بر اساس نتایج برخی پژوهشها، بیشترِ تحصیلکردههایی که جذب گروههای تروریستی شدهاند، فارغالتحصیل رشتههای مهندسی یا پزشکیاند.
نتایج پژوهشی نشان میدهد بهندرت میتوان فردی را در میان دانشجویان جذبشده به گروههای تروریستی یافت که در رشتههای علوماجتماعی یا هنر درس خوانده باشد.
بر اساس تحلیل سال ۲۰۰۷ دیهگو گامبیتا، جامعهشناس و نظریهپرداز اسپانیایی، که در سندی با عنوان «ایمنسازی عقل» منتشر شد و بهتازگی نیز شورای فرهنگی انگلیس آن را منتشر کرده است، ۴۴درصد از تحصیلکردههایی که جذب گروههای تروریستی شدهاند، مدرک مهندسی دارند. این میزان در میان اعضای غربی این گروهها، ۵۹درصد است!
پژوهش دربارهٔ تروریستها در تونس نیز تقریباً نتایجی مشابهِ نتایج پژوهش گامبیتا دارد. نتایج پژوهش دیگری دربارهٔ هجده تبعهٔ انگلیس که در حملات تروریستی دست داشتهاند، بیانگر آن است که هشت نفرِ آنها مدرک مهندسی یا فناوری اطلاعات دارند، چهار نفر داروسازی و ریاضیات خواندهاند و تنها یک نفر آنها در رشتهٔ علوماجتماعی درس خوانده است!
مارتن روز، مشاور شورای فرهنگی انگلیس در امور خاورمیانه و شمال آفریقا، گفت: این که بیشترِ افراد تحصیلکردهای که جذب گروههای تروریستی شدهاند، دانشآموختهٔ رشتههای مهندسی و پزشکیاند، اتفاقی نیست. او در گزارشی، برخی دیدگاهها دربارهٔ این موضوع را جمع کرده است که علم در مقایسه با هنر، از ایجاد اندیشهٔ انتقادی ناکام میماند.
وی به این نتیجه رسیده است که «ذهنیت مهندسی»، دانشجویان این رشتهها را به شکاری آسان برای تروریستها تبدیل کرده است.
وی در این گزارش به مجموعهای از پژوهشهای دانشگاهی و گزارش سرویس اطلاعات انگلیس استناد میکند و میگوید: فرهنگ تدریس این علوم همواره بر شیوهٔ درست و غلط و نیز حق و باطل استوار است و این امر قدرت دانشجویان پزشکی و مهندسی را در ارتقای مهارتهای تحصیلی منتقدانه، تخریب میکند.
روز میگوید این مسئله تنها به دانشجویان عرب محدود نمیشود و بر اساس گزارشهای موجود، برخی دانشجویان پزشکیِ انگلیسی نیز جذب گروههای تروریستی شدهاند.
رأی الیوم در گزارشی مینویسد: ممکن است دعوت ابوبکر بغدادی سرکردهٔ گروهک تروریستی داعش در سپتامبر۲۰۱۴ از قضات، پزشکان، مهندسان و صاحبان دانش نظامی و اداری برای پیوستن به این گروهک تروریستی، از همین مشکل نشئت گرفته باشد.
مارتن روز میگوید: نزدیک به ۷۰درصد دانشجویان منطقهٔ خاورمیانه و شمال آفریقا، در رشتههای علوماجتماعی تحصیل میکنند و با وجود کیفیت ضعیف تدریس این رشتهها در این مناطق، شیوهٔ تربیتی و آموزشی مبتنی بر تفسیر و گفتوگوی آنها، مخالف شیوهٔ نگرشی مبتنی بر «سیاه و سفید» گروههای تروریستی و افراطی است و چه بسا همین مسئله باعث شده است که تخصص در رشتههای علوماجتماعی، هنر، حقوق، فلسفه، علومسیاسی و ریاضی و ادبیات در مناطق تحت اشغال گروهک تروریستی داعش، کنار گذاشته شود.
گزارش توسعهٔ انسانی سازمان ملل در سال ۲۰۰۳ نیز تأکید کرد که شیوههای آموزشی در جهان عرب، دانشجویان را بهجای تفکر و اندیشهٔ مبتنی بر نقد آزاد، به تسلیم، اطاعت، پیروی و فرمانبرداری تشویق میکند.
منبع: العالَم: دانشجویان پزشکی و مهندسی؛ شکار آسان تروریستها!
3 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
گزارش رو کامل خوندم، جالب بود و دردناک.
چند نکته:
۱- باید دید سرکردههای داعش، مثل ابوبکر بغدادی چه رشتهای خوندند؟! بنیانگذار داعش، دکترای علوم اسلامی از دانشگاه اسلامی بغداد گرفته، به طبع این رشته جزو علوم مهندسی نیست، و به علوم انسانی مربوط میشه، پس به مراتب یک ذهن خطرناکِ علوم انسانی، میتونه از ذهن خطرناکِ مهندسی یا پزشکی، خطرناکتر باشه، چون جهانبینی خطرناک درست میکنه، و این رو به آسونی نمیشه از بین برد.
۲- اینکه از یک یا دو گزارش اونم به صورت موردی، و نه از کل جمعیتی که معلوم نیست چند نفر هستند؟! کجا هستند؟! و اطلاعات کاملی در دست نیست، و فقط از روی افراد شناسایی شده که دستگیر یا شناسایی شدند، نتیجهگیری میکنه، به نظرم شتابزده و نادرست هست، چه بسا اونهایی که دستگیر یا شناسایی نشدند، ممکنه دارای تحصیلات علوم انسانی باشند، خدا میدونه!
۳- بیشتر افراد گروه داعش مزدور هستند، مزدور پول میگیره تا کاری انجام بده، به طبع برای ساختن بمب به دانش مهندسی نیاز هست، و برای پیشبرد اهداف از فناوریهای نوین استفاده میشه، و اگه تو حملات از این افراد استفاده شده، فقط بخاطر تخصصشون بوده، پس ملاک خوبی نیست، برای نتیجهگیری.
۴- یک مهندس اگر به معنی کامل مهندس باشه، طراحی میکنه، تولید میکنه، میآفرینه، میسازه، و اگرم مجبور بشه که خراب کنه، بجاش بهترش رو میسازه.
یک مهندس همیشه درگیر بهتر شدن هست، برای خدمت به انسان، با جامعه همیشه در ارتباط هست، با کارگر، با قشر کم بضاعت، گاهی چیزهایی رو میبینه، که شاید تو صد تا کتابم نشه پیداش کرد، و ملموس میشه براش، اونقدر نزدیک، چون جلوی چشمش اتفاق میفته، نه تو کتاب و تخیل.
مهندس حساب میکنه، دارای ذهن استدلالی هست، با واقعیتها کار داره، نه خیال، چون میآفرینه.
همینطور یک پزشک، جان میبخشه، دردها رو میبینه و معالجه میکنه، خداوند رو تو کالبد انسان بارها دیده، و مرگ رو دریافت کرده، خیلی ملموس، ذهنش همیشه درگیر جان بخشیدن بوده، و خداشناسیش به مراتب عملیتر.
۵- دستهبندی از هر نوع خود به خود تفرقه درست میکنه، اینکه علوم انسانی رو بخواهیم با بقیهء علوم بسنجیم و یا مقایسه کنیم، بگیم برتر هست یا بهتر هست، کار درستی نیست، تمام علوم لازمهء یک اجتماع پویا هست، در کنار هم.
و در آخر انسانم آرزوست، چه زیبا گفته مولانا:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست…
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیرِ خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول
آن های هوی و نعرهء مستانم آرزوست…
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
«کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست»
«گفتند یافت مینشود، جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست.»
تنها عامل موثر عدم پیوستن به داعش تعقل است.
شرط لازم و کافی عدم همراهی با داعش و دیگر گروههای ضد انسانی تنها و فقط تعقل است.
گروههای هدف برای جذب ممکن است در فرقه های مختلف جانی و مجنون و گروههای منحط متفاوت باشند که می تواند متاثر از نیاز فرقه و یا عوامل مختلف دیگر باشد.
علم از هر نوع که باشد نور است، علوم مهندسی سبب انحطاط نمی شود، علوم انسانی هم استقلال ندارد، یعنی برخلاف علوم مهندسی که می تواند استقلال داشته باشد، ذهنی که علوم انسانی را مستقل و بی نیاز از علوم توحیدی بداند آنقدر منحط است که نیازی به پیوستن به داعش ندارد، خودش یک فرقه پلید زیر خاکستر است.
استقلال علوم مهندسی خطرناک نیست، در هر حال این علوم همچنان عملکرد سازنده خود را دارد.
ادعای استقلال علوم انسانی به کنار زدن تعالیم دین می انجامد
علوم انسانی مستقل نیست.
علوم انسانی غیر اسلامی به انحطاط و شرک و پایگذاری تمدنهای سیاه می انجامد.
ادعای استقلال علوم انسانی از اسلام، آغار تفکرات ناپاک داعشی در باطن است، یعنی حذف تعقل.
حذف علوم مهندسی از علوم انسانی با حذف قلم و خودکار و حرمت قلم شروع می شود
علم از هر نوع که باشد نور است، هم علوم مهندسی در داعش غلط استفاده می شود و هم علوم توحیدی!
انحطاط داعش تقصیر علوم مهندسی نیست.
کنار زدن اهل بیت داعش را سیاه کرده است نه علم مهندسی.
کسی که داعش را به محتوا و نه به اسم بشناسد می داند که برجسته ترین مولفه تعریف داعش عدم تعقل است.
تنها عامل موثر عدم پیوستن به داعش تعقل است.
شرط لازم و کافی عدم همراهی با داعش و دیگر گروههای ضد انسانی تنها تعقل است.
گروههای هدف برای جذب ممکن است در فرقه های مختلف و گروههای منحط متفاوت باشند که می تواند متاثر از نیاز فرقه و یا عوامل مختلف دیگر باشد.
ذهنی که علوم انسانی را مستقل و بی نیاز از علوم توحیدی بداند آنقدر منحط است که نیازی به پیوستن به داعش ندارد، خودش یک فرقه پلید زیر خاکستر است.
البته
کسی که فقط به تحصیل علوم مهندسی اشتغال داشته است چه انتظاری می توان داشت که از عدل و انصاف و دیگر علوم الهی سر در بیاورد.