ارجاعدهی ماهیتی ریاضیوار دارد و زبانِ بهکاررفته در آن تااندازهای با زبانِ جملههای طبیعی متفاوت است. ازاینرو، توصیه میشود «تا»ی میان شمارهصفحهها به قبل و بعدش چسبانده و «و» با فاصله نوشته شود.
پیشتر در یادداشتی دربارهٔ مقالهای سخن گفته بودم که در آن، زبان ریاضی و زبان طبیعی با هم سنجیده شده و درباب ترجمهٔ هریک از این دو گونهٔ زبانی، نکتههایی به میان آمده بود. حسین معصومیهمدانی در آن مقاله مقصود خویش را از زبان ریاضی به این صورت بیان کرده بود:
منظور از متنی که بهزبان ریاضی نوشته شده، متنی است که در آن یک زبان طبیعی، مثلاً زبان فارسی، با یک مشت علائم و فرمولهای ریاضی که در زبان معمولی وجود ندارد، آمیخته میشود.
سپس چند ویژگی برای این نوعِ بیانی برشمرده بود:
۱. جملههایی که در متن ریاضی به کار میرود، غالباً فعل ندارد. بهعبارت دقیقتر، فعلِ چنین جملههایی بهجای اینکه بهصورت واژهای مستقل بیاید، در خودِ فرمول یا نشانههای ریاضیک نهفته است؛ مثلاً: «ثابت کنید اگر A-B=B-A، آنگاه A=B.»
۲. برخلاف متنهایی که یکسره بهزبان طبیعیِ فارسی نوشته میشود، در این دسته از متنها جهتِ خواندن نوشته گاه عوض میشود؛ زیرا لابهلای متنِ طبیعی که از راست به چپ خوانده میشود، نشانهها و علامتها و عددهایی میآید که جهتِ خواندنشان ناگزیر از چپ به راست است.
۳. نشانهگذاری (نقطه و ویرگول و پرانتز و…) در این گونهٔ زبانی بسیار حائزاهمیت است؛ بهطوری که تقریباً هیچ علامتی را نمیتوان حذف کرد یا تغییر داد.
با الهام از دیدگاه معصومیهمدانی دربارهٔ زبانِ متنهای ریاضی، زبانِ بهکاررفته در ارجاعدهیها را نیز میتوان بهنوعی زبانی انگاشت که تفاوتهایی با زبان طبیعی دارد و به زبان ریاضیوار شبیه است. برای مثال، این ارجاع را در نظر بگیرید:
آیدنلو، سجاد (۱۳۹۵). «غیبت بهرام گور»، شعرپژوهی، س۸، ش۲، تابستان ۱۳۹۵، ص۶۰-۲۷.
هر سه ویژگیای که برای متنهای ریاضی در بالا برشمرده شد، بهگونهای در این سطر مشاهده میشود:
اولاً بخشبخش این ارجاع بااینکه در آن فعلی به کار نرفته، فعلدار است و در ژرفساختش میتوان فعلی را سراغ گرفت؛ مثلاً «آیدنلو، سجاد (۱۳۹۵)» به این معنی است: «سجاد آیدنلو در سال ۱۳۹۵ این اثر را نوشته است.» نیز «ص۶۰-۲۷» حاوی این گزاره است: «این مطلب در صفحهٔ ۲۷ تا ۶۰ آمده است.»
ثانیاً آمدن عددها که از چپ به راست خوانده میشود، بین کلمههایی که همه از راست به چپ خوانده میشود، ماهیتی ریاضیوار دارد. در ارجاع مذکور، «۱۳۹۵» و «۶۰-۲۷» نمونههایی است از کاربرد نشانههای ریاضیک در میان نشانههای زبان طبیعی.
ثالثاً کمابیش مانند متنهای ریاضی، در ارجاعدهیها نشانههای نگارشی کاربردی تثبیتشدهتر از کاربردشان در متنهای معمولی و طبیعی دارند؛ به این معنی که مثلاً بین نامِ محل نشرِ اثر و نام ناشر اکثراً دونقطه میآید یا عنوان مقاله را حتماً درون گیومه میگذارند و عنوان کتاب یا مجله را حتماً ایرانیک میکنند. اینها قواعدی است که اگر هم در جاهای دیگرِ متن بر اثر بیدقتی یا آسانگیری رعایت نشود، در ارجاعدهی با دقت بیشتری اِعمال میشود؛ زیرا بهسبب ایجاز و بیفعلبودن این صورتهای زبانی، نشانهها و قراردادهایش بااهمیتتر است و رعایتنکردنش به بدفهمی میانجامد.
برپایهٔ این توضیحات، میتوان گفت که ارجاعدهی بهشکلی که معمول است، ماهیتی ریاضیوار دارد و زبانِ بهکاررفته در آن تااندازهای با زبانِ جملههای طبیعی متفاوت است.
اما برگردیم به موضوع «و» و «تا» در ارجاعدهی. دربارهٔ تفاوت این دو در نوشتهای دیگر توضیحاتی دادهام. براساس شیوهنامههایی که امروزه در ایران وجود دارد، وقتی به اثری ارجاع داده میشود، دو شمارهصفحه را که به مطلبی پیوسته اشاره میکند، به سه نحو مینویسند:
۱. بینشان خطفاصله میگذارند و عددها را چپبهراست مینویسند؛ درست مانند متن ریاضی: ص۳۲-۳۱.
۲. بینشان خطفاصله میگذارند و عددها را راستبهچپ مینویسند (برای پرهیز از اینکه چشم موقع خواندن بین راستبهچپ و چپبهراست تغییر جهت دهد): ص۳۱-۳۲.
۳. بینشان «تا» میگذارند و عددها را راستبهچپ مینویسند (برایاینکه هم تغییر جهت موقع خواندن از بین برود و هم طرز نوشتن به زبانِ طبیعی نزدیکتر شود): ص۳۱تا۳۲.
همچنانکه مشاهده میشود، در روش سوم سعی شده است نوشته هرچه بیشتر به زبان طبیعی نزدیک شود و خواندنش آسانتر گردد. این تلاش خوب و پسندیده است؛ اما نباید از یاد برد که ارجاعدهی، بهرغم این تغییرات، هنوز زبان ریاضیوار خاص خود را دارد؛ بهدلایلی که پیشتر برشمردیم. برایناساس، همانطور که وقتی کاملاً بهزبانِ ریاضی مینویسیم،۳۲-۳۱ را بیفاصله مینویسیم (یعنی قبل و بعد از خطفاصله فاصله نمیگذاریم)، در چنین جایگاهی بهتر است قبل و بعد از «تا» فاصله نگذاریم تا پیوستگی نشانههای ریاضیوارِ متن حفظ شود: «۳۱تا۳۲». همچنین درصورتیکه بخواهیم پیش از شمارهصفحهها «ص» بیاوریم، بهتر است پس از «ص» فاصله نگذاریم تا پیوستگی این اجزا حفظ شود. با این کار، آن قسمت از ارجاع که به شمارهصفحه مربوط میشود، بهصورتی یکپارچه و در حکم واحد معنایی منسجمی درمیآید که بر شالودهٔ زبان ریاضی استوار است: «ص۳۱تا۳۲».
گذشته از این استدلال، بیفاصلهنویسیِ «تا» فایدهای کاربردی دارد و آن در جاهایی است که در ارجاعی درونمتنی، همزمان به دو مطلب ارجاع داده میشود: یکی مطلبی پیوسته و دیگری مطلبی جدا از آن؛ مثلاً:
(رضوی، ۱۳۸۵: ۱۴تا۱۵ و ۲۸)
در چنین حالتی، روشن است که ابتدا به مطلبی ارجاع داده شده که از صفحهٔ ۱۴ شروع شده و تا صفحهٔ ۱۵ ادامه یافته و سپس به مطلبی ارجاع داده شده که در صفحهٔ ۲۸ آمده است. پس این دو بخش از ارجاع باید جدا از هم نوشته شود. بیگمان پیوستهنویسی «۱۴تا۱۵» در تمایزبخشیدن آن از «۲۸» نقشی بسزا دارد و سبب میشود این دو ارجاعِ مجزا با یکدیگر خلط نشود. بنابراین، «تا»ی میان شمارهصفحهها را در اجاعدهی همواره باید به قبل و بعدش چسباند و «و» را با فاصله نوشت.
یکی دیگر از جاهایی که نشانههای زبان طبیعی با زبان ریاضی آمیخته میشود ولی در اصل با زبان ریاضی سروکار داریم، وقتی است که با تاریخنویسیِ ترکیبی روبهرو میشویم؛ یعنی بهجای اینکه در بالای نامه بنویسیم «۱۴/۷/۱۳۸۹»، مینویسیم «۱۴مهر۱۳۸۹». این شیوهٔ تاریخنویسی نیز بهرغم ظاهرِ غیرریاضیوارش، ماهیتاً بهزبان ریاضی است؛ منتها زبان ریاضیای که برای سهولت مخاطب، قدری با زبان طبیعی آمیخته شده است. ازاینرو، بیفاصلهنویسی اجزای آن درستتر و بهتر است.
«ویراستاران»: دیدگاه نویسنده دربارهٔ بیفاصلهنویسی «تا»، دیدگاه «ویراستاران» نیست. رسمالخط این نوشتار نیز مطابق نظر نویسنده تنظیم شده است.