در ممالک متمدنهٔ دنیا هر روزنامهای را که بخرید، اگرچه ممکن است که مطالب آن سخیف و مهوّع و خلاف حقیقت و بر ذوق ناگوار باشد، اما کمتر اتفاق میافتد که یک غلط املایی در آن دیده شود و بهقدری غلط املایی برای هرکس که قلم به دست میگیرد، در این ممالک ننگ است که اغلاط املایی را که ما در نوشتهٔ خواص اعضای ادارات و پارهای از رجال عالیمرتبهٔ خود هر روز میبینیم، ایشان «غلطهای زنان رختشوی» میگویند؛ زیراکه زنان رختشویند که بهعلت بیسوادی تمام، به این شغل نسبتاً پست سر فرود آورده و در موقع برداشتن صورت جامههایی که برای شستن میگیرند، مرتکب اینقبیل اغلاط میشوند.
روزی به یکی از همین آقایان که در نوشتن املای کلمات بسیار بیمبالات است […]، گفتم که املای فلان کلمه و فلان کلمه غلط است. در جواب گفت که من مخصوصاً آنها را به این اَشکال نوشتهام و چون یقین دارم که دنیا زیروُزبر نخواهد شد، در این کار تعمد کردهام […].
قرار تمام مردم عادی و عاقل بر این است که کلاه را بر سر بگذارند و کفش را در پا کنند. اگر کسی پیدا شود که بهعقیدهٔ نادرست و گمان سست خود بخواهد خرق اجماع کند و برخلاف قرار عام برود و کلاه را در پا و کفش را بر سر قرار دهد، البته دنیا زیروُزبر نمیشود؛ لیکن او با این حرکت، خود را مضحکه و مسخرهٔ عموم میسازد و همه بر سبکی عقل و اختلال حواس او اتفاق میکنند […].
اگر تغییروتحولی در این مرحله باید راه یابد، باید بهمقتضای زمان و بر طبق سنن مسلم طبیعی و بهدست استادان کهنهکارِ آزموده باشد. مادام که این کیفیات پیش نیامده […]، ما همچنان «مرتجع ادبی» میمانیم و به قبول این لقبی که به ما داده شده است، افتخار میورزیم.
کتابنامه
«غلط املایی»، عباس اقبالآشتیانی، یادگار، س۱، ش۴، آذر ۱۳۲۳، ص۱تا۵.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
برنامه ی خوب وعالی