمهٔ پیشینش بنویسیم و نگران نباشیم که مطابقت مکتوب با ملفوظ رعایت نشده است.
آنچه درستیِ این راهکار را تقویت میکند، این است که در جاهای پرشمارِ دیگری این قاعدهٔ مطابقت مکتوب با ملفوظ ابداً رعایت نشده و مخاطبان بی هیچ مشکلی آن صورت مکتوب را بهدرستی تلفظ میکنند؛ مثلاً «بالاخره»، «مابازاء»، «نعلبکی».
بهبیان روشنتر، چنین مینماید که تلفظ طبیعی فارسیزبانان از صورتهای املایی «پویا است» و «راستگو است» و «اصلی است» عیناً با تلفظ «پویاست» و «راستگوست» و «اصلیست» برابری میکند و انداختنِ الفِ «است» در بهترخوانی چندان یاریرسان نیست.
میرشمسالدین ادیبسلطانی نیز در صفحۀ ۱۱۵ ویراست سوم راهنمای آمادهساختن کتاب بر این نظر صحه گذاشته است. همچنین رضا بابایی در صفحهٔ ۲۶۷ بهتر بنویسیم (البته بدون هیچ توضیحی) این شیوهٔ کاملنویسیِ «است» را تجویز کرده است.
دو استثنا
با این همه، در دو جا میتوان بهاقتضای بافت و موقعیت، از این قاعده رو گرداند: یکی در شکستهنویسی و دیگری در شعر. بهنظر میرسد میشود با این دو حوزهٔ نوشتار تا اندازهای متفاوت برخورد کرد و «است» را در آنها بیالف نوشت.
کتابنامه
۱. رضا بابایی، بهتر بنویسیم، چ۴، قم: ادیان، ۱۳۹۴.
۲. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دستورخط فارسی، چ۱۳، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۴.
۳. میرشمسالدین ادیبسلطانی، راهنمای آمادهساختن کتاب، چ۱، ویراست ۳، تهران: علمیوفرهنگی، ۱۳۸۱.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
این نوشته با دیگر نوشتهٔ وبسایت، «واعتصموا ای ویراستاران»، مغایرت دارد. بالاخره چه کنیم؟ پیشنهاد گروه ویراستاران چیست؟
بنا به دستورخط فرهنگستان عمل کنید.