امروزه قید «بهزودی» را صرفاً برای زمان حال و آینده بهکار میبریم و کاربرد آن را برای جملههایی با فعل ماضی، از لحاظ ویرایشی نادرست میدانیم. مثلاً در این جمله، قید «بهزودی» نادرست بهکار رفته است: «او پس از گرفتن دیپلم، بهزودی در دانشگاه قبول شد.» در چنین جملههایی معمولاً قید «زود» یا «خیلی زود» یا قیدی دیگر با همین معنا را جانشین این قید میکنیم. نمونهٔ کاربرد درست امروزی این قید را نیز در جملههایی از این دست میتوان دید: «بهزودی محققان ایرانی به قطب جنوب اعزام خواهند شد»، «وزیر خارجهٔ عراق اعلام کرد که نتایج تحقیقات دربارهٔ چگونگی سقوط شهر موصل بهزودی اعلام میشود.»
برخلاف چیزی که در فارسی معاصر درست میدانیم، در متون کهن ادبی، از جمله شاهنامهٔ فردوسی و تاریخ بیهقی، نمونههایی وجود دارد که این قید با فعل ماضی همنشین شده است. بنده شخصاً در حین خواندن شاهنامه به نمونههایی از این نوع برخوردم؛ منتها در آن هنگام یادداشت برنداشتم و نشانی دقیق آنها را ننوشتم. نمونههایی که میآورم، با توجه به متنی از شاهنامه است که در سایت گنجور ثبت شده و امکان جستوجوی آنلاین در آن وجود دارد.
در «داستان رستم و سهراب» چنین آمده:
تو زین بیگناهی که این کوژپشت
مرا برکشید و بهزودی بکشت
در ماجرای پادشاهی خسروپرویز چنین آمده:
خود اندر پرستشگه آمد چو گرد
بهزودی درِ آهنین سخت کرد
در زیر عنوان «پادشاهی هرمزد دوازده سال بود» آمده:
سوار دلاور ز بیم زیان
بهزودی کمر بازکرد از میان
و باز در همانجا آمده:
شهنشاه بشنید، برپای خاست
بهزودی خم آورد بالای راست
در زیر عنوان «اندر ستایش محمود» آمده:
ز هر سو پراگنده بیمر سپاه
ز ترکان بیامد بهنزدیک شاههمیداد زنهار و بنواختشان
بهزودی همی کار برساختشان
افزون بر این، در تاریخ بیهقی نیز نمونههایی از این نوع کاربرد دیده میشود. تمام جملههایی که در زیر میآید، از این منبع برگرفته شده است: ابوالفضل محمدبنحسین بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح و توضیح محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی، چ۴، تهران: سخن، ۱۳۹۲.
و نامه رفت به غزنین سوی بوعلی کوتوال و چند چیز خواسته شد از آلتِ جنگِ بیابان و اسب و اشتر و زر و جامه تا بهزودی فرستاده آید (ص۶۰۱).
بهزودی امیر برانْد. پس فرمود که راه حوض گیر. آن راه گرفت و جویی پیش آمد خشک (ص۶۵۱).
و آن ناحیت را به حاجبآلتونتاش سپرد بهزودی و فرمود تا اسبِ خوارزمشاه خواستند (ص۷۳۱).
در تمام این نمونهها، قید «بهزودی» با فعل گذشته همنشین شده و درست برابرِ «خیلی زود» و «زود» است. بر پایهٔ آنچه از ابوالحسن نجفی آموختهایم، یکی از معیارهای تعیین درستی و نادرستی در ویرایش، متون کهن فارسی است و بر اساس آنچه گذشت، احتمالاً نباید این نوع کاربرد را نادرست پنداشت. البته در شاهنامه نمونههایی نیز یافت میشود که کابرد این قید عیناً با کاربرد امروزی آن سازگار است. در داستان «پادشاهی خسروپرویز» چنین آمده:
چو بهرام روی شهنشاه دید
شد از خشم رنگ رخش ناپدیداز آن پس چنین گفت با سرکشان
که این روسپیزادهٔ بدنشانز پستی و کندی به مردی رسید
توانگر شد و رزمگه برکشیدبیاموخت آیین شاهنشهان
بهزودی سرآرم بدو برجهان
همچنین در جملههایی از تاریخ بیهقی این قید درست و مطابق با کاربرد امروزی آمده است:
و منتظریم جواب این نامه را که بهزودی بازرسد تا رای و اعتقاد خان را در این کارها بدانیم (ص۶۶۴).
نظر دوستان چیست؟
3 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
جناب یوسفی عزیز، نکتهای که گفتهاید، درخور تأمل است و نمیتوان از آن چشم پوشید. من پیشتر هم در جایی دراینباره پرسیده بودم که شعر را تا چه اندازه میتوان ملاک درستی و نادرستی دانست. بهنظرم شاعر در نمونههای بسیاری از واژهها یا ترکیبهایی که در غلط ننویسیم یا در کتب دیگری از این دست آمده، جز کاربرد آن واژه یا ترکیب چارهای نداشته است. در همین نمونهها، واقعاً فردوسی چه میتوانست بگوید؟ آیا باید مینشست و مصرعها را تغییر میداد یا اینکه با همین قید، هرچند غلط باشد، حرفش را میزد؟
این را هم بگویم که مطمئن نیستم در نمونههایی که آوردهاید، قید «بهزودی» دقیقاً بهمعنای مدنظر آقای نجفی آمده است یا نه؛ یعنی نمیدانم آن را همان گونه باید خواند که «بهزودی» را در جملهٔ «بهزودی به شما خواهم گفت» میخوانیم، یا بهصورت «به زودی». گمان میکنم معنای مدنظر فردوسی بیشتر این باشد که فاعل کار را در چشمبههمزدنی و با چابکی خاصی و تقریباً در همان زمان و ناگهانی و خیلی «تند» انجام داده است، نه اینکه کار را در آیندهٔ بسیار نزدیک و خیلی زود بهمعنای «در زمان نزدیک» انجام داده باشد. البته قرابت معنایی این دو حالت را نمیتوان انکار کرد؛ اما معتقدم بین این دو تفاوت ظریفی وجود دارد.
لینک مطلبی که در همین باره نوشته بودم:
https://virastaran.net/a/11649/
درود بر شما.
مطلبم را با آوردن مثالهایی از تاریخ بیهقی کامل کردم. متن را دوباره بخوانید و نمونههایی را که از تاریخ بیهقی آوردهام نیز مدنظر قرار دهید. بهدلیل همین نمونهها که در نثر فارسی یافت شده، آن بخش از پاسختان که دربارهٔ شعر بود، برایم چندان پذیرفتنی نیست. ضمن اینکه شخصاً چندان تفاوتی در معنای این قید در متون کهن و کاربرد امروزی احساس نمیکنم.
البته در تاریخ بیهقی نمونههایی از ایرادهای ویرایشی و زبانی نیز میتوان یافت؛ مانند «اگرچه… اما…». من معتقدم که بخشهایی از اشکالهای ویرایشی برمبنای منطق و اصول عقلانی سنجیده میشود. از همین رو نباید متون کهن را ازاینحیث، یکسره و بیچونوچرا درست دانست.
سپاسگزارم از پاسختان.
حرف بنده این نیست که این نوع کاربردِ «بهزودی» در نثر کهن یافت نمیشود؛ بلکه معتقدم شاعر در بسیاری از نمونهها، راه دیگری ندارد. گویی انتخاب نمیکند. اگر این سخن درست باشد، دیگر نمیتوان بودن یا نبودن آن را در شعر کهن ملاک درستی و نادرستی دانست. با قسمت آخر حرف شما کاملاً موافقم. بهنظرم نتیجهاش این میشود که نباید وجود واژه یا عبارت یا ساختی را در متون کهن، ملاک قطعی درستی آن واژه یا عبارت یا ساخت دانست. درباره «اگرچه… اما…»، من هم در اخلاق ناصری نمونههایی دیدهام. خود همین نمونهها هم تأییدی است بر حرف آخر شما.
پاینده باشید.