ناویراسته: درمقابل، انسانهای حریصی که اهل قناعت نیستند، در حالیکه عقل دارند؛ اما مانند خودرویی که چراغ دارد، ولی شیشهٔ چراغ گلآلود است و جایی را نشان نمیدهد، این شخص نیز فکرش آلودهٔ به دنیاست و قدرت تعقّل ندارد؛ بههمین دلیل، هیچ وقت خود را برای تفکر، در خلوت قرار نمیدهد.
درنگ: درمقابل، انسانهای حریصی که اهل قناعت نیستند، در حالیکه عقل دارند؛ اما مانند خودرویی که چراغ دارد، ولی شیشهٔ چراغ گلآلود است و جایی را نشان نمیدهد، این شخص نیز فکرش آلودهٔ به دنیاست و قدرت تعقّل ندارد؛ بههمین دلیل، هیچ وقت خود را برای تفکر، در خلوت قرار نمیدهد.
ویراسته: در مقابل، انسانهای حریصی که با وجود داشتن عقل، اهل قناعت نیستند، فکرشان آلوده به دنیاست و قدرت تعقل ندارند؛ به همین دلیل، هیچوقت خود را برای تفکر، در خلوت قرار نمیدهند. مَثل اینان مَثل خودرویی است که چراغ دارد؛ ولی شیشهٔ چراغ گلآلود است و جایی را نشان نمیدهد.
گزارش: این عبارت چند ایراد اساسی داشت: ۱. مطابقتنکردن ضمایر؛ ۲. طولانیبودن آن؛ ۳. تشبیه انسان به خودروی بیجان و… .
8 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
قسمت اول جمله، اینگونه باشد، بهتر نیست؟
«در مقابل، انسانهای حریصی هم هستند که باوجودِ داشتن عقل، اهل قناعت نیستند، فکرشان آلوده به دنیاست و قدرت تعقل دارند؛ به همین دلیل نیز هیچوقت خود را برای تفکر، در خلوت قرار نمیدهند.»
تشکر از پیشنهادتان. اما در اینجا، میخواهد بگوید عقل دارند؛ ولی قدرت تعقل ندارند. شما جمله را برگردانده و نوشتهاید: «قدرت تعقل دارند.» این خلاف غرض نویسنده است. دوم اینکه کمی پیشتر، در متن میخوانیم که در مقابل انسانهای زاهد، انسانهای حریصاند؛ بعد در این جمله، ویژگی انسانهای حریص را بیان میکند؛ لذا آنچه شما نوشتهاید که «انسانهای حریصی هم هستند که…» توضیح اضافهای میشود. البته شما فقط این جمله را دیدید و ویرایش کردید.
«قدرت تعقل دارند» اشتباه تایپی بود. بله، اینجا «ندارند» درست است.
دربارهٔ «در مقابل، انسانهای حریصی هم هستند» باید بگویم که با توجه به جملههای قبلی حتماً کامل است؛ اما اینجا بدون دانستن جملههای قبلی، جمله شما ناقص بهنظر میرسد.
در توضیح اینکه چرا در این تشبیه، مِثل یا مانند را به مَثَل تغییر دادم، به توضیحی برخوردم که اینجا اضافه میکنم:
«تفاوت مِثل با مَثَل در این است که هرگاه دو چیز در ذات و صفات، شبیه هم باشند، این دو مِثل هم هستند؛ ولی اگر دو چیز در ذات، با هم متفاوت باشند و فقط تشابه آن دو در صفات باشد، این دو مَثَل یکدیگرند.»
از آنجا که تشبیه انسان و خودرو بجا نبود، باید مِثل را به مَثل تغییر داد.
تشبیه انسان به ماشین بیجان چه ایرادی دارد؟
این تشبیه شاید از نوع غریب باشد؛ ولی تضادی که ایجاد میکند، ارزش کارکرد عقل را به بهترین شیوه نشان میدهد! تازه بسیاری از آثار ادبی انسان بیعقل را به مرده تشبیه کردهاند. نکته اینجاست که نویسنده عقل را که امری معقول است به چراغ که محسوس است تشبیه کرده و این نوعی تشبیه برای کمک به دریافت بهتر امور عقلی است.
به نظرم تشبیه انسان به خودروی بیجان، ایراد ویراستاری ندارد. شاید ایراد تشبیهی داشته باشد که البته ویراستار مسئول آن نیست. نباید در سبک نویسنده تغییری ایجاد کنید. اگر دوست داشتید بابت این دست ایرادات، جداگانه به او تذکر دهید.
کاملاً درسته.
ولی از اصول ویرایشم که بگذریم این تشبیهه ایرادی ندارههاااا.
بهنظرم اینطور بهتر است:
در مقابل، انسانهای حریص با وجود داشتن عقل، اهل قناعت نیستند زیرا فکرشان آلوده به دنیاست و قدرت تعقل ندارند؛ به همین دلیل، هیچوقت خود را برای تفکر، در خلوت قرار نمیدهند. مَثل اینان مَثل خودرویی است که چراغ دارد؛ ولی شیشهٔ چراغ گلآلود است و جایی را نشان نمیدهد.