افسردگی بهایی است که انسان برای شناخت خود میپردازد.
این جمله از کتاب و نیچه گریه کرد (یالوم، ۱۳۸۴) صید شده است. بهنظر شما، چه معنایی میدهد؟ آیا دو معنای متفاوت از آن برمیآید؟ بهتر بگویم: از دو تفسیرِ زیر، کدامیک معنی جملهٔ بالا را میرساند؟
- وقتی انسان خود را بشناسد، افسردگیاش تمام میشود.
- وقتی انسان خود را بشناسد، افسردگیاش شروع میشود.
در نگاه نخست و با درنظرگرفتن اطلاعات فرامتنی، تقریباً میتوان بهیقین گفت که معنایِ دوم مدنظر است؛ زیرا فرزانگان عالم و آنان که در چیستی این جهان و مردمانش سخت باریک شدهاند، بارها از دردِ دانایی سخن گفتهاند و اینکه شناخت و آگاهی موجب رنجش و آزردگی و ناخوشی است و فردِ دانا همواره بهسبب دانستگی و درک عمیقش در رنج است. حافظ هم در همین اندیشهها بوده که چنین سروده است:
فلک به مردم نادان دهد زمامِ مراد
تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس
باری، به هر روی، چنین مینماید که ذهن مخاطب در حالوهوای این مفهوم پرتکرار، بهسمت همین برداشت میرود. آنچه بلافاصله پس از این جمله آمده نیز این نکته را تأیید میکند:
هرچه عمیقتر به زندگی بنگری، به همان مقدار عمیقتر رنج میکشی (همان، ۲۸۲ تا ۲۸۳).
اما آیا ساخت جمله و معنایِ واژههای آن هم رسانندهٔ همین معناست؟ بهلحاظ واژگانی، «بها» یعنی «قیمت» و «نرخ» و آن چیزی که در ازای گرفتن کالا یا خدمتی، به دیگری میدهند. بنابراین وقتی میگوییم «هزار تومان بهایی است که برای یک بسته آدامس میپردازی» و «جوانی بهایی است که برای کسب تجربه میپردازی»، معنای جمله این است که بهترتیب «هزار تومان» و «جوانی» را میدهیم و در ازایش «یک بسته آدامس» و «تجربه» میستانیم.
به همین ترتیب، وقتی میگوییم «افسردگی بهایی است که انسان برای شناخت خود میپردازد»، معنایش این است که انسان «افسردگی» میدهد و در ازایش «شناخت خود» عایدش میشود و این درست با معنایِ اولی که در بالا گفته شد، برابری میکند: «خودشناسی ازبینبرندهٔ افسردگی است.»
ولی شرط میبندم از هر صد تا، یک نفرمان هم حوصله نمیکند به کلمههای این جمله توجه کند و معنای درستش را بفهمد. نشان به آن نشان که این کتاب تا امروز هفده بار تجدیدچاپ شده و نشان به آن نشان که همین تکجملهٔ نغز و فیلسوفانهای که راستراست توی چشم آدم زل میزند و دروغ میگوید و جملهٔ بعدش را نقض میکند، صدها بار در فضای مجازی دستبهدست شده و ملت، با آن فازِ فرهیختگی برداشتهاند! باورتان نمیشود؟ در اینترنت جستوجویش کنید!
زبان، بهایی است که ما برای راحتی و فکرنکردن میپردازیم!
کتابنامه
اروین یالوم، و نیچه گریه کرد، ترجمهٔ مهشید میرمعزی، چ۵، تهران: نی، ۱۳۸۴.
4 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
اتفاقا این جمله درست است. از منظر روانشناسی یونگ و روانشناسی اگزیستانسیال که یالوم از پیشکسوتان آن است، افسردگی میتواند بستری برای شناخت خود باشد؛ یعنی خودشناسی دستاورد افسردگی است. استدلال علمی دارند برای این ادعا.
اما این جمله با این ساخت و واژههایش اصلاً این معنی را نمیرساند. فرمایشتان تااندازهای درست است و این نکته کاملاً از فحوای متن برمیآید؛ اما همانطور که گفتم، صرفاً باتوجهبه اطلاعات فرامتنی و نه معنی واژههای جمله. بهعبارت دیگر، تعبیر «بهاپرداختن» در زبان معنی مشخصی دارد و نمیتوان از آن سر پیچید و مفهوم دیگری از آن اراده کرد. همانگونه که در یادداشتم اشاره کردم، «بها» چیزی است که در معامله پرداخت میشود و نشانگر دادوستد است: فرد چیزی را میدهد و در ازایش چیزی میگیرد. برایناساس، واژههای جملهٔ «افسردگی بهایی است که انسان برای شناخت خود میپردازد» بیشک به دادوستدی اشاره میکند: انسان افسردگیاش را میدهد و بهجایش شناخت خود را به دست میآورد. نیک پیدا است که مطابق این ساخت، «افسردگی» چیزی موجود است (یعنی فرد افسرده است) که در ازای رسیدن به خودشناسی داده میشود و از میان میرود. از این تکجمله مطلقاً نمیتوان فهمید «وقتی افسرده شدید، میتوانید به خودشناسی برسید»؛ گرچه پیش و پس جمله سخن شما را تأیید میکند و حالوهوای متن و نیز اطلاعاتی فرامتنی بهوضوح گویای همین معنی است. حرف من همین بود که واژههای این جمله رسانندهٔ معنی مدنظر نیست.
افسردگی، تاوان خودشناسیست.
با قسمت دوم جمله چه میکنید که میگه هرچی شناخت عمیق تر ، رنج عمیق تر؟