فایدهٔ کژتابیها، اگر اصولاً فایدهای داشته باشند، یکی تفریح زبانی است و خواندن طنز. دوم زبانآگاهی و حساسیت زبانی پیداکردن و در آثار خود یا گفتهها و نوشتههای خود از ارتکاب کژتابی پرهیزکردن و حس و حساسیتی یافتن که در شب تاریک و در اتاق دربستهٔ تاریک دنبال گربهٔ کاملاً سیاهی که در آنجا نیست، گشتن و احیاناً او را پیداکردن!
پدیدهٔ ابهام در زبان عالمگیر انگلیسی به آن Ambiguity میگویند؛ یعنی دو یا چندپهلویی که باید توجه داشت که با ایهام Amphiboly فرق دارد. ایهام پدیدهای مثبت است و اساس آن بر دو یا چند معنی داشتن یک کلمه یا یک عبارت که البته یک معنی پیداتر و معنی یا معانی دیگر پنهانتر است. ایهام از صنایع ظریف معنوی شعر و نثر دیروز و امروز سراسر جهان است و ادبیات فارسی عرصهٔ جولان آن است و شاعرانی نظیر: کمالالدین اسماعیل اصفهانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، سعدی و حافظ شیرازی و عبید زاکانی قزوینی استادان بیبدیل این شگردند.
فیالمثل وقتی که سعدی میگوید:
قاضی شهر عاشقان باید
که به یک شاهد اقتصار کند
شعرش ایهام دارد و کلمهٔ «شاهد» محتمل دو معنی است: یکی گواه، یعنی باید به جای دو گواه که رسم است، به یک گواه بسنده کند و دوم زیبارو. عاشق نباید بوالهوس باشد و باید فقط به یک زیباروی دل ببندد.
کاش میتوانستم با بیانی بدون ابهام و ایهام بیان کنم که بین ابهام و ایهام چه رابطه و نسبتی برقرار است! به نظرم چنین میآید که هر ایهامی دارای ابهام است؛ ولی هر ابهامی دارای ایهام نیست. ابهام در واقع نوعی ایهام معیوب و ناقص و ابتدایی است.
محافظهکارانهترین حکم این است که سربسته بگوییم ایهام پدیدهای هنری و مثبت، و ابهام پدیدهای غیرهنری و منفی است. البته این تعریف ابهام نیست؛ بلکه صفتی از صفات آن است. گویا معنای ابهام نیز، خود بهنوعی ابهام دارد!
تعریف همانگویانهٔ دیگری که میتوان از ابهام کرد، این است که عبارت است از یک عیب و ایراد نحویمعنایی که باعث اختلال در ابلاغ پیام و محتوای یک جمله میشود.
[راستی، شیطنت کردیم و خودِ عنوان این نوشته را با کژتابی آوردیم: «کژتابی در بیان بهاءالدین خرمشاهی!»]گزیدهای از: بهاءالدین خرمشاهی، کژتابیهای ذهن و زبان، چ۱، تهران: ناهید، ۱۳۸۴، ص۶ تا ۱۲.
گزیننده: زینب زنگنه.